حا.میم

یادداشت های حسن مجیدیان

حا.میم

یادداشت های حسن مجیدیان

حا.میم

نوشتن را دوست دارم همین!

بایگانی

رمان غمسوزی

دوشنبه, ۷ خرداد ۱۴۰۳، ۰۸:۱۳ ق.ظ

 

این رمان، کارِ خوب و استخوان دار و تحسین شده ای است که بیشتر بدرد بزرگترها و متاهل ها می‌خورد و راهی به دنیای کوچک ترها ندارد. داستان با درون‌مایه ی فلسفی و سنتی و دینی خودش، رنجِ همیشگی زندگی را که برای ما و همراه و همزاد ماست و کش و قوس ها و امید و تردیدهای پایان ناپذیرمان را نشان می‌دهد. شرح این که داستان این کتاب از چه قرار است بماند تا خودتان بخوانید و کیف کنید. اما اگر در رنج مانده اید و حرکتی ندارید و در عشق و زندگی و تأهل و زیست اجتماعی دچار یاس و تردید و بحران هستید و اگر دانشجو یا طلبه اید و یا اگر عشقی و معشوقی دارید و خدای نکرده به فکر جدایی و فراق هستید و یا دنبال کنندگان و عاشق هایی دارید، حتی اگر اهل عرفان و فلسفه اید و...این کتاب، احتمالا کلیدک هایی برای گشودن قفل های زندگی مان و جواب برخی شبهاتِ لانه کرده در ذهن و جانمان را دارد و حال خوب کن است و در لابلای کلماتش، معارف و گشایش های خوبی دارد. برای من این کتاب از بهترین ها بود. کتاب را انتشارات شهرستان ادب چاپ کرده است. آخرِ کتاب صفحه آخر، یک جمله ی مستند از خانم صدیقه ی طاهره سلام الله علیها خطاب به آقا امیرالمومنین علی علیه السلام آمده که شاهکار است. اصلِ معناست. حاقِّ ولایت است. جانمایه ی حیات آن دو معصومِ بی همتاست. همان جمله، گمشده ی ما مردها و البته زن هاست

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی