حا.میم

یادداشت های حسن مجیدیان

حا.میم

یادداشت های حسن مجیدیان

حا.میم

نوشتن را دوست دارم همین!

بایگانی

برادرم رامین

يكشنبه, ۲۹ مرداد ۱۴۰۲، ۰۹:۳۵ ق.ظ

 

دیروز فهمیدم که حسود نیستم. یا راجع به رفقایم حسادت ندارم. برادرم آقا رامین نادر احمدیان را در برنامه ی تلویزیونی دیدم. نزدیک ۲۶ یا ۲۷ سال است که دوست و رفیقیم باهم. خوب و عالی و پخته و مسلط درباره ی انواع رشته های تحصیلی داشت توضیح می‌داد. خودم از تسلط او در کارش حیرت کردم. یعنی فکر نمیکردم رفیقم این همه در این سالها پیشرفت کرده باشد. خیلی خوشحال شدم و بهش زنگ زدم که تو را در تلویزیون دیدم و بارک الله به تو و گلابی چقدر خوب حرف زدی و...از این تشویق ها

از دیدن رشد و اعتلا و پیشرفت رفقا حقیقتا خوشحال می‌شوم. آن که اولاد دار می‌شود، یا خانه و ماشین می‌گیرد، یا کار و مسئولیتی پیدا می‌کند تا دوستی که کتاب می‌نویسد یا اثری هنری خلق می‌کند یا دکترا اخذ می‌کند و یا جایزه ای دشت می‌کند و...همه و همه انصافا خوشحالم می‌کند و خدا را شکر میکنم که حس حسادت و رقابت با این عزیزان را ندارم. به همین نسبت؛ ناکامی و گرفتاری و مشکلات و ضعف و فقر و خستگی رفقا هم مرا حسابی به هم می‌ریزد. من اینطورم. شما را نمی‌دانم.

آقا رامین احمدیان مشاور تحصیلی و آموزشی است و کارش در این زمینه عالی است. اگر برای خودتان و دوستان و فرزندان، دنبال مشاور خوب و مسلط هستید؛ ایشان را معرفی میکنم. یادم باشد که دوستانم را در این صفحه بیشتر معرفی کنم.

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی