حا.میم

یادداشت های حسن مجیدیان

حا.میم

یادداشت های حسن مجیدیان

حا.میم

نوشتن را دوست دارم همین!

بایگانی

۶ مطلب در آذر ۱۳۹۹ ثبت شده است

روایت دلخواه پسری به نام سمیر

شنبه, ۲۲ آذر ۱۳۹۹، ۱۰:۰۳ ق.ظ

 کتاب در سفر بجنورد از دوستی اهل کتاب به دستم رسید. این یکی دو شب و روز گذشته با آن مانوس بودم. تمام روایت های خبوشان در این کتاب گیرا و خواندنی است. کتاب حال تان را خوب می کند. طرح روی جلدش هم جالب و واقعی است...

  • حسن مجیدیان

درباره ی کتاب مسجد رهبر

شنبه, ۲۲ آذر ۱۳۹۹، ۰۹:۳۹ ق.ظ
مسجدی که امام جماعتش، امام جامعه شد/ گزارشی از جلسات قرآن آیت‌الله خامنه‌ای در دهه 50+ عکس

مسجد کرامت که در واقع خانه‌ای قدیمی بود، در سال ۱۳۵۱ با عنوان مسجد کرامت در نزدیکی حرم رضوی، فعالیت خود را شروع می‌کند؛ مسجدی که امام جماعتش، امام جامعه شد.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، کتاب «مسجد رهبر» که به تازگی توسط انتشارات راه یار روانه بازار نشر شده، به روایت یکی از اثرگذارترین مساجد کشور در دوران مبارزات انقلاب اسلامی پرداخته است.

مسجد کرامت که در واقع خانه‌ای قدیمی بود، در سال 1351 با عنوان مسجد کرامت در نزدیکی حرم رضوی، فعالیت خود را شروع می‌کند و با حضور آیت‌الله خامنه‌ای به عنوان اولین امام جماعت مسجد، به پایگاه اصلی نیروهای انقلابی در مشهد تبدیل می‌شود. "حسن مجیدیان "در یادداشتی به این کتاب پرداخته که به این شرح است:

 رسول خدا(ص) از قول خداوند فرموده‌اند: مساجد خانه‌های من در زمین هستند. همان‌گونه که ستارگان برای اهل زمین می‌درخشند، مساجد نیز برای اهل آسمان نورافشانی می‌کنند.

مسجد که خانه‌ آباد و طاهرِ خداست، در اسلام نقش بی‌نظیری دارد. مسجد خانه‌ای است جامع و پایگاهی است استوار در همه‌ زمینه‌های عبادی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، نظامی و... . نقش محوری این معبد قدسی، از صدر اسلام تاکنون در پیشبرد اهداف و مقاصد اسلامی غیر قابل چشم‌پوشی است. هویت معنوی و پیوست فرهنگی مسجد، امروز بیش از هر زمان دیگری، مُعاضد و مددکارِ مسائل اجتماعی و فرهنگی است. مسجد، بدیل و جایگزین ندارد و مکانی به حُسن، خوبی، وجاهت و لطافتِ آن نیست. خانه‌ خدا، خانه‌ دیگری است...  .

با پیروزی انقلاب اسلامی _که بی‌شک انقلاب مسجدی‌ها بود_ مسجد جایگاهی را که باید داشته باشد و در طول حاکمیت سیاه پهلوی‌ها از دست داده بود، بار دیگر به دست آورد. مساجد زنده شدند و تنِ رخوت‌زده‌شان را به دریای انقلاب زدند. به برکت وجود مساجد، فعالان انقلابی و کنشگران نهضتی در مساجد به‌طور عینی و مستقیم در متن انقلاب شرکت جستند و مسجد شد پایگاه ارتباطی مردم با انقلاب. در آن شرایط حساس و نفس‌گیر که نهضتِ تازه پیروز شده، فاقد تشکیلات منسجم و کارآمد بود، مساجد به طرز معجزه‌آسایی این نارسایی مهم را جبران کردند و به نیروها، کارها و برنامه‌ها پوشش و انسجام دادند.

کتاب , انتشارات راه یار , مسجد ,

مساجد در گوشه‌گوشه کشور در کوران مبارزات، به‌ویژه پس از 15 خرداد 42، جان گرفتند و رشد و بالندگی یافتند. مسجد کرامتِ مشهد از جمله‌ آن مساجد پیشرو و پیشگام در امر مبارزه بود. مسجدی نام‌آشنا در مجموعه‌ مبارزات انقلاب که امامِ جماعتش سیدِ جوان ِ مبارزی بود که کرسی تدریس قرآنش، بیان گیرایش، مشرب و سلوک روشنش، مغناطیسی بود برای ربایش دل‌های مستعد و مشتاقِ معارف دینی به سمت مسجد. امام جماعتی که سال‌ها بعد، امامِ جامعه شد و زعیم امت.

توجه به تاریخ این مسجد از آن رو اهمیت می‌یابد که میدان عملیات تبلیغی و فرهنگی روحانی‌ای بوده که بعدها در میدان بزرگ و بزرگ‌تری همچون ایران و جهان اسلام، عهده‌دار زعامت و رهبری شده و همچنین الگوی رفتاری و تشکیلاتی عناصر اصلی و ارکان مؤثر این مسجد، در پیشبرد اهداف انقلاب، بسی مؤثر و نادر بوده. در تاریخ مساجدِ این مرز و بوم و در لیست مساجد مردمی و انقلابی، نام این مسجد را نمی‌توان فاکتور گرفت.

امروز در بحبوبه‌ی هجمه‌ها و گرفتاری‌های گوناگون فرهنگی و فقدان تاکتیک‌ها و راهبردهای مؤثر، عینی و ملموس در ساحت تبلیغ دینی، خاصه در مساجد، پرداختن به دستاوردهای مسجد کرامت، لازم، واجب و ضروری است.

کتاب خوش‌ساخت و خوش‌خوان «مسجد رهبر» که در حدود یک دهه زمان برای تحقیق و جمع‌آوری مستندات، پردازش و تدوین آن، وقت، عمر، دقت و هزینه پایَش صرف شده، اثر مبارک، ستودنی، خوش‌مضمون و پُرمایه‌ای است که آقایان احمد عسگری، سیدمحمدامیر احمدی طباطبایی و حسن سلطانی میدان‌دار عرصه‌ پژوهش آن بوده‌اند و آقای مرتضی انصاری‌زاده، آن را قلمی کرده است. این حوصله، دقت‌نظر و رفت و برگشت‌های لازم در تحقیقات و رویت اسناد و مدارک، کار شاق و بزرگی است که بانیان ساخت کتاب به آن دست زده‌اند. هیچ عیبی ندارد که ما در ستایش این کتاب مبالغه و حیرت و شادی خودمان از درک و رؤیت این اثر را نمایان کنیم و آن را روی دست به همه نشان بدهیم! مسجدی‌ها، هیأتی‌ها، کانون‌دارها، مبلغان، مربیان و... کتاب از کفتان نرود که ضرر کرده‌اید.

در چهار فصل کتاب که هر کدام با حوصله و ظرافت تدوین شده است، ضمن آشنایی با تاریخچه‌ مسجد کرامت و نقش کلیدی آن در عرصه‌ مبارزات و تبیین فعالیت‌های چند جانبه‌ مسجد و... اطلاعات مهم و به‌دردبخوری از حضور و نقش رهبر انقلاب در مسجد و روش تفسیری و تبلیغی ایشان بیان شده است. همین اطلاعات، مبنای خوبی است برای الگوگیری و ترسیم خط مشی‌های روشنی در ساحت منبر، تبلیغ، مسجدداری، قرآن‌محوری، جذب جوان‌ها و... .

کتاب , انتشارات راه یار , مسجد ,

تنها تصویر به یادگار مانده از جلسات قرآن آیت‌الله خامنه‌ای در مسجد کرامت در دهه 50

از امتیازات کتاب، پرداختن به نقش افراد مؤثر در متن فعالیت‌های مسجد و سایه نینداختن حضور و شخصیت حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، در روایات است. همچنین پاورقی‌های کتاب، خودش دریایی است از اطلاعات مفید که خواندنش ضروری و مکمل متنِ اصلی است. ریزه‌کاری‌ها و حاشیه‌های جذاب‌تر از متن، در این کتاب فراوانند. کتاب، چیزی کم ندارد. متن گفتارهای راویان که با همان لحن خودشان در متن کتاب، مذکور شده، خواندن کتاب را شیرین کرده است. کتاب ناخواسته این مطلب را به خوبی نمایانده که باظرفیت‌تر از مسجد، ما کمتر جایی را داریم که این چنین بابرکت و مؤثر و جوشان باشد.

این کتاب وزین که در همین مدت کوتاه نظر اهل فن، کتاب‌شناس‌ها و دغدغه‌مندان را جلب کرده است، همچون نگینی بر تارک محصولات و خروجی‌های دفتر مطالعات فرهنگی جبهه انقلاب اسلامی(انتشارات راه یار) می‌درخشد و شکل و شمایل، فرم و محتوا و روش پردازش آن الگوی جالبی است برای این دست فعالیت‌ها. این کار در حوزه‌ مسجدپژوهی، جزء شاخص‌ها و یک مرجع پژوهشی قابل اعتنا است که معتقدم دست‌اندرکاران مسجد، به‌ویژه هیئت امنا و امام جماعت مسجد باید از این کتاب غفلت نکنند.

 

  • حسن مجیدیان

کتاب خواندنی "آدم باش عاشق"

شنبه, ۱۵ آذر ۱۳۹۹، ۰۲:۵۸ ب.ظ

چند خطی برای کتاب «آدم باش عاشق»

عشق و این همه حرف؟

کتاب آدم باش عاشق - کراپ‌شده

برعکس کتاب های دیگر، تیترهای جالب و بانمک کتاب بعد از متن و در انتهای صفحه، گوشه ی چپ آمده. این تیترها انگار نوعی جمع بندی بحث و طلیعه ی ورود به صفحه ی بعدی است.

به گزارش مشرق، حسن مجیدیان، فعال فرهنگی درباره کتاب «آدم باش عاشق» چند خط در اختیار مشرق قرار داده است که در ادامه می‌خوانید:

محبت چیست و عشق کدام است؟ چه ربطی به هم دارند این دو؟ آیا مترادف هم هستند یا مخالف و متفاوت؟ انس و الفت و علاقه را اگر محبت بمانیم آیا عشق، همان محبت افراطی است که برخی گفته اند؟ شما تعریف تان چیست؟ 

خیلی از فرهنگ ها، عشق را از  «عشقه» می دانند که نوعی گیاه است از رسته ی پیچک ها. می گویند پیچک به دور درخت می پیچد و از آن تغذیه می کند. همین اتصال، درخت و ساقه هایش را به مرور خشک و ضعیف می کند. وقتی عشق در دل کسی خانه کرد و دور درخت وجودش حلقه زد، او را مبتلا می‌کند به ناراحتی ها و سردرگمی ها و حیرت ها و غم و اندوه ها و البته شادی و وجد و سرورها. اما غم و اندوه آن، بیشتر از وجد و شادی است. شاید از آن اولِ آمدنِ عشق، خیلی ها به خیالشان خواسته اند برای آن تعریفی پیدا کنند. دست و پایی زده اند و چیزهایی هم گفته اند. عرفا و اولیاء و شاعران و دلسوختگان، هر کدام به فراخور حال و درک خود، شمه ای از عشق گفته اند و سروده اند و مراتبش را برشمرده اند. اما آخر سر، عاجز شده اند از درک این موجود!

عشق! همین عشقی که نمی شناسیمش، تا همین حالا خیلی کارها کرده و جریان ها به راه انداخته و جان های مرده ای را احیا و زنده هایی را به کشتن داده و خراب کرده و آباد نموده و... خلاصه حسابی در طول تاریخ، گرد و خاک کرده برای خودش!

ز دست عشق در عالم هیاهوست/ تمام فتنه ها زیر سرِ اوست

عشق به این راحتی ها دست از سرِ دل و جان ما بر نمی دارد. 

عشق، مساله ی امروز ما نیست که از همیشه و از ازل جریان داشته و چرخ خورده و به دامان ما افتاده و حال و روزش این شده که می بینیم! عشقِ بی در و پیکری  که صدتا و هزارتا مدعی دارد و حول و حوشش حرفها و تفسیرها و نگاه‌ها و تنوع و تکثرها و مرام ها و دعوت ها پرسه میزنند. عشقی که امروز مرز آن با محبت و تشخیص ِ عیار درستی و ناراستی آن سخت و مبهم شده. عشقی که با هوس ها و آلودگی ها و شوائب و قذارات درآمیخته شده! چه سخت شده داستان عشق و محبتِ امروزی!

حالا از میان این همه حرف، میان این همه دعوا، «آدم باش عاشقِ» وحید ملتجی، با روایت های تازه ای از عشق، به سراغ ما آمده است. عشقی که از قضا پدرسوخته هم هست! 

کتاب خواندنی ِ نویسنده ی خوش ذوق ِ اصفهانی، حرف های ساده ای دارد. کتاب با تو حرف میزند. بنای گفتگو دارد. دنبال حقنه کردن و چپاندن مطالب در ذهن من و تو نیست. میان حرفها و روایت ها از تو هم نظر میخواهد. تو هم میتوانی روایت ها را تکمیل کنی و برای محبوبت نامه بنویسی! 

شاید اگر من و شما به ذهنمان فشار بیاوریم نهایتأ ده یا پانزده یا فوقش بیست مطلب راجع به محبت و عشق و حواشیِ آن به ذهنمان بیاید. اما این کتاب هر صفحه اش مطلبی مجزا راجع به عشق و محبت دارد. کتاب ۲۲۶ صفحه دارد. بیش از ۲۰۰ روایتِ درست و درمان و قابل اعتنا در کنار هم چیده شده اند. عشق و این همه حرف؟ عجیب است... این امتیازِ بزرگ کتاب است که در دورِ ملال آور تکرار و تاکید نیفتاده است. کوتاهی عبارات صفحه خودش لطف بزرگی است در حق ما بی حوصله ها! 

برعکس کتاب های دیگر، تیترهای جالب و بانمک کتاب بعد از متن و در انتهای صفحه، گوشه ی چپ آمده. این تیترها انگار نوعی جمع بندی بحث و طلیعه ی ورود به صفحه ی بعدی است.

نویسنده تلاش کرده که روایت هایش جامع باشد و وجوه مختلف محبت و زوایای گوناگون عشق را ذکر کند. روی همین حساب روایت ها متنوع و تازه و در عین حال، مکمل و متمم یگدیگرند. 

روایت های با موضوعاتی همچون جاودانگی عشق، موضوعیت عشق، رشد با محبت، علائم عشق، حرارت محبت، جوشش درونی محبت، جان دادن برای معشوق، شیرینی محبت، قدرت و عظمت معشوق، اثبات محبت، امتیازات عشق، آهستگی و پیوستگی عشق، سازندگی عشق، کمال محبت، وسعت عشق، هماهنگی عاشق و معشوق، عشق و بی قراری، بی بهره گی عده ای از عشق، برکات محبت، رنج های عاشق، اوصاف معشوق حقیقی، نشانه های محبوب و... .البته نه با این عناوین پر طمطراقی که ذکر شد، بلکه با همان تیترهای نمکیِ گوشه ی چپِ پایینِ صفحه. 

آدم باش عاشق را بخوانید و کیف کنید. تا دستتان در محبت و عشق و دلبری و دلستانی پُر باشد! تا اگر خواستید دل بدهید و دل بستانید کمی آدابش را بدانید لااقل! 

البته بعید نیست بعد از مطالعه ی فقرات کتاب، سلوک عاشقانه ی ما دستخوش تحول نشود. ای بسا به تأمل و تفکر درباره تصور و ادعاهایمان در این وادی نیاز داشته باشیم. عشق و عاشقی به این راحتی ها هم نیست!

کتاب را انتشارات سروش روانه ی بازار کرده است که البته می‌توانست طراحی جان دارتر و عاشقانه تری را برای آن در نظر بگیرد و در لابلای روایت ها از تصاویر و طرح های مرتبط و خلاقانه استفاده کند.

خلاصه کتاب از کفتان نرود آهای عاشق ها...

والسلام

  • حسن مجیدیان

رهایی از وسوسه شیطان

شنبه, ۱۵ آذر ۱۳۹۹، ۱۱:۳۵ ق.ظ

چگونه خود را از وسوسه‏ شیطان برهانیم؟

 

آیت الله جوادی آملی می گوید: کسی که با آبروی مسلمانی معامله می‌کند، از درون آتش می‌گیرد؛ نه از بیرون. این شخص دیگر شب‌ها خواب ندارد. هرچه قرص خواب بخورد، باز هم به خواب نمی‌رود.

چگونه خود را از وسوسه‏ شیطان برهانیم؟

به گزارش جهان نیوز به نقل از مهر، یکی از راه‌کارهای رسیدن به حالت توبه، دوری از وسوسه‌ها، خطورات و افکار شیطانی است. سوالی که در این باره مطرح می‌شود این است که چگونه خود را از وسوسه‏ شیطان برهانیم؟

آیت الله جوادی آملی در پاسخ به این سوال می‌گوید: ابلیس دشمنی بیرونی است و تا پایگاهی در درون نداشته باشد، نمی‌تواند به انسان ضربه بزند. کار شیطان صدور سم به درون انسان است. اگر کسی که می‌خواهد دیگری را با سم از پای درآورد، آن را در جیب شخص بگذارد، تأثیری در وی ندارد یا اگر سم را به او بخوراند و او بالا بیاورد، باز هم اثری ندارد. دستگاه گوارش باید سم را بپذیرد و آن را جذب کند تا پس از ورود به خون، اثر زیانبار خود را به جای بگذارد.

وسوسه‌ها نیز چنین است: هوا، هوس و شهوت رانیهای گوناگون که رقیق‌ترین و سبک‌ترین آن در جوان‌ها و سنگین‌ترین آن در سالمندان، به صورت حب جاه و مقام مشاهده می‌شود، نشانه تأثیر سم است.

واپسین عقبه‌ای که بزرگان سیر و سلوک از آن نجات می‌یابند، «مقام خواهی» یا همین بازی‌هایی است که بسیاری به آن گرفتارند. اگر کسی از تعاریف و القابی که به او می‌دهند، لذت ببرد، معلوم می‌شود که سم در او اثر کرده است. وجود مبارک امیرمومنان (علیه‌السلام) در عهدنامه مالکاشتر فرمود: شیطان همواره در پی حمله است: وقتی کسی از تو تعریف می‌کند، باید مواظب باشی، چون در خط مقدم آتش شیطان قرار گرفته‏ ای .

کسی که با آبروی مسلمانی معامله می‌کند، از درون آتش می‌گیرد؛ نه از بیرون. این شخص دیگر شب‌ها خواب ندارد. هرچه قرص خواب بخورد، باز هم به خواب نمی‌رود. هرچه بستر نرم فراهم کند، باز هم خواب ندارد. زمانی انسان بر تشک نرم می‌خوابد، و زمانی این تشک پر از تیغ است. انسان بر روی این تشک به هر طرف بغلتد، تیغ می‌خورد. تیغی که از درون انسان بر می‌خیزد، با قرص خواب برطرف نمی‌شود.

چه آساید به هر پهلو که گردد کسی کز خار سازد او نهالین
 
  • حسن مجیدیان

کتاب مسجد رهبر

چهارشنبه, ۱۲ آذر ۱۳۹۹، ۱۱:۴۰ ق.ظ

توسط انتشارات راه‌یار؛

کتاب «مسجد رهبر» منتشر شد/تاریخ شفاهی مسجد کرامت

کتاب «مسجد رهبر» منتشر شد/تاریخ شفاهی مسجد کرامت

کتاب «مسجد رهبر» شامل تاریخ شفاهی مسجد کرامت، نوشته مرتضی انصاری‌زاده، توسط انتشارات راه‌یار منتشر و راهی بازار نشر شد.

به گزارش خبرگزاری مهر، کتاب «مسجد رهبر»؛ تاریخ شفاهی مسجد کرامت، از مساجد تأثیرگذار و کانون مبارزان انقلاب در شهر مشهد، نوشته مرتضی انصاری‌زاده، به‌تازگی توسط انتشارات راه‌یار منتشر و راهی بازار نشر شده است.

تحقیق و مصاحبه‌های این‌کتاب که از سال ۱۳۸۸ شروع شده‌اند، به ترتیب توسط حسن سلطانی،  سیدمحمد امیر احمدی طباطبایی و احمد عسگری انجام شده‌اند و طی این‌مدت با بیش از ۷۰ تَن از مرتبطان مسجد کرامت مصاحبه صورت گرفته و هزاران سند مطالعه شده است.

علاوه بر ۴ فصل کتاب که زمینه‌های شکل‌گیری و فعالیت‌های مسجد کرامت را بررسی و تبیین می‌کند، تصاویر، اسناد و اَعلام نیز در سه فصل، ضمیمه کتاب شده است و در مجموع، می‌توان این‌کتاب را اثری در حوزه «مسجدنگاری» معرفی کرد.

در پیش‌گفتار این‌کتاب که اولین اثر انتشارات راه‌یار در رده تاریخ شفاهی «مساجد انقلاب» است، درباره نسبت مسجد و انقلاب اسلامی چنین می‌خوانیم:

«نسبت انقلاب اسلامی با مسجد اما، به تمام معنا ویژه و منحصربه فرد است. مسجد در انقلاب ایران هم رسانه است، هم مرکز تربیت نیرو، هم نهاد سازمان‌دهنده اجتماعی و هم محور بسیج سیاسی. هم محل اخذ رأی در انتخابات است و هم پاتوق اعزام به جبهه جنگ. خدمات متقابل مسجد و انقلاب در ایران، فهرست مفصلی دارد که حتی گزارش آن هم در یک کتاب نمی‌گنجد... مطالعات صورت گرفته درباره نهاد مسجد در ایران و خصوصا در دوران انقلاب اسلامی، بسیار کمتر از آن چیزی است که ضرورت و ظرفیت داشته است.

«مسجد رهبر»، گزارشی است از شکل‌گیری و فعالیت‌های «مسجد کرامت» مشهد، در نزدیکی حرم مطهر امام رضا(ع). این مسجد را که بعدها امام جماعتش، رهبر انقلاب اسلامی شد، می‌توان از جهات گوناگون نمونه‌ای ممتاز از الگوی فعالیت مسجدی در منظومه معرفتی آرمانی اسلام ناب معرفی کرد. «مسجد رهبر»، از یک سو این الگو را توضیح می‌دهد و از دیگر سو، مسیر رشد مشهد انقلابی را از چند دهه پیش از انقلاب اسلامی روشن می‌کند؛ مسیری که در آن، برخی دشواری‌ها و پیچیدگی‌های آمیختن سنت و روشن فکری، توده و نخبگان، دینداری و مبارزه آشکار شده است.»

در بخش دیگری از مقدمه این کتاب که قسمت قابل توجهی از آن به فعالیت‌های آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای در دهه ۵۰، در مشهد مقدس اختصاص دارد، درباره نقش رهبر انقلاب در مسجد کرامت آمده است:

«آیت‌الله خامنه‌ای، امام مسجد «امام حسن(ع)» و سپس «کرامت»، نقطه تلاقی همه جریان‌های در ظاهر متباینی است که زیر پرچم اسلام انقلابی و در فشار سنگین مکاتب و روش‌های رقیب، به یکپارچگی و شکوفایی رسیدند و مسجد رهبر، آیینه‌‍ای کم نظیر است که این هم‌افزایی معرفتی اجتماعی را منعکس می‌کند. پیوند ناگسستنی معرفت، آرمان، عمل، اخلاق و مبارزه در این الگو، تصویری ممتاز از ظرفیت‌های بی‌نظیر جامعه دینی را شکل می‌دهد و علت تاب‌آوری آن در برابر فشارها و توطئه‌های دشمنان را پیش چشم می‌گذارد. هنر رهبری دینی در احیا و به اوج رساندن این نهاد سنتی در خطر انحطاط، چنان برجسته و شوق‌انگیز است که مطالعه سطرسطر این تکاپوی پیگیر و پُرابتکار را شیرین و دل‌نشین می‌کند.»

آیت‌الله خامنه‌ای، هم درباره حضورشان درباره مسجد کرامت در دیداری که سال ۶۳ با اعضای حزب جموری اسلامی داشتند، چنین می‌گویند:

«آن روز مسجد کرامت، بزرگ‌ترین مسجد شبستانی مشهد بود. یعنی توی مساجد محله‌ی مشهد مسجد بزرگ‌تر از مسجد کرامت نبود. آن چنان جمعیت پر می‌شد توی این مسجد که جای یک نفر آدم هم واقعاً نبود. بعد از نماز مغرب شروع می‌کردم به درس، سخنرانی نبود. درس بود. حالا می‌گویم چه کار می‌کردیم. آن قدر جمعیت زیاد می‌شد که قبل از آنی که من شروع بکنم - وسط نماز در مسجد را می‌بستند که دیگر نمی‌شد کسی وارد بشود. جمعیت متراکمی جمع می‌شد برای اینکه درس را گوش کنند، حالا درس چی بود؟ بنده آن‌جا هم حدیث، هم اعتقادات و هم نهج‌البلاغه تدریس می‌کردم؛ با تخته سیاه. خود شیوه‌ی کار برای مردم جاذب بود. حالا یک عده البته می‌آمدند تماشا کنند از این چند هزار آدم مثلاً. اما یقیناً درصدی هم می‌آمدند واقعاً یاد بگیرند و آموزش ببینند و یادداشت می‌کردند. توجه کردید؟ من امتحان کردم دیدم که شیوه درس گفتن اگر چنانچه با ابتکار، با نوع‌آوری، با انگیزش، با بیان خوب و با عمده‌تر از همه، «محتوا» همراه باشد، توی آن یک چیزی باشد، همین‌جور لفاظی نباشد، جاذبه پیدا خواهد کرد.»

این‌کتاب با ۵۴۴ صفحه، شمارگان هزار و ۵۰۰ نسخه و قیمت ۵۰ هزار تومان منتشر شده است.

 

  • حسن مجیدیان

درباره ی رمان اثریا

چهارشنبه, ۵ آذر ۱۳۹۹، ۰۹:۲۴ ق.ظ

جسارت‌های دوست‌داشتنیِ «اثریا»

داستان اثریا - انتشارات سوره مهر - کراپ‌شده

بازنشسته‌های بیکار، جوانان جویای نام، خل و چل ها و رزمنده های مُقاتلِ جنگنده همان چهار گروهی هستند که در فصل نهم از آنها ذکر خیری شده است! 

به گزارش مشرق، حسن مجیدیان،‌ نویسنده و فعال فرهنگی در مطلبی نوشت:

جنگ سوریه که آرام آرام شعله ور شد و نمایه‌ها و نشانه‌هایی از ویرانگری و یاغی‌ گری گروه‌های مسلح تکفیری، علنی و پدیدار شد، ذهن‌های کنجکاو بسیاری به این سمت رفت که حقیقت این جنگ چیست؟ مسلحین و تکفیری‌ها چه کسانی هستند؛ داعش و النصره چیستند و ماهیت و انگیزه‌شان چیست؟ بچه ها و رزمندگان ما آنجا چه میکنند؟ چطور می‌جنگند؟ اصلا سوریه چه مختصاتی دارد؟ حلب و حماء و حمص و کفریا و لاذقیه و رقه و ریف دمشق و داریا و درعا و جاده خناصر و اثریا و... چه جور جاهایی هستند و... 

آن اوایل دسترسی پاسخ به این سوالات خیلی راحت نبود. با وجود حضور مستشاری رزمندگان ایرانی و حتی شهادت این عزیزان، هنوز آن چنان که باید اخبار دقیق و مستند از تحولات این جنگ تمام عیار، در دسترس نبود. شهادت هادی باغبانی مستند ساز جوان ایرانی اولین بهانه برای حضور رسانه‌ای هنرمندان متعهد جبهه انقلاب در پهنه نبرد سوریه شد. بعد از این بود که آرام آرام و با احتیاط بسیار، سروکله مستندسازان با انگیزه ما در سوریه پیدا شد. مستندها که ساخته و پرداخته شدند آرام آرام کتاب ها هم آفتابی   شدند. بیشتر کتاب ها برای شهدای مدافع حرم بود با همان قالب های روایی همیشگی که البته عمومشان بسیار خواندنی و جذاب هستند.

اما جای قالبی مثل رمان که دست نویسنده بازتر و امکان مانور روایی بیشتر است، خالی بود. حالا  «اثریا» ی نیما اکبرخانی از سوره مهر سر در آورده است تا ما را با رزمنده ای در دل معرکه همراه کند. رزمنده ی راوی کتاب، از قضا دهان گرمی هم دارد و خوب خواننده را با خودش به گوشه گوشه جنگ می برد. یک جاهایی هم بی اعصاب است و تفاوت شوخی و جدی اش نامعلوم! 

اثریا منطقه ای است در جنوب شرقی استان حلبِ سوریه که جاده استراتژیک آن به سمت رقه، نقش راهبردی در جنگ با مسلحین و معارضین داشت. نام کتاب هم برگرفته از همین مکان مهم و یادآور درگیری های جاده اثریا_خناصر است. 

اکبرخانی در ۱۱ فصل که خیلی هم طولانی و حوصله سر بر نیست، ما را مهمان معرکه ای می کند که درش ترس و آشوب و تردید و نفرت و شوق و افتخار موج می زند. در فصل های انتهایی با ترسیم خوبی که نویسنده از اتمسفر حاکم بر درگیری ها ارایه داده، انگار خودت داری شانه به شانه رزمندگان میجنگی و درگیر جو واقعی جنگ هستی و انگار خودت پشت موشکی و انگار چاقوی آن داعشی زیر گلویت بازی بازی میکند و... 

بچه رزمنده های این کتاب، واقعی ترند از کتاب های دیگر. من  فصل دمشق که گروه ها و دسته هایی که در موضوع سوریه درگیر بوده اند، معرفی و رونمایی میشوند را نشانه ی هوش و ذکاوت و واقع بینی نویسنده ی جوان اثریا میدانم که کلیشه های رایج را به چالش کشیده و حرفش را راست و درست زده. جسارتش دوست داشتنی است و ای بسا به مذاق عده ای از محتاط ها و مصلحت سنج ها و سیاست بازها خوش نیاید و حال اینکه به نظرم خواننده ی امروزی خوشش می آید. 

بازنشسته‌های بیکار، جوانان جویای نام، خل و چل ها و رزمنده های مُقاتلِ جنگنده همان چهار گروهی هستند که در فصل نهم از آنها ذکر خیری شده است! 

اثریا را بخوانید. خیلی وقتتان را نمیگیرد. اما حسابی درگیرتان میکند. زبان نوشتار هم محاوره ای و خودمانی است و کار خواندنِ کتاب را راحت کرده. اما ای کاش طرح جلدی قوی تر برای این کتاب کار میشد که گویاتر بود. خیلی ها نمیدانند اصلا اثریا یعنی چه؟ لذا طرح جلد باید به کمک فهم ذهنی خواننده بیاید. ان شا الله آقای نیما اکبرخانی در آثار بعدی اش بیشتر بدرخشد و از مدار جسارت و آزادگی خارج نشود... 

  • حسن مجیدیان