حا.میم

یادداشت های حسن مجیدیان

حا.میم

یادداشت های حسن مجیدیان

حا.میم

نوشتن را دوست دارم همین!

بایگانی

درباره ی کتاب شهید حامد جوانی

دوشنبه, ۲۱ آبان ۱۳۹۷، ۰۹:۱۰ ق.ظ

باید به نویسنده محترم کتاب احسنت و بارک الله گفت به خاطر این هنرنمایی. این که زندگی پربرکت شهید «حامد جوانی» را در صفحاتی محدود (حدود ۱۰۰صفحه) به این خوبی و در قالب داستانی بشود به تصویر کشید، کاری است هنرمندانه و مغتنم.

کتاب حامد کوتاه است. به کوتاهی عمرش! ۲۵سال عمر کمی است اما وقتی خرج محبوب و فدای معشوق شود، روز به روز و ساعت به ساعتش غنیمت و برکت است و درس آموز و الگو گرفتنی.

چرا چنین آدمی راه را این همه خوب می‌رود و مقصد را این قدر زود می‌یابد؟ اگر در این‌ها دقت کنیم و کمی ذهن و دلمان را سمت این مباحث ببریم، آن وقت از تورق کتاب شهدا نفع و بهره عملی می‌بریم و به افق آنها نزدیک می‌شویم. شهدا همین خاکی‌ها و معمولی‌ها بودند. منتهی «جهت گیری درست» و «سعی فراوان» آنها را به وصال رساند و ما با سردرگمی و رکود و تنبلی به جایی نرسیدیم. کسی که جهت درستی را انتخاب نکرده و راه را نشناخته، عمل کثیر او هم جز دوری راه و بعد از مقصد برایش دستاوردی نخواهد داشت.

من در این کتاب کم حجم اما مفید و متبرک، همین جهت گیری صحیح و سعی بلیغ و ستودنی را در زندگی کوتاه شهید عزیز «حامد جوانی» دیدم. او با تربیت صحیحِ پدر و مادرش، اتصال به مسجد و هیات و حب اهل بیت (علیهم السلام)، مخصوصا کعبه وفا و ادب حضرت ابالفضل (علیه السلام)، از همان کودکی به سمت و جهت صحیح و الهی پا می‌گذارد و با نهایت تلاش در این راه پیش روی می‌کند. و ای خوشا که چقدر زود به این جوان نخبه تبریزی برات وصال و ملاقات می‌دهند. راستی اگر در مسیر باشی و با دلت رهسپار شده باشی، همان را نصیبت می‌کنند که می‌خواهی!

«حامد»، این عاشق پاکباخته اباالفضل (علیه السلام)، همچون حضرت سقا دستانش را فدا می‌کند، چشمانش را می‌بخشد و پیکرش را آماج ترکش‌ها قرار می‌دهد تا جایی که در سوریه به «شهید ابالفضلی» شناخته می‌شده است. فکر نکنید که فقط همین باطن مصفا را داشته و بس. نه! به شدت هنرمند و باعرضه بوده. یگان خدمت او در لشگر عاشورا، توپخانه بوده و در این رسته از نخبه‌ها و ویژه‌ها به حساب میرفته و فرماندهان چه در لشگر و چه در سوریه روی توان و تخصص او حساب ویژه باز کرده بودند. درس‌خوان، کاربلد، خانواده دوست، باهوش و البته به اقتضای جوانی حسابی بازیگوش بوده است! عاشق لایی کشیدن در اتوبان و همزمان پیامک بازی با گوشی آن هم پشت فرمان!

از فرازهای درخشان این کتاب، ماجرای ملاقات خانواده «حامد» با رهبرمعظم انقلاب است که خیلی خواندنی است. یک ساعت اگر برای ۱۰۰صفحه ی کتاب وقت بگذاریم و دل بدهیم به جملات و حالات «حامدِ» شهید و بخواهیم که همچون او رهرو راه خدا باشیم، به خدا که روشنایی این مسیر را از ما هم دریغ نخواهند کرد. باید بخواهیم؛ همین!

  • حسن مجیدیان

فصل عاشقی ها...

سه شنبه, ۱۵ آبان ۱۳۹۷، ۱۲:۳۷ ب.ظ
همین قدر زود بی آن که فکرش را بکنی روزها دارد میگذرد و می رود. گرمای عجیب تابستان امسال، باور این که پاییز قشنگ و رنگ به رنگ از راه آمده را برایمان سخت و ناباور کرده. قدر پاییز را بدانیم. فصل عاشقی ها و تنهایی ها...
  • حسن مجیدیان

کتاب شبیه خودش

شنبه, ۱۲ آبان ۱۳۹۷، ۱۰:۵۴ ق.ظ

پیشنهاد دارم حتما این کتاب را مطالعه بفرمایید. در موردش ان شاالله برایتان خواهم نوشت...

  • حسن مجیدیان

اربعین...

دوشنبه, ۳۰ مهر ۱۳۹۷، ۰۹:۵۰ ق.ظ

صمیمانه آرزو دارم که کسی جا نمونه...

  • حسن مجیدیان

کتاب یادت باشد

شنبه, ۱۷ شهریور ۱۳۹۷، ۰۸:۴۲ ق.ظ

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری به داستانی ویژه از یک شهید مدافع حرم، در کتابی که اخیرا خوانده‌اند اشاره کردند. ماجرایی که به اعتقاد رهبر انقلاب آن‌را باید در تاریخ ثبت کرد. کتاب «یادت باشد» روایت زندگی شهید حمید سیاهکالی‌مرادی، از زبان همسر این شهید گران‌قدر است. پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR به مرور بیانات امروز رهبر انقلاب درباره داستان درخشان زندگی این دو جوان می‌پردازد.

«یک کتابی تازه خوانده‌ام که خیلی برای من جالب بود. دختر و پسر جوان -زن و شوهر- متولّدین دهه‌ی ۷۰، می‌نشینند برای اینکه در جشن عروسی‌شان گناه انجام نگیرد، نذر میکنند سه روز روزه بگیرند! به ‌نظر من این را باید ثبت کرد در تاریخ که یک دختر و پسر جوانی برای اینکه در جشن عروسی‌شان ناخواسته خلاف شرع و گناهی انجام نگیرد، به‌ خدای متعال متوسّل میشوند، سه روز روزه میگیرند. پسر عازم دفاع از حریم حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) میشود؛ گریه‌ی ناخواسته‌ی این دختر، دل او را میلرزاند؛ به این دختر -به خانمش- میگوید که گریه‌ی تو دل من را لرزاند، امّا ایمان من را نمیلرزانَد! و آن خانم میگوید که من مانع رفتن تو نمیشوم، من نمیخواهم از آن زنهایی باشم که در روز قیامت پیش فاطمه‌ی زهرا سرافکنده باشم! ببینید، اینها مال قضایای صد سال پیش و دویست سال پیش نیست، مال سال ۹۴ و ۹۵ و مال همین سالها است، مال همین روزهای در پیش [روی] ما است؛ امروز این است. در نسل جوانِ ما یک چنین عناصری حضور دارند، یک چنین حقیقت‌های درخشانی در آنها حضور دارد و وجود دارد؛ اینها را باید یادداشت کرد، اینها را باید دید، اینها را باید فهمید. فقط هم این [یک نمونه] نیست که بگویید «آقا! به یک گل بهار نمیشود»؛ نه، بحث یک گل نیست؛ زیاد هستند از این قبیل. این دو -زن و شوهری که عرض کردم- هر دو دانشجو بودند که البتّه آن پسر هم بعد میرود شهید میشود؛ جزو شهدای گران‌قدر دفاع از حریم حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) است. وضعیّت این‌جوری است.»۱۳۹۷/۰۶/۱۵

  • حسن مجیدیان

چهل سال بدون امام...

شنبه, ۱۰ شهریور ۱۳۹۷، ۰۱:۰۴ ب.ظ

  • حسن مجیدیان

استاد باصفا!

يكشنبه, ۴ شهریور ۱۳۹۷، ۱۲:۵۴ ب.ظ

  • حسن مجیدیان

خبر روز...

چهارشنبه, ۲۴ مرداد ۱۳۹۷، ۱۰:۱۳ ق.ظ

یوسفعلی میرشکّاک معتقد است رسانه‌ها باید نسبت به توصیف جدید رهبر انقلاب درباره‌ی شاملو، واکنش بیشتری نشان می‌دادند. در جلسه‌ی نیمه‌ی رمضان امسال، رهبر انقلاب درباره‌ی عفیف بودن شعر فارسی در برابر نجیب نبودن شعر عربیِ گذشته، و نه امروز، گفتند: «در شعر فارسی، نسبت به معشوق اظهار علاقه و ارادت و محبّت و امثال اینها می‌شود امّا او یک معشوق ناشناخته است، یک معشوقِ غالباً خیالی یا کلّی است؛ شخص معیّنی نیست. […] البتّه در این آخر، شاملو از آیدا اسم می‌آورد، امّا او زنش است، او عیال خودش است، او یک آدم بیگانه‌ای نیست؛ نسبت به او در شعرهای خودش اظهار تعشّق میکند». میرشکّاک گفتگوی مفصلی با مهر داشته است و انتقادهای تندی نسبت به عدم انعکاس این تکه از سخنان رهبری وارد کرده است. منتظر انتشار این گفتگو هستیم تا ببینیم آیا میرشکاک به  دیگر حاشیه‌ی مینیاتوری دیدار نیمه‌ی رمضان که درباره شعر خود میرشکاک بود، پرداخته است یا خیر. رهبر انقلاب در واکنش به بیتی از شعر ایشان یعنی:

بنای هستی احمد، ظهور نور احد / اساس مستی حیدر، به جسم و جان، زهراست

گفتند: «مستیِ جسمی هم مگر داشتند حضرت؟»

گفتگوی مهر با میرشکّاک جذاب و خواندنی خواهد بود.

(به نقل از سایت الفیا)

  • حسن مجیدیان

مورد عجیب انسان!

دوشنبه, ۲۲ مرداد ۱۳۹۷، ۰۳:۰۱ ب.ظ

بسم الله

آدمی که من شناخته ام از عجیب ترین هاست. لحظه ای غرق در بهترین حالات و تصمیمات و آنچنان سرخوش که تو گویی این حال هرگز از او زایل نخواهد شد و...

اما ساعتی بعد غرق در آلودگی های دل آزار و مخاطرات اندوه ساز. عجیب است به خدا. هر کدام از ما فرعونی هستیم برای خود. منتهی با مصرهای متفاوت و کوچک و بزرگ. ما فاصله ی چندانی با بدترین جنایت ها که تصورش را هم نمیکنیم نداریم! باور کنید...

  • حسن مجیدیان

به کدامین گناه...

شنبه, ۲۰ مرداد ۱۳۹۷، ۱۱:۴۱ ق.ظ

کودکان مظلوم یمنی...

  • حسن مجیدیان