دوست غرغروی من!
یکی از رفقا هست که خیلی برایم محترم است. اما بشدت غرغرو تشریف دارد. داشتم فکر میکردم که به خاطر همین ویژگی، من هنوز با او مرتبطم. خودِ من هم از قبیله ی غُری ها هستم! من با او در کلنجارم با اینکه خیلی ها دیگر از او بریده اند. جالب است برایم متن های طولانی و کنایی و حماسی و غُرغرانه میفرستد و من هم که معمولا خوش جواب هستم؛ جواب های کوتاه حواله اش میکنم. ولی او کم نمی آورد و همچنان می غرد! ( از مصدر غُرزدن). و غالبا غرولُندش برایم تاثیر گذار است. میبینم که انگار دارد از حنجره ی من فریاد میزند! شاید خدا از منِ کمترین همین را قبول کند که گوش شده ام برای ناله های او. ناله هایی که عموما درست است و مع الاسف خیلی هاش از نامردی و نامرادیِ اطرافیان است. رفیقی را اگر ولِ کردی؛ خدا وِلت میکند. دنیا دَوران دارد. جواب بدهید. وقت بگذارید. پُر کنید تنهایی رفیق را! نگذارید توی دخمه ی دلگیرِ تنهایی بپوسد
- ۰ نظر
- ۰۵ مرداد ۰۴ ، ۰۹:۱۲