سالگرد آقا معلم...
- ۰ نظر
- ۱۴ بهمن ۹۷ ، ۱۳:۱۵
سید حسن نصرالله دبیر کل حزبالله لبنان، پس از چند ماه سکوت، در گفتگوی زنده با شبکه المیادین درباره سکوت رسانه ای و شایعات پیرامون خود اظهارداشت: این مسئله آنچنان که در رسانههای اسرائیلی یا سعودی گفته شد صحت نداشت. نه سکته قلبی، مغزی و نه روحی و عقلی.. [خنده] من خوبم و با آنکه وارد شصتسالگی شدهام، هیچ مشکل سلامتی نداشتم.
وی با بیان اینکه هیچ مشکل جسمی ندارم و تمام آنچه که گفته شد، دروغ پردازی بود بیان داشت: آنچه که درباره بیماری من و یا مرگ من منتشر شده است، مضحک است.
تصمیم گرفته بودیم تا زمان پایان عملیات سپر شمال اظهار نظر نکنیم
دبیر کل حزب الله لبنان با بیان اینکه عدم سخنرانی من در این مدت ارتباطی به وضعیت سلامت من ندارد، تاکید کرد: من و برادرانم در حزب الله تصمیم گرفتیم که درباره عملیات سپر شمال تا زمانی که به پایان برسد، اظهار نظر نکنیم.
سید حسن نصرالله افزود: ایزنکوت رییس ستاد ارتش رژیم اشغالگر از پایان عملیات سپر شمال سخن گفت اما عملیات هنوز تمام نشده است.
دبیر کل حزب الله لبنان گفت: دیروز گزارشی به من دادند و گفتند که عملیات تا جمعه ادامه داشته و امروز شنبه تعطیل بوده است. اما آیزنکوت پایان عملیات را اعلام کرده بود... من به همه دوستداران و حتی به اسرائیل میگوییم که ما پایبند به دشمن نیستیم که هر زمانی واکنش نشان دهیم.
وی خاطرنشان کرد: شایعه پراکنی درباره وضعیت سلامت من در واقع تلاشی برای کشاندن من به سخنرانی است و آن چیزی بود که ما نمی خواستیم.
ما ملزم نیستیم که بگوییم، حزبالله تونل حفر کرده است
سید حسن نصرالله در پاسخ به سوالی درباره عملیات کشف تونل اسرائیل گفت، ما ملزم نیستیم که بگوییم، حزبالله تونل حفر کرده است. ما همیشه تمایل داریم که ابهام سازنده را در پیش بگیریم. حتی اسرائیل ادعا میکند که حزبالله عامل حفر تونل است اما تاکنون دلیلی برای این ادعا ارائه نکرده است... البته که تونلهایی هست بوده. حالا چه جدید چه قدیمی. و برخی را کشف کردهاند. حال جدای از اینکه چه زمانی حفر شده، قبل از جنگ 2006 یا بعد آن یا اینکه چه کسی حفر کرده، به هر حال این تونلها هست و نکته در این است که اسرائیل آن را دیر کشف کرده است و این شکست دستگاه اطلاعاتی اسرائیل بود. یکی از این تونلها عمری در حدود سیزده یا چهارده سال بود. یعنی ارتش، سرویس اطلاعات و دستگاههای آنان این را کشف نکرده بودند هر چند که رسانههای اسرائیلی از تونلها صحبت کرده بودند.
نصرالله گفت که «موشه یعلون در اثنای عملیات سپر شمال گفت، ما از دو سال پیش از این تونلها خبر داشتیم و برخی شهرکنشینان گفتند که آنها دو سال پیش سوالهایی درباره این تونلها از مقامات پرسیده بودند. سوال ما این است که آیا سران اسرائیل به شهرکنشینان دروغ میگویند؟».
نتانیاهو به ما خدمت کرد!
دبیر کل حزبالله توضیح داد: این مسئله [عملیات سپر شمال برای کشف تونلها] ترس و هراس را وارد دل همه شهرکنشینان [اسرائیلی] کرد. آنها قبل از این عملیات میگفتند تونلی در کار نیست و تنها نگرانی سقوط موشکها بود، نتانیاهو با این کار رسانهای بزرگ روی تونل -که اصلا نیاز به این کار رسانهای بزرگ نداشت- ترس و هراس را به دل شهرکنشینان وارد کرد. نتانیاهو با عملیات سپر شمالی در جنگ روانی به ما خدمت کرد چرا که شهرکنشینان را بشدت ترساند و آنها از این به بعد صدای هر چکشی را بشوند با ترس خواهند گفت که صدای چکش میشنوند.
برای مقابله با تهدیدات اسراییل، استفاده از همه ابزارهای قدرت حق ماست
وی تاکید کرد: اگر تصمیم بگیریم که وارد الجلیل شویم، صهیونیست ها هرگز نخواهند فهمید که چگونه وارد خواهیم شد.
سیدحسن نصرالله با بیان اینکه بخشی از نقشه ما در جنگ آتی، ورود به الجلیل است، یادآور شد: ما بیشک از سالها پیش قدرت ورود با الجلیل را داریم اما تصمیم آن بستگی به شرایط [جنگ احتمالی] دارد. برای مقابله با تهدیدات اسراییل، استفاده از همه ابزارهای قدرت حق ماست.
دبیر کل حزبالله گفت: پس از جنگ سوریه، مساله آسانتر شده و برای دیوارهایی که بنا می کنند، راه حلی پیدا کردیم از همین رو به دشمن اجازه نمی دهیم که قواعد درگیری را به ما تحمیل کند و یا آنها را تغییر دهد.
به همه ی دوستان پیشنهاد میکنم که مطالعه کنند این کتاب رو.. داستان زندگی شهدا درس آموز و مغتنمه انصافا. ساعات خوبی داشتم با این کتاب.
در مورد این کتاب شریف ان شالله برایتان خواهم نوشت.درباره ی اولین شهید مدافع حرم
پیشنهاد دارم حتما این کتاب را مطالعه بفرمایید. در موردش ان شاالله برایتان خواهم نوشت...
حضرت آیتالله خامنهای در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری به داستانی ویژه از یک شهید مدافع حرم، در کتابی که اخیرا خواندهاند اشاره کردند. ماجرایی که به اعتقاد رهبر انقلاب آنرا باید در تاریخ ثبت کرد. کتاب «یادت باشد» روایت زندگی شهید حمید سیاهکالیمرادی، از زبان همسر این شهید گرانقدر است. پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR به مرور بیانات امروز رهبر انقلاب درباره داستان درخشان زندگی این دو جوان میپردازد.
«یک کتابی تازه خواندهام که خیلی برای من جالب بود. دختر و پسر جوان -زن و شوهر- متولّدین دههی ۷۰، مینشینند برای اینکه در جشن عروسیشان گناه انجام نگیرد، نذر میکنند سه روز روزه بگیرند! به نظر من این را باید ثبت کرد در تاریخ که یک دختر و پسر جوانی برای اینکه در جشن عروسیشان ناخواسته خلاف شرع و گناهی انجام نگیرد، به خدای متعال متوسّل میشوند، سه روز روزه میگیرند. پسر عازم دفاع از حریم حضرت زینب (سلاماللهعلیها) میشود؛ گریهی ناخواستهی این دختر، دل او را میلرزاند؛ به این دختر -به خانمش- میگوید که گریهی تو دل من را لرزاند، امّا ایمان من را نمیلرزانَد! و آن خانم میگوید که من مانع رفتن تو نمیشوم، من نمیخواهم از آن زنهایی باشم که در روز قیامت پیش فاطمهی زهرا سرافکنده باشم! ببینید، اینها مال قضایای صد سال پیش و دویست سال پیش نیست، مال سال ۹۴ و ۹۵ و مال همین سالها است، مال همین روزهای در پیش [روی] ما است؛ امروز این است. در نسل جوانِ ما یک چنین عناصری حضور دارند، یک چنین حقیقتهای درخشانی در آنها حضور دارد و وجود دارد؛ اینها را باید یادداشت کرد، اینها را باید دید، اینها را باید فهمید. فقط هم این [یک نمونه] نیست که بگویید «آقا! به یک گل بهار نمیشود»؛ نه، بحث یک گل نیست؛ زیاد هستند از این قبیل. این دو -زن و شوهری که عرض کردم- هر دو دانشجو بودند که البتّه آن پسر هم بعد میرود شهید میشود؛ جزو شهدای گرانقدر دفاع از حریم حضرت زینب (سلاماللهعلیها) است. وضعیّت اینجوری است.»۱۳۹۷/۰۶/۱۵
"بار دیگر مردی که دوست دارمش..." یادی از شهید عرصه فرهنگ و تربیت #شهید_محمد_عبدی محمد عبدی را آنها که دغدغه "بچه های مردم" را دارند، خوب میشناسند. محمدعبدی، مربی و معلم و دلسوز نوجوان و جوان بود. عمر کوتاه و پر مخاطره ی او بر سر تربیت نسلی گذشت که قرار است در آینده بسیار نزدیک، علمدار عرصه فرهنگ و تربیت این انقلاب باشند. او و هم نسلان و همقطارانش بعد از رحلت امام راحل ره و با آغاز دهه ۷۰ و خوابیدن شور و حال جنگ، به اقتضای ضرورت آن دهه و آن سالها، در سنگر فرهنگ مشغول مجاهدت و فعالیت شدند. شب و روزشان و جوانی و سرمایه و استعداد و آینده شان را به این مسیر آوردند و کار کردند. در این میان محمدعبدی اما چیز دیگری بود! او با آتش درون، پیوسته در مخاطره سوختن و در سودای رفتن بود. و عاقبت سوخت و رفت. آن مربی جوان و بسیجی عاشق و معلم دلسوز به همراه همرزمانش، خوب دریافته بود که بهترین کارها، کادرسازی برای آینده انقلاب و حفظ و صیانت بچه های مردم از خطرات و گمراهی های زمانه است.برای محمد عبدی، هم زمان با شروع دوره تحصیلش در مقطع دبیرستان، دغدغه و انگیزه های عالی در زمینه تشکیل پایگاه فرهنگی تربیتی برای نوجوانان و طرح مسایل اجتماعی و دینی و گسترش فرهنگ انقلاب اسلامی و یادآوری مسایل مربوط به دفاع مقدس و بویژه شهدا و روش و منش آنها و... شکل تازه و جدی به خود گرفت و این فعالیتها در سالهای آخر دبیرستان به اوج خود رسید و تا هنگامه شهادتش با قوت ادامه داشت. محمد خوب دریافته بود که پس از فراغت از روزگار جنگ، مسایل فرهنگی و هجوم بی امان فرهنگی دشمن از راه خواهد رسید و این نسل درگیر مسایلی خواهد شد که جواب میخواهد. ایده میخواهد. حرف نو میخواهد و... .