کتاب دلتنگ نباش...
- ۰ نظر
- ۱۹ خرداد ۹۸ ، ۱۱:۴۴
یکی دو روز پیش این کتاب رو خوندم. واقعا تو دور و زمونه ای که حرف و دعوت و ادعا زیاده، خوندن کتاب شهدا حال آدم رو خوب میکنه. شهدا متعلق به همه ی مردمن.کتاب هاشونم مفید حال همه.
اوایل دهه۹۰ بود. شاید سالهای ۹۱یا ۹۲. در آن سالها هر روز صبح از کرج . برای کار و تدریس میرفتم به سمت حوالی ترمینال جنوب تهران. به چراغ قرمز چهارراه ترمینال که میرسیدم، میپیچیدم محله خزانه تا از زیر پل ترمینال به ضلع شمالی آن و سمت مسجد قدس بروم. همان اول میدانگاهی، ابتدای خیابان شهید پرستویی چشمم میافتاد به عکس بزرگی از یک شهید؛ شهید «محرم ترک». هر روز به چشمهای درشت تصویر نگاه میکردم و برایم سوال بود که چرا عکسش را کشیدهاند؟ قبلترها خبری از این عکس روی دیوار کنار میدان نبود...
گذشت تا اینکه زمزمه حضور بچههای ما در سوریه، فراگیر و علنی شد و نام شهدا نمایان. یادم هست که شهید «مهدی عزیزی» از آن اولینها بود. اما هنوز اسمی از آقا «محرم» ما نبود! شهید مظلوم و گمنامی که اولین شهید مدافع حرم است. اولین فدایی حضرت عقیله (سلام الله علیها). یکی از نخبهترین و بهترینهای تخریب در خنثیسازی تلههای انفجاری و مینهای دست ساز. مربی بسیاری از شهدای مدافع حرم که بعد از او، نام آشنای شهرشان شدند.
«محرم» با شدت گرفتن و شعله ور شدن جنگ در سوریه، وظیفه خود دانست تا به آن جا برود و سوریها را با کم و کیف مبارزه آشنا کند. غیرت و حمیت او اجازه نداد تا در برابر جنگ و کشتار سکوت کند و کارآیی و تخصصش را به جوانان سوری آموزش ندهد. رفت تا نشان دهد بچه شیعه، جنگ و تجاوز در حریم بانوی آفتاب را برنمیتابد. او در این مسیر روشن جانش را داد تا شهادتش فتح بابی برای پرواز جوانان دیگر باشد. طلایهدار شهدای مدافع حرم...
در مورد این کتاب شریف ان شالله برایتان خواهم نوشت.درباره ی اولین شهید مدافع حرم