کتاب خلوت فکر
کتاب خلوت فکر کتابی که نیمه، رهایش کردم
گاهی در محل کار دقایقی محدود، به برخی از کتاب های موجود در قفسه اتاق نگاه میکنم. با همان شیوه ی مطالعه ی ده دقیقه ای، برخی کتاب ها را در محل کار تمام میکنم. کتاب خلوت فکر که برخی از مباحث فلسفی و اجتماعی را متذکر شده است، را میخواندم. اما دیدم یا نمیفهمم یا بدردم نمیخورد یا حالا زود است که بخواهم ذهنم را مشغول به این بحث ها بکنم. می گویند یکی از مغالطات این است که آدم با خودش میگوید: حالا که کتابی را شروع کردم؛ نباید نصفه رهایش کنم. حتی اگر بدرد نمیخورد، نصفه وِل کردنش نشانه ی تنبلی است و از این حرفها.... اما عقلا میگویند که به این مغالطه توجه نکن و کتابی را که مسأله ات نیست را رها کن و تا آخرش نخوان. بهرحال فکر کنم شما هم با من موافق باشید که با این عُمر کم و فرصت محدود و حوصله ی کم، آدم باید روی سوال ها و مسأله هایش تمرکز کند و وقت را از دست ندهد.