
چند خط برای «هواتو دارم»
خوب و پرفایده
چنین کتاب سازنده ای که مورد تحسین رهبر انقلاب قرار گرفته، نیاز به تمجید امثال من ندارد. کتاب، خودش گویاست و زبانش رسا اما امثال من، سخت به چنین کتابهایی نیاز دارند تا در این صفحات و کلمات، عمق و بعد فاصله شان از شهدا را ببینند. همین جوانهای دهه هفتادی سبقت جسته از همه، همین بچههای مدافع حرم، همینها که تاریخ و زمانه ما را ورق زدند و ساختند.
کتاب هواتو دارم در متن و ساختار، ادعایی ندارد. ساده و روان و بیدستانداز است. نویسنده اگرچه تواناست و در آثارش نشان داده که روایت ، قلم و کلمه را میشناسد؛ ولی در دام پیچ و اطنابهای ادبی و ساخت و پاخت یک مجموعه فاخر نیفتاده است. توقعسازیهای برخی چهرهها و رسانهها، برخی نویسندهها را به جای روایت سالم و بی دست انداز، انداخته به دام کتاب سازیهای پر از اداهای ادبی و ردیف کردنِ کلماتِ سنگین و پرچگالی درکنار هم.اما هواتو دارم آیینهوار، بیلکنت و بیروتوش، روایتی ناب،خواندنی و حسرتبرانگیز از ۱۰سال زندگی مشترک شهید مرتضی عبداللهی و همسرش را پیش چشم ما گذاشته است. مرتضی در این کتاب، سِیر دارد. همان که ما نداریم. او حرکت کرد، درس خواند، کار یافت، زن گرفت، حرفه آموخت، جوانی کرد، رفت و آمد داشت و پیشرو بود و یک روز هم درجا ننشست و به در و دیوار کوبید، سپاه قدسی شد، مدافع حرم و شهید! و همین را کتاب خوب نمایانده است. همین را اگر فهم کنیم، کتاب را و زندگی این شهید را فهمیدهایم. شهید مرتضی عبداللهی که در نوعِ خودش اعجوبهای است؛ از آن شخصیتهاست که میتواند دستمایه آثار دیگر و حتی چیزی مثل یک فیلم سینمایی جذاب شود. با همه خوبی کتاب اما این اشکال هم در برخی فرازهای کتاب پیدا میشود که برخی روایتهای غیرضروری و کم فایده ( مثل لقمه گذاشتن در دهان شهید و...) هم در کتاب به چشم میخورد. چیزهایی که حذفشان، کتاب را معتبرتر و زیباتر میکند. با همه صدق و راستی راویان، اما ذکر خواب و رویاها هم میتواند اثر را از تاثیرگذاری بیندازد. شاید برخی از کتب شهدا با شهادتِ آنها بسته شود؛ بهتر باشد!
هواتو دارم برای زوجین است. برای جوان ها. بچه هیأتیها و خلاصه برای هرکسی که سودا و خیال و ادعا و عشقِ شهیدانه زیستن دارد. کتابِ متبرکی که ای بسا زندگی خواننده اهل فهم را زیر و رو کند؛ کتابِ خوبِ پرفایده.