حا.میم

یادداشت های حسن مجیدیان

حا.میم

یادداشت های حسن مجیدیان

حا.میم

نوشتن را دوست دارم همین!

بایگانی

امام حسین و ماه رجب

شنبه, ۲۳ دی ۱۴۰۲، ۰۷:۳۷ ق.ظ

استاد سیّد محمّدمهدی میرباقری:

«در زیارت امام حسین علیه السلام که در اول ماه رجب خوانده می‌شود که زیارت فوق‌العاده‌ای هم هست، تعبیر این است که «لَبَّیْکَ دَاعِیَ اللَّه». گویا امام حسین علیه‌السلام در آغاز  این سه ماه ما را به خدا دعوت می‌کنند. این خیلی از آن روایت مَلکِ داعی که بزرگان روی آن تأکید کردند مهم‌تر است و بشارت مهم‌تری است؛ یک‌موقعی، یک ملکی از آسمان هفتم صدا می‌زند، یک‌موقعی، سیدالشهداء در آغاز ماه رجب ما را به ورود به ضیافةالله دعوت می‌کند. بنابراین، این ماه ماهی است که با دعوت خاص الهی ما به ضیافت فرا خوانده شدیم. شروع این ماه ان‌شاء‌الله با امام حسین علیه‌السلام باشد و سِیرمان هم در این ماه با سیدالشهداء باشد.»

  • حسن مجیدیان

اعمال مشترک ماه رجب

شنبه, ۲۳ دی ۱۴۰۲، ۰۷:۳۴ ق.ظ

چند عمل مشترک در ماه رجب

 

رسول خدا (صلى الله علیه وآله) فرمود: هر کس در ماه رجب صد مرتبه بگوید: «أَسْتَغْفِرُ اللّهَ الَّذِی لا إلهَ إِلاّ هُوَ، وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ وَأَتُوبُ إِلَیْهِ» و در پایان صدقه اى بدهد، خداوند کارش را به رحمت و مغفرت پایان دهد و هر کس چهارصد مرتبه آن را بگوید فضیلت شهیدان را دارد.

 

همچنین رسول خدا (صلى الله علیه وآله) فرمود: کسى که در ماه رجب هزار مرتبه «لا اِلهَ اِلاَّ اللّه» بگوید، خداوند عَزَّ وَجَلَّ برای او صدهزار حسنه بنویسد و برای او صد شهر در بهشت بنا فرماید.

در روایتى آمده است: «هر کس در ماه رجب، در وقت صبح، هفتاد مرتبه و شبانگاه نیز هفتاد مرتبه بگوید: «اَسْتَغْفِرُ اللّهَ وَأَتُوبُ اِلَیْهِ» و پس از آن، دستها را بلند کند و بگوید: «أَللّهُمَّ اغْفِرْ لی وَتُبْ عَلَىَّ» اگر در همان ماه رجب بمیرد، خداوند از او راضى خواهد بود.

در طول این ماه هزار مرتبه بگوید: «اَسْتَغْفِرُ اللّهَ ذَاالْجَلالِ وَالاْکْرامِ مِنْ جَمیعِ الذُّنُوبِ وَالاْثامِ» تا خداوند رحمان وى را بیامرزد. منبع: مفاتیح‌الجنان

 

  • حسن مجیدیان

کتاب طوطی و تاول

شنبه, ۲۳ دی ۱۴۰۲، ۰۷:۳۲ ق.ظ

عسل فروشی از تالش که میخواسته برود اصفهان برای خرید طوطی، در اتوبوس خوابش میبرد و سر از مرز مهران در می آورد و زائر اربعین حسینی می‌شود و در راه پاهایش تاول می‌زند و در موکب زمین گیر می شود. او با پیرمردی عطرفروش، دو طلبه ی اهل علم کلام و تفسیر قرآن، مادر و دختری مسیحی و موکب داران عراقی برخورد می‌کند و در خلال گفتگوها داستان شکل می‌گیرد و حرف ها و معارف خوبی از دلش بیرون می آید. بیش از آن که سفرنامه باشد؛ نوعی حکمتنامه و درس امام شناسی است. بسیار حال و هوای خوبی دارد این کتاب. از آقای ابراهیم اکبری دیزگاه که همین چند وقت پیش به خاطر رمان" بیروط" جایزه ی ادبی جلال را گرفت و از انتشارات معارف.

 

  • حسن مجیدیان

گفت و گو با پیرغلام امام حسین علیه السلام

يكشنبه, ۱۷ دی ۱۴۰۲، ۱۰:۳۶ ق.ظ

«مداح» باید بداند سطح علمی مردم بسیار ارتقا یافته است

«مداح» باید بداند سطح علمی مردم بسیار ارتقا یافته است

بازوبند گفت: مداح باید بداند که سطح علمی مردم بسیار ارتقا یافته و اگر نتواند سطح علمی آنان را ارتقا بخشد، کم کم از این صحنه کنار گذاشته می‌شود.

خبرگزاری مهر- گروه دین و اندیشه- فاطمه علی آبادی: فرهنگ مدح و مداحی یکی از عوامل مهم در ترویج اندیشه اسلامی شیعی و تثبیت آن در طول تاریخ ایران اسلامی به شمار می‌رود و در طول تاریخ مداحان و شاعران فراوانی با استفاده از اشعار، سیره و رفتار اهل بیت (ع) را با اسلوب‌های هنری و قالب‌های جذاب پایدار و تأثیرگذار توصیف و به مخاطبان انتقال دادند. هیأت فرصتی برای پرورش انسان و انسان‌سازی است که اگر به این مقوله بها داده نشود و آموزش‌های لازم صورت نگیرد، خسارتی را در پی خواهد داشت و چون مداحان و هیأت‌های مذهبی با جمعیت قابل‌ملاحظه‌ای از افراد جامعه به‌ویژه جوانان و نوجوانان در ارتباط هستند می‌توانند نقش مؤثری در تربیت آنان داشته باشند بنابراین اگر محتوایی که مداحان و هیأت‌های مذهبی به مخاطبان خود می‌دهند، غنی نباشد ممکن است تربیت دینی جوانان به‌ویژه انگیزه حضور مردم در مجالس دینی با چالش روبه‌رو شود.

«مداح» باید بداند سطح علمی مردم بسیار ارتقا یافته است

در بیست و چهارمین گام با حاج محمد بازوبند پیرغلام اهل بیت (ع) گفت‌وگو کردیم:

* شما از خانواده‌ای هستید که روضه خوانی و خدمت آستان اهل بیت علیهم السلام در آن ریشه و قدمت و جریان داشته و دارد. برادر بزرگ شما استاد حاج اکبر بازوبند از بزرگان و سرآمدان روضه خوانی و مداحی در تهران است؛ کمی از پیشینه خانوادگی خود در این باب بفرمائید و آنچه که از حاج اکبرآقا آموخته‌اید را برای ما بیان کنید؟

سال ۱۳۴۲ بود که خانواده به دلیل سپری کردن خدمت سربازی برادرم از یزد به تهران مهاجرت کردند. پیش از اینکه برادرم برای گذراندن دوره خدمت سربازی به تهران بیاید در مراسم روضه‌های خانگی که مادربزرگ مادری‌ام برپا می‌کرد شرکت داشت و به روضه خوانی می‌پرداخت. برادرم حاج اکبر، مداحی را نزد دو تن از پیشکسوتان عرصه ذاکری از جمله مرحوم شیخ رضا یزدی و توکلی فرا گرفت. ایشان هیچ شاگردی جز مرا آموزش نداد و بنده تنها شاگرد او بودم.

مداح باید بداند سطح علمی مردم بسیار ارتقا یافته است و اگر نتواند سطح علمی آنان را ارتقا بخشد کم کم از این صحنه کنار گذاشته می‌شود. مداح اگر مخاطب شناسی خوبی داشته باشد و نیاز مستمع را درک کند هرگز از این صحنه کنار نمی‌رود

خاطرم هست سال ۱۳۴۷ با برادرم حاج اکبر آقا به حوزه می‌رفتیم و در آن زمان بنده ۹ ساله بودم و در مجالس قریب به دو دقیقه روضه خوانی می‌کردم. وقتی انقلاب شد ۱۷ سال سن داشتم و کلاس دوم نظری بودم. در آن ایام همیشه در کنار برادرم به مجالس روضه خوانی می‌رفتم. به یاد دارم سال ۱۳۵۸ توفیق پیدا کردم تا در حوزه علمیه آیت الله مجتهدی حاضر شوم.

بر همین اساس به مدت ۷ سال در محضر آن بزرگ مرد «مرحوم مجتهدی» زانوی تلمذ زدم و حدود یک سال نیز در مسجد امین بازار توفیق حضور در محضر مرحوم آیت الله حق‌شناس را یافتم. در این حین سه سال هم درس امام شناسی را در محضر شیخ احمد رحمانی همدانی فرا گرفتم. بعد از این ایام بود که در مسیر نوکری اهل بیت (ع) در مجالس و هیأت‌ها شرکت و به روضه خوانی می‌پرداختم.

* تفاوت نسل قدیم مداحان با نسل امروز را در چه مسائلی می‌بینید؟

در حال حاضر ده‌ها دانشگاه در تهران به تربیت دانشجویان اهتمام دارند که از بین این تعداد تنها چند دانشگاه انگشت شمار اعتبار بین‌المللی دارد؛ معلوم است برای این نوع دانشگاه‌ها انتخاب اساتید و هدایت دانشجویان به سختی و با دقت فراوان انجام می‌شود. گاهی برخی تصور می‌کنند تنها با شش ماه آموزش و تمرین می‌توانند در عرصه مداحی و ذاکری اهل بیت گام بردارند در حالی که نمی‌دانند به هر میزان شاگردی اساتید با تقوا، اهل دل و صاحب فن را داشته باشند بیشتر می‌توانند بر دل‌ها تأثیر بگذارند. مداحان و ذاکران باید بدانند به هر مرحله‌ای از ذاکری توفیق یافتند کامل نیستند و هر لحظه نیاز به کسب علم و تجربه دارند.

امام علی (ع) فرمودند مرد زمانه خود باشید؛ این فرمایش بسیار مهم است. ذایقه و سلیقه مستمعان نسبت به چهل سال پیش متفاوت شده است. بنابراین مداحان نباید اثر گذاری بر مستمعان را در هیچ زمانی از دست بدهند. برای مثال در گذشته الفاظی که ذاکران استفاده می‌کردند هرگز مستمع آن روزگار دلیل استفاده آن را درخواست نمی‌کردند اما مخاطبان امروز چنین نیستند. مداح باید بداند که سطح علمی مردم بسیار ارتقا یافته است و اگر نتواند سطح علمی آنان را ارتقا ببخشد کم کم از این صحنه کنار گذاشته می‌شود. مداح اگر مخاطب شناسی خوبی داشته باشد و نیاز مستمع را درک کند هرگز از این صحنه کنار نمی‌رود.

در این برهه از روزگار مسأله‌ای که برای مردم مهم است صبر در برابر مشکل است. برای اینکه یک مداح بتواند صبر مردم را تقویت کند لازم است برای مردم از سختی‌های اهل بیت سخن بگوید تا برای مردم یادآوری شود که پیرو چه مکتب و بزرگانی هستند. بنابراین امروز برای جامعه مداحان شناخت مستمع بسیار مهم و ضروری است.

«مداح» باید بداند سطح علمی مردم بسیار ارتقا یافته است

* حدود پنجاه سال است که در هیأت می‌خوانید درست است؟

الحمدالله. همین طور است.

* به نظر شما اساساً عملکرد جامعه هیأتی و مجالس مذهبی در افزایش تأثیر در سلوک فردی و جمعی مردم موفق ارزیابی می‌شود؟ آیا مجالس مذهبی ما مردم را رشد داده‌اند؟

هیأت جای رشد است برای همین رشدی که در قدیم بود یک تأثیری داشت و رشدی که امروز شاهد آن هستیم یک تأثیر دیگری دارد. البته به هر میزان منبری و مداح اعتقادش قوی و در مسیر اهل بیت ثابت قدم باشد تأثیر کلام او در مستمع بیشتر می‌شود و این مساله ربطی به زمان ندارد. کلام مداح باید به روز باشد. امام رضا فرمودند خدا قرآن را برای زمان و جمعیت و مکان خاص قرار نداد بلکه در همه زمان‌ها قرآن زنده است. مداح اگر خودش آیات قرآن را درک کند و وارد این حریم شود می‌تواند مستمع خودش را هدایت کند از این رو نوع بیان و کلام مداحان متفاوت است اما اساس معنویت تغییری نکرده است.

انسان از عناصر اربعه آب، خاک، هوا و آتش خلق شده است این مهم از قدیم بوده و امروز نیز هست و در آینده نیز خواهد بود آیا علم معنوی انسان به عناصر اربعه است؟ خیر. بلکه علوم معنوی انسان به نَفَختُ فیهِ مِن روحی؛ است. اگر روح انسان به کلام وحی و زندگی اهل بیت آشنا شود می‌تواند به جایی برسد که غیر از خدا چیزی نبیند.

امام علی می‌فرمایند مرد زمان خودتان باشید؛ بر اساس این روایت ضروری است تا مداحان مخاطب شناس باشند. نقل می‌شود یکی از منبریان وقتی برای شرکت در مجالس به مناطق بالانشین شهر می‌رفت مدام در منبرش از علم و کمالات علمی امام علی (ع) سخن می‌گفت اما همان فرد وقتی به محدوده مرکزی شهر و منطقه شوش می‌آمد برای مخاطبان از دلاوری‌های امام علی در جنگ‌ها صحبت می‌کرد؛ از او پرسیده می‌شود این همه تفاوت برای چیست؟ پاسخ می‌دهد مردم مناطق مرفه نشین به دلیل اینکه اهل تحصیل هستند می‌طلبد از علوم امام علی سخن بگویم تا مخاطبان جایگاه این بزرگ مرد عالم هستی را بشناسند اما در منطقه شوش روزی چند بار دعوا و نزاع می‌شود. از این رو برای مخاطب این منطقه لازم است از دلاوری‌ها و جوانمردی امام علی در جنگ‌ها مطالبی بیان کنم تا از این طریق امیرمومنان علی را بشناسند. بنابراین مخاطب شناسی برای هر مداح و ذاکری ضرورت دارد.

زمانی که به زندگی اهل بیت نگاه می‌کنیم می‌بینیم که در جای جای زندگی‌شان خدا وجود دارد از این رو امروز من مداح باید طوری زندگی کنم که مردم به امام زمان ارواحنا فداه علاقه پیدا کنند. نه اینکه بالای منبرم با پایین منبرم متفاوت باشد. مداح باید شأن اهل بیت را حفظ کند. ذاکر اهل بیت باید خوش برخورد باشد و برای مستمع احترام قائل باشد نه اینکه به هر قیمتی اشک مستمع را خارج و یا بر لبانش لبخند بنشاند، این مساله به ارباب آسیب می‌زند. بر این اساس مداح باید ابتدا خودش را حفظ کند و خود سازی داشته باشد تا بتواند روح و روان مردم را طاهر نگاه دارد و جلا دهد.

«مداح» باید بداند سطح علمی مردم بسیار ارتقا یافته است

  • حسن مجیدیان

شبیه کربلا کردند کرمان را

شنبه, ۱۶ دی ۱۴۰۲، ۱۲:۳۳ ب.ظ

شبیه کربلا کردند از خون باز کرمان را

منافقها به خون آذین نمودند اهل ایمان را

 

هراسانند از نام تو و از زائرانت هم

ببین حاجی ز پا افتادن سرو خرامان را

 

به روز سالگرد آسمانی گشتنت اینجا

به خونابه نشاندند این چنین چشمان یاران را

 

خبرها حاکی از پرپر شدنها بود یا زهرا

به میلادت ببین هنگامه سرخ شهیدان را

 

هنوز از انتقام سخت می گوییم و می خواهیم

بگیر از لشکر صهیون تقاص خون ایران را

 

کجایی حاج قاسم تا بخوانی شعر عاشورا

شبیه کربلا کردند از خون باز کرمان را

شعر : مهدی طهماسبی

  • حسن مجیدیان

راجع به مواضع زیبا کلام

شنبه, ۱۶ دی ۱۴۰۲، ۱۲:۳۰ ب.ظ

 

*شمایلِ یک نژادپرستِ غربزدهٔ فارسی زبان!*

مجتبی دانشطلب

دردِ زیباکلام چیست که می‌گوید ترور محکوم است حتی اگر قربانیانش طرفدار جمهوری اسلامی باشند؟ پاسخش یک کلمه است: «نژادپرستی». نکته فقط آنجا است که اینها نژاد غربی را می‌پرستند و به این نتیجه می‌رسند که مذهبی‌ها جنسِ پست (انسان درجه سه) هستند. مطلب زیر مهرماه ۹۹ در مکتوبات منتشر شده: بعضی ایرانی‌ها نژادپرستی دارند اما دقیق‌تر این است که نژاد غربی را می‌پرستند. ذهن‌شان یک سلسله مراتب دارد که بالایش غربی‌ها هستند، وسطش خودشان و پایینش عرب‌ها و افغان‌ها و چینی‌ها و آفریقایی‌ها و...، نسبت به بالا دست احساس حقارت و چاکری دارند و نسبت به پایین دست احساس تکبر و برتری. اینکه گردشگرهای اروپایی در ایران خیلی بهشان خوش می‌گذرد یا ایرانی‌ها در غرب خیلی بهتر درس می‌خوانند و کار می‌کنند بیشتر از اینکه به مهمان‌نوازی یا ساختارِ تحصیلی و شغلی ربط داشته باشد از خودکوچک‌بینی در برابر غربی‌ها آب می‌خورد. ایرانی‌ها حتی به هموطنان خودشان هم آنقدرها خوش‌خدمتی نمی‌کنند. بینِ خود ایرانی‌ها احساس حقارت به شکل تظاهر به غرب‌گرایی ظهور می‌کند، یعنی هر کس ظاهر و ادا و اطوار اروپایی‌ها را بهتر تقلید کند، برتر شمرده می‌شود و آنهایی که آگاهانه پرهیز می‌کنند، پست و حقیر شناخته می‌شوند. دلیل تنفر و خصومت جماعتِ نوکیسه از مذهبی‌ها و آخوندها همین حقارت بومی است. پی نوشت: موضوع فقط شخص زیباکلام نیست، هزاران نفر تأییدش می‌کنند و ایده‌هایش (از خودمقصربینی در استعمار تا پست دانستن مذهبی‌ها) جوانان دانشجو را تربیت کرده تا آنجا که خصومت برایشان معیار شده. مسئله این است که اگر دست اینها به قدرت برسد رفتارشان با مذهبی‌ها چقدر متفاوت از رضاخان خواهد بود؟ بخش طنزآمیز، آزاد بودن نژادپرستی در دانشگاه‌های ایران است. همزمان با اینکه از تهاجم فرهنگی گفتند و دادِ استقلال زدند به غرب‌گراها حقوق‌های چرب و‌ شیرین رساندند تا نوکرِ استعمار (انسان درجه دو) تربیت کنند. حالا که توحش و درندگی علیه خودشان نمودار شده مقصر را بیشتر در خارج می‌بینند نه در وادادن و ندانم‌کاری.
 

  • حسن مجیدیان

آن ها که به خانه ی من آمدند

شنبه, ۹ دی ۱۴۰۲، ۰۶:۰۸ ق.ظ

 

 

هنوز نمی‌دانم داستان این کتاب واقعا برای خودِ نویسنده اتفاق افتاده یا زاییده ی تخیل اوست؛ اما بسیار قوی و خواندنی است. شاید اگر به اجنه و موجودات ناپیدا و آنها که نامحسوس در زندگی ما اثر دارند، علاقه مندید؛ مطالعه ی این کتاب از نشر افق برایتان جذاب باشد. شمس لنگرودی ِ نویسنده؛ کتابی در حال و هوای اجنه نوشته و بعد از آن عده ای ناشناس به او مراجعه می‌کنند که چرا راجع به کسانی که اطلاع نداری کتاب نوشته ای؟ آنها تا خانه و محل کار و همه جا نویسنده را بدون اینکه دیده شوند دنبال می‌کنند و او را به مرز بدبختی و جنون و دربدری می برند و آخر سر هم معلوم نمی‌شود که کی هستند و حرف حساب شان چیست؟ اما همه جا هستند و همه ی زندگی شمس را زیر و رو و دچار سختی و عذاب می کنند. قلم قوی و توصیفات عالی و خودِ کتاب یک دوره آموزش ِ نویسندگی است.

  • حسن مجیدیان

رمان برف گرم

شنبه, ۹ دی ۱۴۰۲، ۰۶:۰۵ ق.ظ

 

 

اخیرا این رمان جالب را خواندم. داستان مربوط به خطه ی لرستان و یکی از روستاهای آن منطقه است. رودابه دختری است سرراهی که در سبدی در کنار آب پیدا می‌شود و در این روستا رشد می‌کند و با امیر ازدواج می‌کند و حسن از ازدواج آنها حاصل می‌شود. رودابه زنی ساکت و پُر خیر و برکت و متفاوت در میان مردمان روستاست. اما امیر به خاطر تحولات اجتماعی زمانه و ....دلش در گروِ مهر دختران شهری است. وقتی امیر به شهر رفته، رودابه بر اثر مریضی فوت می‌کند و به خاطر برف سنگین، خاکسپاری رودابه به تاخیر می افتد و به قول مردم روستا، زمین پیکر او را قبول نمی‌کند. روز خاکسپاری امیر شکسته و متنبه از شهر بر می‌گردد اما موقع تدفین رودابه اتفاقی عجیب در قبرستان می افتد و.... گویش لُری کتاب از شیرینی های کتاب است. این کتاب هم بلاشک حکایت تک تک ماست که در دام عادات ناپسند و عقاید خرافی و بی مهری نسبت به عزیزان و اطرافیان، گرفتار شده ایم. چنین رمانی؛ تلنگر و درس زندگی است برای ماها. کتاب را انتشارات سوره مهر چاپ کرده است.

  • حسن مجیدیان

شهید سید رضی

چهارشنبه, ۶ دی ۱۴۰۲، ۱۱:۰۹ ق.ظ

صبا آورده از شام بلا اخبار غمباری

که غلتیده‌ست در خون جسم پاک کهنه‌سرداری

 

روانه شد حبیبی بعد عمری سوی محبوبی

رسیده میثمی دلخسته پای چوبه‌ی داری

 

جدا شد از سپاه قدس، مردی نامدار امشب

به وقت جنگ علمداری، علمدار وفاداری

 

بخوان چاووش‌خوان، آواز وصل دوستداران را

که رفته در پی یاران پاک خویشتن، یاری

سیده فرشته حسینی

 

  • حسن مجیدیان

شهدا برای همه

دوشنبه, ۲۷ آذر ۱۴۰۲، ۰۷:۱۴ ق.ظ

 

دیروز در کرج هم تشییع شهدای گمنام بود. چه جمعیتی! چه شور و حالی. حالا حالاها مانده تا ضعیف الایمان هایی مثل من به عظمت و جایگاه شهدا ایمان بیاورند. شهدا نبودند؛ خیلی چیزها را نداشتیم. همین ملت و مملکت را آنها حفظ کرده اند. برای من در تشییع دیروز، پیوند آن‌هایی که ظاهرا نسبتی با این تشییع نداشتند و داخل در آن نبودند؛ جالب بود. آن خانواده ای که از پنجره ی خانه شان شهدا را می دیدند و گریه می‌کردند، آن کاسبی که جلوی مغازه اش ایستاده بود و چشم ش تَر بود، آن جوانی که نمی‌دانست امروز تشییع شهداست و به یکباره به مسیر تشییع خورده بود و با بُهت و تعجب از جمعیت فیلم میگرفت و.... بله شهدا متعلق به همه هستند و دل از همه ی اقشار بُرده اند.

 

  • حسن مجیدیان