حا.میم

یادداشت های حسن مجیدیان

حا.میم

یادداشت های حسن مجیدیان

حا.میم

نوشتن را دوست دارم همین!

بایگانی

۱۷ مطلب در مرداد ۱۴۰۲ ثبت شده است

تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب اسم تو مصطفاست

دوشنبه, ۳۰ مرداد ۱۴۰۲، ۱۲:۴۷ ب.ظ

تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب «اسم تو مصطفاست»

 

در مراسم پانزدهمین پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومت و اولین رویداد ملی تکریم فعالان مساجد سراسر کشور باعنوان «مثل مصطفی» تقریظ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بر کتاب «اسم تو مصطفاست» زندگی‌نامه داستانی شهید مصطفی صدرزاده به روایت همسر شهید منتشر شد.
متن تقریظ رهبر انقلاب اسلامی بر این کتاب به شرح زیر است:

بسمه تعالی

ــ صفا، اخلاص، صِدق، ایثار، ترجیح رضای حضرت حق بر همه چیز، بر همه‌ی عشق‌ها و همه‌ی محبوبها.. اراده و عزم راسخ در راه خدا و عشق به اهل بیت علیهم السلام، نمایشگر بخشی از شخصیت ممتاز شهید عزیز مصطفی صدرزاده است. سلام خدا بر او، و بر همسر صبور و دیگر وابستگانش، نوشته خانم تجار، شیرین و پخته و مبتکرانه است.

 

 

  • حسن مجیدیان

تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب سرباز روز نهم

دوشنبه, ۳۰ مرداد ۱۴۰۲، ۱۲:۴۳ ب.ظ

تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب «سرباز روز نهم»

 

در مراسم پانزدهمین پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومت و اولین رویداد ملی تکریم فعالان مساجد سراسر کشور باعنوان «مثل مصطفی» تقریظ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بر کتاب «سرباز روز نهم» روایتی از زندگی و زمانه بسیجی مدافع حرم شهید مصطفی صدرزاده منتشر شد.
متن تقریظ رهبر انقلاب اسلامی بر این کتاب به شرح زیر است:

بسمه تعالی

ــ پیش از این کتاب دیگری در شرح حال شهید صدرزاده خوانده‌ام، ولی ابعاد شخصیت محبوب و چندجانبه‌ی این شهید عزیز در این کتاب بیشتر بیان شده است. این چهره‌ی برجسته بیشک یک الگو است برای جوانان امروز و فردا. اراده‌ی قوی، فهم درست، روحیه‌ی ایثار، شجاعت، خستگی‌ناپذیری، ‌ادب، دلِ انباشته از محبت و صفا، و بسی دیگر از خصوصیات برجسته،‌ بخش‌هائی از شخصیت این جوان فداکار و انقلابی نسل‌های دوم و سوم انقلاب است. خواندن این کتاب برای من غبطه‌انگیز است. این گلهای سرسبد به چه مقاماتی رسیدند، و من و امثال من چگونه در این مسیر، ‌پای در گل ماندیم. سلام و صلوات خدا بر شهید مصطفی صدرزاده و همسر صبور و پدر و مادر ایثارگر او.

 

  • حسن مجیدیان

کتاب وارثان عاشورا

دوشنبه, ۳۰ مرداد ۱۴۰۲، ۰۹:۴۵ ق.ظ

 

عجب کتابی! دوباره و چندباره هر آدمِ دغدغه مندی باید این حرف ها را بخواند و بنوشد و جلوی چشمش نگه دارد. حقیقت این است که آثار و دغدغه‌ها و کلمات استاد صفایی بزرگ، آدم را به هم می‌ریزد و به راه می اندازد و راهی می سازد و جریانی می آورد. چه عیب دارد همان طور که دوره ی آثار شهید مطهری را بر خودمان فرض می دانیم؛ آثار مرحوم عین صاد را هم یک دوره خوب ملاحظه و در جمع مان مباحثه و مطالعه کنیم؟ کتاب را به مرور در شب های محرم تمام کردم و حسرت بسیاری از فرصت های از دست رفته را خوردم و بر جدایی و دوری خودم از این معارف، شرمنده و شرمسار شدم. این کتاب ها چراغ راه ماست در کوره راه‌های عجیبِ این دوره و زمانه. این کتاب حتی برای جماعتِ نوجوان هم ، هزارها حرف و صدها درس دارد. چه خوب که نوجوان ها زودتر از سن ما به این کتاب ها سری بزنند که در سن و سال ما، فهم و کاربست این درس ها سخت و سنگین است.

  • حسن مجیدیان

مجله ی سوره

يكشنبه, ۲۹ مرداد ۱۴۰۲، ۰۹:۴۰ ق.ظ

 

سابقه ی این مجله به زمان حیات سید مرتضی آوینی بر می‌گردد. مجله ای خوب و جامع در حوزه ی مباحث فرهنگی و اجتماعی و با روحِ حاکم بر گفتمان انقلاب اسلامی و نگریستن از دریچه ی آن به جهان جدید و مدرن.

من فکر میکنم ماها که دغدغه ی کار فرهنگی و اثرگذاری تربیتی و گفتمان سازی بر مبنای آموزه های دینی و انقلابی داریم، از این دست مجله ها بی نیاز نیستیم.

با ۹۰ هزار تومان در ماه، می‌شود مشترک و مشتری این مجله ی خوب و استخوان دار شد. شماره ی آخر آن مباحث در خور و قابل اعتنایی در حوزه ی حجاب، هیئت و مداحی، نگاهی به مشروطه، علوم اسلامی، هنر دینی، فرم و سینما و کتاب و....دارد.

پیشنهاد میکنم تهیه اش کنید و مباحثش را پیگیر باشید.

  • حسن مجیدیان

سالگرد ورود آزادگان

يكشنبه, ۲۹ مرداد ۱۴۰۲، ۰۹:۳۷ ق.ظ

 

۲۶ مرداد سالگرد ورود آزادگان عزیز است. نمی‌دانم شما آن روزها را به یاد دارید یا نه؟ آن روزها ما در شرق تهران و منطقه ی خاک سفید بودیم. کلاس اول یا دوم دبستان بودم. در همان منطقه ی ما که حاشیه نشین و مهاجر پذیر و به نوعی دور از فرهنگ انقلاب و جبهه بود؛ گاهی پیش می آمد که آزاده ای را به محل می آوردند. مردم جمع می شدند. محل به یکباره غوغا و قیامت می شد. آدمِ رنجور و آفتاب سوخته و بهت زده و از خوشحالی مدهوشی را می دیدیم که روی دوش مردم، مثل نگینی دوره و احاطه شده است. آن شلوغی و شادی و شیرینی و شربت و داد و قال مردم و اشک ها و لبخندها چقدر برای من جالب و در روح کودکانه ام موثر بود. دائم از بزرگترها سوال میکردیم که این آدم کیست؟ اسیر یعنی چه؟ اگر آزاد شده و به خانواده برگشته؛ چرا پس همه گریه می کنند؟ چه روزهایی! یادش بخیر. آزادگان خیلی مظلوم‌ اند. غریب بودند و غریب ماندند. سهم شان از فیلم و سریال ها و کتاب ها هم کم است. اما ان شاالله در آسمان و نزد اولیای خدا و پیشِ رفقای شهیدشان؛ مشهور و آشنا و عزیز اند.


 

  • حسن مجیدیان

برادرم رامین

يكشنبه, ۲۹ مرداد ۱۴۰۲، ۰۹:۳۵ ق.ظ

 

دیروز فهمیدم که حسود نیستم. یا راجع به رفقایم حسادت ندارم. برادرم آقا رامین نادر احمدیان را در برنامه ی تلویزیونی دیدم. نزدیک ۲۶ یا ۲۷ سال است که دوست و رفیقیم باهم. خوب و عالی و پخته و مسلط درباره ی انواع رشته های تحصیلی داشت توضیح می‌داد. خودم از تسلط او در کارش حیرت کردم. یعنی فکر نمیکردم رفیقم این همه در این سالها پیشرفت کرده باشد. خیلی خوشحال شدم و بهش زنگ زدم که تو را در تلویزیون دیدم و بارک الله به تو و گلابی چقدر خوب حرف زدی و...از این تشویق ها

از دیدن رشد و اعتلا و پیشرفت رفقا حقیقتا خوشحال می‌شوم. آن که اولاد دار می‌شود، یا خانه و ماشین می‌گیرد، یا کار و مسئولیتی پیدا می‌کند تا دوستی که کتاب می‌نویسد یا اثری هنری خلق می‌کند یا دکترا اخذ می‌کند و یا جایزه ای دشت می‌کند و...همه و همه انصافا خوشحالم می‌کند و خدا را شکر میکنم که حس حسادت و رقابت با این عزیزان را ندارم. به همین نسبت؛ ناکامی و گرفتاری و مشکلات و ضعف و فقر و خستگی رفقا هم مرا حسابی به هم می‌ریزد. من اینطورم. شما را نمی‌دانم.

آقا رامین احمدیان مشاور تحصیلی و آموزشی است و کارش در این زمینه عالی است. اگر برای خودتان و دوستان و فرزندان، دنبال مشاور خوب و مسلط هستید؛ ایشان را معرفی میکنم. یادم باشد که دوستانم را در این صفحه بیشتر معرفی کنم.

  • حسن مجیدیان

کتاب خلوت فکر

يكشنبه, ۲۲ مرداد ۱۴۰۲، ۰۱:۴۱ ب.ظ

کتاب خلوت فکر کتابی که نیمه، رهایش کردم

گاهی در محل کار دقایقی محدود، به برخی از کتاب های موجود در قفسه اتاق نگاه میکنم. با همان شیوه ی مطالعه ی ده دقیقه ای، برخی کتاب ها را در محل کار تمام میکنم. کتاب خلوت فکر که برخی از مباحث فلسفی و اجتماعی را متذکر شده است، را می‌خواندم. اما دیدم یا نمی‌فهمم یا بدردم نمی‌خورد یا حالا زود است که بخواهم ذهنم را مشغول به این بحث ها بکنم. می گویند یکی از مغالطات این است که آدم با خودش می‌گوید: حالا که کتابی را شروع کردم؛ نباید نصفه رهایش کنم. حتی اگر بدرد نمی‌خورد، نصفه وِل کردنش نشانه ی تنبلی است و از این حرفها.... اما عقلا می‌گویند که به این مغالطه توجه نکن و کتابی را که مسأله ات نیست را رها کن و تا آخرش نخوان. بهرحال فکر کنم شما هم با من موافق باشید که با این عُمر کم و فرصت محدود و حوصله ی کم، آدم باید روی سوال ها و مسأله هایش تمرکز کند و وقت را از دست ندهد.

 

  • حسن مجیدیان

کتاب داد از غم تنهایی

شنبه, ۲۱ مرداد ۱۴۰۲، ۰۶:۳۲ ق.ظ

 

یک کتاب شعر کوچک و خواندنی که مرحوم عباس کیارستمی تدوین و نشر نظر چاپش کرده است. تک بیت هایی خوب و خواندنی از شاعران کهن و معاصر راجع به " تنهایی".

بی تعارف ، تک بیت های شاعران معاصران اصلا قابل مقایسه با قدیمی ها نیست. شعر شاعران کهن از سعدی و حافظ و مولوی و ناصرخسرو و رودکی اوج و بلندی و پختگی ای دارد که تک بیت های شاملو و سایه و نیما و فروغ و....اصلا در مقابل آنها به حساب نمی آید. پ

خیلی جالب بود. عموم بیت ها به دردبخور و مناسب حالِ ماست که عموما تنهاییم.

مولوی گفته: رها کن ناز تا تنها نمانی...

  • حسن مجیدیان

عقیله ی قبیله ی نور

چهارشنبه, ۱۸ مرداد ۱۴۰۲، ۰۱:۴۱ ب.ظ

همه ی آنان که رهپوی ِ جاده ی روشن اما پُر سنگلاخ و خطرخیز حقیقت اند به شناخت زینب نیازمندند و او در مشرق صبوری ایستاده است با سر انگشتی که راه را نشان می دهد و چشمانی خیس که دشت همه ی قلب ها را میهمان طراوت و باروری خواهد ساخت. زینب، بارانی است که بر همه ی هزاره ها خواهد بارید و هر آنکس که این باران را تجربه نکند شکفتن و رُستن نخواهد دید. زینب تنها آموزگار صبوری نیست که همه ی ارزش ها و عظمت ها یکجا در سیرت و سیمای او نشسته است. زینب عقیله ی قبیله ی نور است و دانای رازدان طریق معرفت و عشق و آنان که با اویند، هرگز راه گم نمی کنند و در راه نمی مانند و قافله قلب و اندیشه ی خویش را از کربلا تا شام و از شام تا دوست از همه ی عقبه ها و خطرگاه ها خواهد گذراند.

 کتاب حنجره معصوم

دکتر محمدرضا سنگری

صفحات ۴۰ و ۴۱

  • حسن مجیدیان

زینب، آبروی صبوری

دوشنبه, ۱۶ مرداد ۱۴۰۲، ۰۸:۳۴ ق.ظ

در آفتابی ترین مشرق هستی_گودال قتلگاه_ هیچ کس افول صبوری زینب را ندید. هیچکس در آن لحظه که همه ی هستی می‌شکست و همه ذرات می گریستند و پشت آسمان خمیده تر می‌شد، عجز و ضعف در سیمای زینب ندید. آنگاه نیز که در حریق حرم، کودکان سرگشته را به آرامش آغوش می کشید تردید و تشویش_حتی دمی_ به حرم امن قلبش راه نیافت. زینب ، آبروی صبوری است و آیت بزرگ ایستادن

کتاب حنجره معصوم

صفحه ۳۶ و ۳۷

  • حسن مجیدیان