زندگی همینه!
کیف و کوفتِ این دنیا و زندگی، توأمان است. این جمله را از خودم نساختم. تجربه ی عینیِ ماهاست. پس چه جایِ غمِ اضافی؟ زندگی کن بابا!
- ۰ نظر
- ۰۱ مهر ۰۴ ، ۰۶:۵۱
کیف و کوفتِ این دنیا و زندگی، توأمان است. این جمله را از خودم نساختم. تجربه ی عینیِ ماهاست. پس چه جایِ غمِ اضافی؟ زندگی کن بابا!
کاهش رنج به هر روشی!
هر آدمی که دچار درد و رنج میشود، میکوشد که رنج خود را منتقل کند. یا با بدرفتاری با دیگران یا با جلب ترحمِ این و آن و یا حتی اظهار و نمایاندن آن رنج. چرا این کار را میکند؟ چون میخواهد از رنج خود بکاهد. دردش را کم کند. راستش این شیوه کارگشاست. کم میکند رنج را. اما انسانی نیست. عاقلانه نیست. مردانه نیست!
این یک جور دگرآزاری یا میلِ به پراکندن شرّ است.
ماهیت کاستیناپذیر رنج که هنگام تجربهی آن دچار وحشت میشویم برای این مقدر گشته است که اراده را متوقف سازد، همچنانکه پوچی عقل را متوقف میسازد و غیبت عشق را، تا شاید انسان که بدین ترتیب به نهایتِ قوای بشریاش رسیده است بیارامد، بایستد، به بالا بنگرد و انتظار بکشد… هنگامی که در ژرفترین ژرفناهای وجودمان نیاز به ندایی داریم که معنایی بدهد ــ هنگامی که در طلب پاسخی فریاد میکشیم و پاسخی به ما داده نمیشود ــ آن زمان است که سکوت خداوند را تجربه میکنیم… پس از تجربهی این سکوت، برخی همچون دیوانگان شروع به حرفزدن با خود میکنند. پس از آن هرچه کنند، فقط باید برایشان دلسوزی کرد. برخی دیگر که تعدادشان هم زیاد نیست همهی قلبشان را تسلیم سکوت میکنند.

این رمان، کارِ خوب و استخوان دار و تحسین شده ای است که بیشتر بدرد بزرگترها و متاهل ها میخورد و راهی به دنیای کوچک ترها ندارد. داستان با درونمایه ی فلسفی و سنتی و دینی خودش، رنجِ همیشگی زندگی را که برای ما و همراه و همزاد ماست و کش و قوس ها و امید و تردیدهای پایان ناپذیرمان را نشان میدهد. شرح این که داستان این کتاب از چه قرار است بماند تا خودتان بخوانید و کیف کنید. اما اگر در رنج مانده اید و حرکتی ندارید و در عشق و زندگی و تأهل و زیست اجتماعی دچار یاس و تردید و بحران هستید و اگر دانشجو یا طلبه اید و یا اگر عشقی و معشوقی دارید و خدای نکرده به فکر جدایی و فراق هستید و یا دنبال کنندگان و عاشق هایی دارید، حتی اگر اهل عرفان و فلسفه اید و...این کتاب، احتمالا کلیدک هایی برای گشودن قفل های زندگی مان و جواب برخی شبهاتِ لانه کرده در ذهن و جانمان را دارد و حال خوب کن است و در لابلای کلماتش، معارف و گشایش های خوبی دارد. برای من این کتاب از بهترین ها بود. کتاب را انتشارات شهرستان ادب چاپ کرده است. آخرِ کتاب صفحه آخر، یک جمله ی مستند از خانم صدیقه ی طاهره سلام الله علیها خطاب به آقا امیرالمومنین علی علیه السلام آمده که شاهکار است. اصلِ معناست. حاقِّ ولایت است. جانمایه ی حیات آن دو معصومِ بی همتاست. همان جمله، گمشده ی ما مردها و البته زن هاست
بر دیوار موسسه ای امروز این تابلو را دیدم. دقیقا نمیدانم کجاست. به احتمال زیاد، جایی در یک کشورِ جنگ زده یا قحطی زده و یا فقیر در آفریقا. آن کودک پابرهنه آن دیگری لای پارچه بر کمر مادر بارِ سنگینِ مادر چه حرف ها و چه دردها و چه رنج ها که ندارد این عکس. بغض مثل دو دست تنومند، نای خسته و پُر احساسِ هر صاحبِ وجدانی را سخت می فشارد... آه از رنج انسان بی نوا فرزندِ آدم... #رنج_زندگی #آفریقا