حا.میم

یادداشت های حسن مجیدیان

حا.میم

یادداشت های حسن مجیدیان

حا.میم

نوشتن را دوست دارم همین!

بایگانی

درباره ی کمک ایران به غزه

يكشنبه, ۲۰ اسفند ۱۴۰۲، ۰۹:۲۸ ق.ظ

یا ایران باز هم معادلات فلسطین را دچار تحول بنیادین می‌کند؟*

سرباز روح الله رضوی 

 

در ششمین ماه از نبرد طوفان الاقصی و استمرار نسل‌کشی در غزه، اسرائیل توانسته برگ برنده‌ای در میدان جنگ رو کند. برگ برنده‌ی اسرائیل نه بمب‌های آمریکایی است و نه تانک‌های پیشرفته‌اش؛ اسرائیل توانسته از #گرسنگی به مثابه سلاحی برای به زانو در آوردن مقاومت بی‌بدیل مردم غزه بهره بگیرد. ماجرا از آنجا شروع شروع شد که بخشی از مردم غزه در نواحی شمالی باقی ماندند و اسرائیل کنترل نواحی میانی را در دست خود نگه داشت و بدین ترتیب چند صد هزار انسان محصور در نواحی شمالی دیگر حتی از همان کمک‌رسانی محدود از طریق مرز رفح هم محروم شدند و حال که زمان در حال سپری است سلاح گرسنگی ذره ذره در حال گرفتن جان مردم شمال غزه است. در معرکه گرسنگی کودکان با شرایط جسمی خاص و افراد مسن قربانیان خط اول قرار گرفته‌اند و تصاویر اجساد استخوانی‌شان در حال انتشار است. باید به جنگ این گرسنگی رفت و پیش پا افتاده‌ترین کار مساهمه در کمک‌رسانی به غزه است اما این اصل ماجرا نیست چون کمک‌های متداول نه آنطور که باید به غزه می‌رسند و نه به همه جای غزه می‌رسند و برای اینکار دولت‌ها باید وسط بیایند علی الخصوص دولت جمهوری اسلامی ایران. من برای آنچه از جمهوری اسلامی در جهت شکستن این گرسنگی مطالبه می‌کنم خیال نمی‌پردازم و بقدری که خدا به من درک از جغرافیا و قواعد سیاسی داده خودم را پیش خداوند مسوول می‌دانم تا چرت نگویم و پرت نبافم. پس دقت کنید که چه می‌نویسم: غزه محاصره است؛ زمینی، دریایی و هوایی. یعنی برای رسیدن به غزه باید از سد اسرائیل گذشت و این یعنی وارد جنگ شدن با اسرائیل اما امروز زمان آن جنگ فراگیر نیست‌. یعنی هیچ کسی - درست یا غلط - آماده رویارویی با اسرائیل در خاک و هوا و دریای اسرائیل نیست. اما محاصره زمینی غزه چون محاصره دریایی و هوایی آن نیست. در محاصره‌ی زمینی غزه اسرائیل در نوار شرقی و شمالی نوار غزه، خودش مرز دارد و اجازه نفوذ به کسی نخواهد داد. در نوار جنوبی هم هرچند اسرائیل مرزی ندارد اما نبض گذرگاه رفح را از طریق توافقات صلحش با مصر بدست گرفته و باز عملا بواسطه به میان آمدن حکومت مصر امکانی برای تغییر معادله محاصره زمینی وجود ندارد. اما شرایط محاصره هوایی و دریایی غزه اینگونه نیست و اسرائیل برای جلوگیری از امدادرسانی هوایی و دریایی باید در آسمان غزه و سواحل غزه حضور پیدا کند که دیگر جزیی از محدوده‌ی رسمی کشورش نیست و این یعنی مواجهه اسرائیل با نیروهای امدادرسان در جایی خارج از مرزهای خویش که در اینصورت بهانه "حق دفاع سرزمینی" از اسرائیل سلب خواهد شد. غزه البته نه فرودگاهی دارد و نه بندر فعالی پس اگر قرار به شکستن این محاصره باشد باید عملیات رهاسازی هوایی یا انتقال کمک‌های دریایی با بهره‌گیری از شناورهای کوچکتری تا ساحل غزه صورت پذیرد. پس چرا تاکنون گروهی یا دولتی این کار را نکرده؟ پاسخ ترس دولت‌ها از واکنش سخت اسرائیل است. کاری که اسرائیل قبلا در ماجرای ناوگان ماوی مرمره ترکیه در سال ۲۰۱۰ انجام داد و ۱۰ نفر را در آب‌های آزاد به شهادت رساند و ده‌ها تن دیگر را بازداشت کرد. اگر بپرسید که چرا گروه‌های مردمی خودشان راسا اقدام به ارسال کشتی نمی‌کنند پاسخ آن است که چون کشتی‌ها برای عزیمت به سوی غزه از هر بندری نیازمند مجوز و تایید رسمی دولت مبدا هستند؛ درست مانند پرواز هواپیمایی از فرودگاهی به سوی مقصدی که باید تایید دولت مبدا را داشته باشد و باز اینجا اراده دولت‌ها مساله‌ساز می‌شود و درست اینجاست که نام ایران مطرح می‌شود. ایران قفل کمک‌رسانی تسلیحاتی به مقاومت فلسطینی را شکسته و این بر کسی پوشیده نیست. هزینه‌ی این اقدام پیشرو نیز سال‌هاست که پرداخته شده و می‌شود و اینطور نیست که ایران بخواهد سقفی جدید را در حمایت از فلسطین بشکند؛ سخن از بعدی جدید است. وقتی ایران سلاح به غزه ارسال کرده و با خباثت‌های اسرائیلی هم مواجه شده، ارسال کمک‌های انسانی که دیگر حتی مطالبه اتحادیه اروپا هم است، هزینه‌های اضافی برای ایران بدنبال نخواهد داشت. اراده‌ی عمومی حاکمیت در جمهوری اسلامی ایران در قبال مساله فلسطین از این رو فراهم آورنده ظرفیت بالقوه‌ی چنین اقدامی توسط ایران است. حال آنکه چنین اقدامی برای تمامی کشورهای دیگر منطقه بدلیل رقم زدن سقفی جدید از اقدام و کنشگری در قبال فلسطین امکان بالقوه نیز ندارد. اینجاست که حاکمیت در ایران باید تصمیم بگیرد که آیا می‌خواهد باز هم معادلات حاکم بر ماجرای فلسطین را دچار تحول بنیادین کند یا نه؟ اگر پاسخ منفی است که آقایان توضیح بدهند چرا اما اگر پاسخ آری‌ست که می‌توان با تشکیل کمیته‌ای اضطراری به دستور ریاست جمهوری، وارد جزئیات اجرایی و چند و چون این کمک‌رسانی و تمهیدات متعدد برای کمینه‌سازی تهدیدات محتمل این اقدام شد.

  • حسن مجیدیان

کتاب غنچه ی دلتنگ

يكشنبه, ۲۰ اسفند ۱۴۰۲، ۰۹:۲۶ ق.ظ

 

برای آشنایی با امام حسن مجتبی علیه السلام، این کتاب یک مجموعه ی خوب و جمع و جور است و برای نوجوانان هم مناسب. از نشر معارف.

  • حسن مجیدیان

آواز پر جبرئیل

يكشنبه, ۲۰ اسفند ۱۴۰۲، ۰۹:۲۴ ق.ظ

یک مجموعه ی داستان کوتاه از تعالیم فیلسوف اشراقی شیخ شهاب الدین سهروردی. داستان‌های آخر کتاب همه فهم تر و جالب تر است. نشر نیماژ این کتاب را از آقای ابوتراب خسروی منتشر کرده است.

 

 

  • حسن مجیدیان

کتاب لحظه های انقلاب

يكشنبه, ۱۳ اسفند ۱۴۰۲، ۰۷:۵۸ ق.ظ

 

بی شک یکی از بهترین گزارش ها درباره ی روزهای منتهی به انقلاب، فرار شاه، آمدن امام، از هم پاشیدن ساواک، خباثت های بختیار، کشتارهای وحشتناک توسط گاردی ها در روزهای آخر و تیپ شناسی انواع مردمی که درگیر انقلاب بودند و.... همین کتابِ محمود گلابدره ای است. آدمی که با قلمِ تیز و بی پروا و ساده و رُک، آن روزها را بخوبی تصویر کرده است. آرزو دارم تمام مردم ایران و اگر نشد لااقل نوجوانان ما این کتاب را بخوانند و فهم کنند که امام خمینیِ بزرگ ، چطور این کشور را با شجاعت و فراست و تیزبینی از حلقوم ِ نحسِ پهلوی ها برای همیشه بیرون کشید. چقدر جوان شهید شد. چقدر هزینه. چقدر سختی. عجب تاریخ و روزهای بزرگی بوده آن ایام. حیف است به خدا آدم چنین کتاب هایی را نخواند. خمینی ای که گلابدره ای در این کتاب توصیف کرده است، محشر است. چه قدر بزرگ بوده آن پیرمردِ نورانی. کتاب را نشر معارف تجدید چاپ کرده است.

  • حسن مجیدیان

بی چشمداشت

دوشنبه, ۷ اسفند ۱۴۰۲، ۱۰:۴۴ ق.ظ

 

یک مجموعه ی شعر خوب از آقای موسی عصمتی که روشندل هستند. البته با شعرهای ایشان، من اعتراف میکنم که امثال او بسیار بیناتر از من هستند و باید دست منِ کور و کر را بگیرند و با خودشان ببرند. شعر، حالِ آدم را خوب می‌کند و درس و معرفت دارد برای آدم. این کتاب شعر را با مقدمه ی خوب و خواندنی استاد محمدکاظم کاظمی ، انتشارات شهرستان ادب چاپ کرده است.

  • حسن مجیدیان

کتاب احتناک

دوشنبه, ۷ اسفند ۱۴۰۲، ۱۰:۴۱ ق.ظ

این کتاب خیلی جالب است و مهیج. روایتی مبتنی بر قرآن و سنت های الهی و درگیری بین فرشتگان و اولیا و خوبان با لشکر و جمع شیاطین و اجنه ی عالم. آخر داستان هم متوجه می‌شوید این داستان در واقع روایت زندگی یکی از شهدای مدافع حرم و وصف سرزمین سلمان است. بگذارید نام شهید را نگویم که از مزه نیفتد. ان شاالله خودتان از انتشارات معارف تهیه کنید و بخوانید. نتیجه ی طهارت و خوبی و تایید حضرت حق و فرشتگانش در این کتاب، به نحوی شیرین متذکر شده است. چه کتاب خوبی.

  • حسن مجیدیان

کتاب خان کشی

دوشنبه, ۷ اسفند ۱۴۰۲، ۱۰:۳۹ ق.ظ

در زمان قاجار در یکی از نقاط چهارمحال و بختیاری ، خانِ منطقه به اهالی روستای " مارکده" پیام می‌دهد که زمین هایتان را باید بدهید به من. با همان شرایطی که من حکم میکنم. از طرفی یکی از یاغی های منطقه به اسم رضا جوزدانی اقدام به غارت و تجاوز به روستاهای اطراف اصفهان و چهارمحال می کند و با گروهش به قصد تصاحب طلاهای موجود در روستا به سمت مارکده لشکر می کشد. برخلاف بقیه ی روستاها، مردم مارکده با محوریت کدخدا در برابر غارتگری ها و زورگویی های هر دو خان می ایستند و حماسه ای در تاریخ چهار محال و بختیاری رقم می‌زند. کنار محور اصلی داستان، زیر داستانِ عاشقانه ای هم بین احمد و نازگل در جریان است. کتابی کوتاه و درس آموز از نشر معارف. قبلا هم گفته بودم که این داستان ها، داستان زندگی و روحیات ماست. ماها یا رضا جوزدانیِ یاغی هستیم و یا کدخدای مبارز و با غیرت یا احمدِ عاشق یا خانِ ظالم و .... بهرحال این داستان‌ها بیخود نوشته نشده و برای امروزِ ما کارساز و مفید است. کتاب برای نوجوانان هم خوب است و خواندنی.

 

  • حسن مجیدیان

فرا انتخابات

دوشنبه, ۷ اسفند ۱۴۰۲، ۱۰:۳۷ ق.ظ

یکی از ملاک‌های آشکار در شناخت حقیقت، پی‌جویی از نقطه‌ای است که هدف توپخانه دشمنان شناخته قرار می‌گیرد، یا بدخواهان با تمامی توش و توان، برای سیاه کردن آن دست و پا می‌زنند. معمولا در پس چنین غوغایی، عظمتی نهفته است که شعبده رذالت، سعی دارد تا بر آن پرده افکند، یا از نظر دورش بدارد. انگلیس و آمریکا از دوره‌ای که پایشان به این دیار باز شد، جز وابستگی، فرودستی و نهایتا نابودی ایران را نجسته‌اند. اگر بزنگاهش می رسید، تمامیت ارضی و اگر نمی رسید، بضاعت مادی و معنوی کشور را مورد دستیازی قرار می‌دادند. مناطق جداشده از ایران در دوره پهلوی و امتیازات رنگارنگ قزاق و فرزندش به این دولت‌ها، شاهدی بر این مدعاست. از دیدگاه آنان ایران به مثابه نقطه‌ای مهم در خاورمیانه، نه تنها هرگز نباید روی قدرت و شوکت را ببیند، بَل یا باید تجزیه شود و یا دست کم به سلطه تن‌دردهد. چهل‌و‌پنج‌ سال است که رویای شیرین روسای خودخوانده دنیا برای این دیار، با انقلابی عظیم، به خوابی آشفته تبدیل گشته است. ایران به رغم تمامی موانع و دسایس داخلی و خارجی، استقلال سیاسی خود را حفظ کرده، مرزهای دانش و توان علمی را درنوردیده، قدرت دفاعی خویش را به نقطه‌ای فراتر از پیش‌بینی‌ها رسانده و دامنه نفوذ منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای‌اش را توسعه داده و به ابرچالش مدیران فرتوت دنیا مبدل گشته است! طرف مقابل نیز تحلیل رفتن خود را دیده و از هیچ رکاکت و شناعتی فروگذار نکرده و آشکارا، نفس وجود کشوری به نام "ایران" و نه "جمهوری اسلامی" را هدف قرار داده است. از اشتباهات عناصر سطحی و کوتَه‌بین در سال گذشته این بود، که غایت جنگ ترکیبی را به نبودِ نظام سیاسی ایران فرومی‌کاستند. جمعه‌ای که می‌آید، روز مهمی در تاریخ معاصر است. کسانی که دلبسته اسلامند، به یاد آن جان قدسی که نگاشت: "جمهوری اسلامی حرم است، اگر این حرم ماند، دیگر حرم ها می مانند"، راه بر معاندان سد خواهند کرد و آنان که هواخواه ایرانند، برای حفظ تمامیت آن، بدخواهان را ناامید خواهند ساخت. انتخابات پیش روی، نوعی "فراانتخابات" است و موسم دست رد زدن به سینه آنان که بودن و ماندن اسلام و ایران را نمی خواهند. هُشیار باشیم و هُشیاری ببخشیم. یاحق.

 

محمدرضا کائینی

  • حسن مجیدیان

تقویت جبهه ی حق و انتخابات

دوشنبه, ۷ اسفند ۱۴۰۲، ۱۰:۳۵ ق.ظ

راستش مدتهاست میخواهم درباره دعوت به شرکت در انتخابات چیزی بنویسم ولی نتوانستم. اخیراً احساس میکنم حرف زدن درباره خیلی چیزها دیگر در توان من نیست. به محض اینکه ابعاد پیچیده‌تری از چیزها به روی من گشوده می‌شود، به جای سخن گفتن، لکنت زبان می‌گیرم. اما ... رای خواهم داد و حتی احتمالا به بعضی از کسانی رای خواهم داد که دوره‌ی قبل مانع قرار گرفتن اسم من در لیست نهایی شدند. چرا این جمله را گفتم؟ جهان ما جهان تزاحم و آمیختگی خوب و بد و زیبا و زشت است. ما در دوران عسرت آخرالزمان و گرفتار مکر زمانه‌ایم. شاید کمتر پیش بیاید که سیاهی و سپیدی آنچنان از هم جدا باشد که با یک نگاه بتوان جانب سپیدی را گرفت و به سیاهی لعنت فرستاد. گاهی بین بد و بدتر مجبور به انتخابیم. ما در محاصره‌‌ی اولویتها و فوریتها و مصلحت‌ها هستیم و به همین مقدار هم در پیشگاه خداوند پاسخگو خواهیم بود. انتخابها در میدان واقعیت پیچیده‌تر از شعرهای رمانتیک و شعارهای سانتیمانتال است. و همین است که "بصیرت" را کمیاب و خواستنی کرده است. به همان میزان که با انتخاب ما رنج‌ها اندکی کاهش یابد، آبروی دین خدا کمتر آسیب ببیند، خِرد و خردمندان کمتر منزوی شوند، فرصت‌طلبان کمتر مجال یابند و... حتی اگر یک رأی از من باعث تقویت جبهه‌ی حق، باعث قوت قلب مادر شهید و باعث ناامیدی شیاطین‌و لبیکی به بزرگ علمدار جبهه توحیدی در تاریخ ظلمانی امروز جهان باشد... به همان میزان در سرنوشت یک جهان سهیم خواهم بود.

 

وحید یامین پور

  • حسن مجیدیان

حق و انتخابات

دوشنبه, ۷ اسفند ۱۴۰۲، ۱۰:۳۴ ق.ظ

در مشروطه انسان ایرانی از مدارِ تکلیف خارج شد و نسبت خود را با حاکم در موقف «حق» تعریف کرد؛ به همین دلیل اغلب با حاکمیّت دچار چالش است. چرا که حاکمیّت انسان مکلف را نه تنها بر انسان مُحق مقدم می‌دارد بلکه او را سوگلی خود می‌پندارد. گاهی این چالشها در حد گلایه و قهر و اعتراض بروز کرده و گاه تشدید شده و به گسست و انقلاب انجامیده. در این صد و اندی سال حاکمان مکلف‌پسند ایرانی فقط در وضعیّت استثنایی مثل انقلاب صدای انسان مُحق را می‌شنود. بعد از انقلاب اسلامی «انتخابات» تنها نهادی است که شرایطِ استنثایی را به رسمیت می‌شناسد و به مردم ندا می‌دهد که صدایتان شنیده می‌شود و خیلی وقت‌ها جایگزین و جانشین انقلاب و گسست می‌شود و گاهی شکاف‌ها را ترمیم می‌کند. بنابراین من وظیفه‌ی انسان ایرانی می‌دانم در هر شرایطی شده ولو با رای سفید_باطل، «صندوق انتخابات» را در دستان خود محکم نگهدارد، اگرچه می‌دانم این صندوق در معرض رخنه قرار گرفته است. من اکنون نگران آنم با پشت کردن به صندوق، بی‌تدبیری‌های داخلی و دخالت‌های خارجی تابوت را جایگزین کنند. نکته دیگر اینکه «رای» را نباید نادیده گرفت چه بسا قدرت و تاثیر رای باطله در صندوق رخنه‌دار، وضعیت را استثنایی‌تر و گوش‌ها را تیز بکند و از اعتراض و شورش در خیابان موثرتر باشد.

 

ابراهیم اکبری دیزگاه

  • حسن مجیدیان