حا.میم

یادداشت های حسن مجیدیان

حا.میم

یادداشت های حسن مجیدیان

حا.میم

نوشتن را دوست دارم همین!

بایگانی

مورد عجیب انسان!

دوشنبه, ۲۲ مرداد ۱۳۹۷، ۰۳:۰۱ ب.ظ

بسم الله

آدمی که من شناخته ام از عجیب ترین هاست. لحظه ای غرق در بهترین حالات و تصمیمات و آنچنان سرخوش که تو گویی این حال هرگز از او زایل نخواهد شد و...

اما ساعتی بعد غرق در آلودگی های دل آزار و مخاطرات اندوه ساز. عجیب است به خدا. هر کدام از ما فرعونی هستیم برای خود. منتهی با مصرهای متفاوت و کوچک و بزرگ. ما فاصله ی چندانی با بدترین جنایت ها که تصورش را هم نمیکنیم نداریم! باور کنید...

  • حسن مجیدیان

به کدامین گناه...

شنبه, ۲۰ مرداد ۱۳۹۷، ۱۱:۴۱ ق.ظ

کودکان مظلوم یمنی...

  • حسن مجیدیان

ای همقطار فرشته ها...

چهارشنبه, ۱۷ مرداد ۱۳۹۷، ۰۹:۴۲ ق.ظ

بسم رب الشهدا...

خبر تو که آمد خیلی ها به هم ریختند. غوغایی کردی. خدا خیلی تحویلت گرقت و عزیزت کرد . من دوست داشتم روز سر جدا شدن تو را مبدایی بگیرم برای تحول و رشد و حرکت و...

نشد نتوانستم. مگر تو دستی برآوری و التفاتی کنی!

ای همقطار فرشته ها   سلام مرا به خدا برسان

  • حسن مجیدیان

کتاب بر مدار حرم...

چهارشنبه, ۱۰ مرداد ۱۳۹۷، ۰۸:۳۹ ق.ظ

بسم الله

یک چند ساعتی از عمر بی برکت و بی‌حاصلم را گذاشتم پای کتاب شهید بزرگوار آقا «مرتضی کریمی شالی» تا در این ساعات، عظمت و علو او را ببینم و در کمالات دوست داشتنی و خوشایند او سیر کنم و البته بر بی‌عرضگی و بی‌هنری و درجازدگی خودم، افسوس و حسرت بخورم.

کتاب او، ظاهر و باطنش ساده و بی‌تکلف است. کأنه روایت‌ها و گفته‌های خانواده و دوستان و همرزمان شهید را همانگونه که از نوار مصاحبه پیاده شده است را به چاپ رسانده‌اند؛ با کمترین دستکاری و ویرایش. همین مسأله، خواندن کتاب را ساده و دلپذیر کرده است. گردآورندگان کتاب دنبال کار آنچنانی و به اصطلاح فاخر و ادبی نبوده اند. متن کتاب ساده ساده است. البته ای کاش کمی پخته‌تر و اصولی‌تر، خاطرات را پردازش می‌کردند. ارایه مطالب خوبی مثل این کار، اگر در قالبی هنرمندانه صورت پذیرد، ماندگارتر و دلپذیرتر می‌شود. برای شهدا باید بهترین کارها را انجام داد. چون آن‌ها بهترین بوده‌اند. کار سطحی در شأن شهدا نیست. البته این کتاب سطحی نیست بلکه روان و خواندنی است. اما می‌شد که بهتر باشد!

زندگی و سلوک قبل از شهادت آقا مرتضی، برای بچه‌های عزیز بسیجی که در پایگاه‌ها و گردان‌های مقاومت، مشغول خدمت و فعالیت هستند، حقیقتا یک الگوی قابل انطباق و تبعیت است. شهید کریمی سالها در منطقه ۱۸ تهران و در یگان‌های مختلف بسیج خدمت خالصانه کرده است. او روحیه انقلابی مثال زدنی داشته است. در همه صحنه‌ها پای کار نظام و انقلاب بوده است. در عاشورای سال۸۸، در اوج درگیریهای ایام فتنه تا مرز شهادت می‌رود و جانباز می‌شود.

  • حسن مجیدیان

معلم شهیدم

يكشنبه, ۳۱ تیر ۱۳۹۷، ۱۲:۱۶ ب.ظ

بسم الله

شهید محمد عبدی معلم من بود. هیچ وقت فراموشش نمیکنم. تربیت بچه های مردم رو خوب بلد بود.وقتی که بود حال ما خوب بود.وقتی رفت ویران شدیم و بی پناه. کاش فرصتی بشه و حالی پیدا بشه که از امثال او زیاد بگیم و زیاد بشنویم.

  • حسن مجیدیان

شهید زنده!

سه شنبه, ۱۹ تیر ۱۳۹۷، ۰۲:۲۶ ب.ظ

  • حسن مجیدیان

کتاب "ابوعلی کجاست؟" را از دست ندهید...

سه شنبه, ۱۹ تیر ۱۳۹۷، ۰۸:۴۲ ق.ظ

                        بسم الله. تاریخ پر افتخار و خونبار انقلاب اسلامی، فقط منحصر به فاصله زمانی بین سالهای ۴۲ تا ۵۷، حوادث و هیجانات و ترورها و نا امنی‌ها و فراز و نشیب‌های سالهای اول پیروزی انقلاب و دفاع جانانه و جنگ تحمیلی ۸ ساله ما نیست. این تاریخ، برگ زرین دیگری هم دارد. از سال ۷۰ تا همین اواخر دهه ۹۰، انقلاب فراز و فرود فراوان داشته است. اتفاقات مهم همچون تحریم‌ها و نبردهای منطقه‌ای و دستاوردهای مختلف علمی و نظامی و فتنه‌های سیاسی و .... خلاصه ریزش‌های تلخ و رویش‌های مبارک، در همین سه دهه بعد از جنگ کم نبوده است. نباید از این بخش مهم تاریخ انقلاب (که البته بخش اعظم آن هم هست) غفلت شود.

از راهیان نور و اعتکاف و اردوهای جهادی، تا انتخابات‌های مختلف و پر بسامد و فرآیند عظیم مشارکت سیاسی، تا فقر زدایی و گسترش رفاه عمومی در روستاها و مناطق محروم، تا جهش‌های شگفت انگیز و خیره کننده علمی در فناوری های مدرن روز در رشته‌های گوناگون هوا فضا، بیوتکنولوژی، نانو، انرژی هسته ای، موشکی و... تا پدیده الهی و الهام بخش«مدافعان حرم» همه و همه شایسته دقت و بررسی و موشکافی و تحلیل است. مفهوم  «مدافعان حرم» آن هم در دهه چهارم انقلاب،  بیش از معانی امنیتی و راهبردی، مفهومی اجتماعی و فرهنگی و صد البته دینی و الهی است که خاستگاه آن را در آموزه‌ها و معارف بلند دینی و شیعی باید جستجو کرد.

دراین سال‌ها که از سر گذراندیم، عده‌ایی از عزیزترین و پاک‌بازترین فرزندان این کشور، جان در راه عهدی ازلی باختند و در غوغای عجیب زندگی آلوده به انواع شوائب، یاری دین خدا و دفاع و حمایت از حریم حرم اهل البیت (ع) و نصرت انقلاب اسلامی و حفظ خاک وطن را فراموش نکردند. این شهدا به فرموده رهبر حکیم انقلاب همچون شهدای با فضیلت دفاع مقدس، ارج و علو و بزرگی دارند.

الحمدالله کتاب‌های بسیاری در همین یکی دوساله اخیر برای شهدای عزیز مدافع حرم چاپ و معرفی و به لطف الهی استقبال شایانی هم از آنها شده است. دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب هم از این مهم غفلت نکرده و اولین کتاب از سری کتاب‌های شهدای مدافع حرم را به شهید والا مقام مرتضی عطایی اختصاص داده است. کتاب «ابوعلی کجاست؟» حاصل ۱۰ ساعت گفت و گو با مرتضی عطایی از رزمندگان لشکر فاطمیون است. البته او ایرانی است و بچه محله امام رضا (ع). این مصاحبه در مرداد سال ۹۵ در شهر مشهد ضبط شد تا در کتاب خاطرات شهید مصطفی صدرزاده ( سید ابراهیم) استفاده شود. اما با شهادت او، فرصتی برای چاپ خاطرات ابوعلی پیش آمد.کتاب واقعا خواندنی است. اغراق نیست که بگویم به قدری شخصیت مرتضی دوست داشتنی و جالب است که نمی‌شود کتاب را در میانه راه رها کرد. او راوی صادقی است که از «خود» نمی‌گوید. او سید ابراهیم را توصیف می‌کند اما لابلای حرف‌ها، خوبی و طهارت و بزرگی خودش هم نمودار و مشخص می‌شود. این کتاب درواقع شرح حال گره خوردگی و بهم پیوستگی مرتضی و سید ابراهیم است. سید ابراهیم فرمانده ابوعلی بوده و به عبارتی معشوق او ...

  • حسن مجیدیان

بدون شرح!

يكشنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۷، ۰۹:۵۰ ق.ظ

  • حسن مجیدیان

تمنای رفتن!

شنبه, ۱۶ تیر ۱۳۹۷، ۰۹:۴۴ ق.ظ

            یادی از شهید مدافع حرم مهدی حسینی

انسان بزرگ همیشه اینطور بوده و هست؛ انسان گمنامی که پس از مرگ پیدا می‌شود و رخ می‌نماید. انسانی که در اندازه دنیا نیست و ظرف حقیرِ اینجا، گنجایش روح بلند او را ندارد. انسانی که دنیا و هر آنچه که در آن است در نظرش کوچک و سخیف جلوه می‌کند. ما آدم‌ها در طول زندگی‌مان ممکن است با کسانی آشنا شویم که دیگر هرگز نتوانیم آنها را ببینیم و یا حتی کوچک‌ترین تماسی با آنها داشته باشیم. کسانیکه برخورد و مصاحبت با آنها می‌تواند برای ما احساساتی را به همراه داشته باشد؛ احساساتی زودگذر و یا ماندگار. چهره‌هایی که ممکن است فراموش شوند و یا اینکه آنچنان تاثیری در خاطرمان بگذارند که هرگز گذشت زمان نتواند آن را به آسانی از ذهنمان محو و نابود کند. ای کاش آدمی می‌توانست برای یک لحظه هم که شده گذشته‌های خود را بازگرداند تا در این تکرار دوباره، عزیز از دست رفته‌اش را بازجوید و باز شناسد اما چه سود که هرگز قادر به این کار نیست. آن را که از دست داده‌ای دیگر کی و چگونه بیابی؟

از جمله چهره‌های بیاد ماندنی شهیدان هستند. انسان‌هایی نامیرا و جاودان و فراموش نشدنی؛ «ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون.»

یکی از همین چهره‌های ماندگار و خواستنی، شهید «سید مهدی حسینی» است. شهید مدافع حرم که مهرماه سال ۹۵ در دفاع از حرم شهید شد. «سید مهدی حسینی» محافظ آیت الله «حسینی» نماینده رهبر معظم انقلاب در سوریه بود. بلند بالا و قوی بنیه و در هیبت یک بادیگارد رسمی. بچه جنوب شهر بود و خیلی گرم و گیرا.پائیز سال ۹۲ با عده‌ایی از رفقا و طلاب موسسه «جنت العقیله الثقافیه»، برای انجام برخی ماموریت‌های تبلیغی و فرهنگی به سوریه و منطقه زینبیه اعزام شده بودیم. آن روزها اوضاع امنیتی زینبیه مناسب اما شکننده بود. منطقه «حجیره» در نزدیکی حرم مطهر حضرت زینب (سلام الله علیها) به تازگی آزاد شده بود. ایست و بازرسی‌ها برقرار بود و خطر هر آن در منطقه وجود داشت. مقرّ نماینده رهبری بعد از شارع عراقیین قرار داشت؛ دقیقا در کنار درب ورودی اصلی مکتب «سید القائد». بتون‌های محکم و موانع بزرگی را قرار داده بودند تا تک تیراندازهای تکفیری به ترددهای دفتر تسلط نداشته باشند. مواردی پیش آمده بود که افرادی را در محوطه جلوی دفتر هدف قرار داده و خمپاره و موشکی انداخته بودند.

  • حسن مجیدیان

کتاب قصه ی دلبری

سه شنبه, ۱۲ تیر ۱۳۹۷، ۰۲:۴۱ ب.ظ

                بسم الله.....بعضی کتاب‌ها داستان عجیبی دارند. هرکدامشان به فراخور سوژه و محتوای‌شان تو را درگیر خود می‌کنند. با برخی‌شان می‌خندی و گریه می‌کنی؛ برخی حسابی تو را سر ذوق می‌آورند و یا اینکه تو را به ژرفای تامل و دقت می‌برند. بعضی کتاب‌ها تو را حسابی به هم می‌ریزند و حالت را می‌گیرند و بعضی هم البته حوصله‌ات را سر می‌برند و به آخر نرسیده، کتاب را رها می‌کنی. بعضی کتاب‌ها را حیفت می‌آید که بخوانی و تمام‌شان کنی؛ دوست داری مزه مزه کنی کلمات و عبارات کتاب را و با کتاب شب و روزت را سر کنی و زندگی کنی.

«قصه دلبری» کتاب جالبی است؛ خیلی غنیمت است این کتاب؛ یعنی یک کتاب کوچک و کم حجم اما با دنیایی حرف؛ هم تو را حسابی درگیر خودش می‌کند و هم تورا به صحن و سرای گریه و حسرت می‌برد و هم خنده را مهمان لب‌هایت می‌کند. با کتاب «محمد حسین محمد خانی» دوست داشتنی، آدم به هم می‌ریزد. از خوبی و لطافت و مردانگی این شهید به حیرت می‌افتد و شرمسار بی هنری و درجازدگی خودش می‌شود.

او چقدر خوب بلد بوده زندگی کردن را و چقدر هنر داشته برای رفتن و نماندن. همین نوشته‌های متبرک و ترسیم اوضاع و احوال زندگی شخصی زندگی این شهید، سنجه و عیاری است برای فهم فاصله عمیق و عجیب زندگی ما با شهداء. حیات طیبه آن‌ها کجا و زندگی دل آزار و کسالت بار ما کجا؟ شوق شهادت و تمنای رفتن در آن‌ها کجا و رخوت و بی حاصلی و غنودن ما در دخمه متعفن دنیا کجا! راستی که خواندن این کتاب‌ها با همه خوبی‌ها و محسناتشان، آدم را حسابی سرافکنده و شرمسار می‌کند. واقعا حق امثال او شهادت بود و نتیجه سلوک ما، ماندن و نرسیدن.

  • حسن مجیدیان