باید به نویسنده محترم کتاب احسنت و بارک الله گفت به خاطر این هنرنمایی. این که زندگی پربرکت شهید «حامد جوانی» را در صفحاتی محدود (حدود ۱۰۰صفحه) به این خوبی و در قالب داستانی بشود به تصویر کشید، کاری است هنرمندانه و مغتنم.
کتاب حامد کوتاه است. به کوتاهی عمرش! ۲۵سال عمر کمی است اما وقتی خرج محبوب و فدای معشوق شود، روز به روز و ساعت به ساعتش غنیمت و برکت است و درس آموز و الگو گرفتنی.
چرا چنین آدمی راه را این همه خوب میرود و مقصد را این قدر زود مییابد؟ اگر در اینها دقت کنیم و کمی ذهن و دلمان را سمت این مباحث ببریم، آن وقت از تورق کتاب شهدا نفع و بهره عملی میبریم و به افق آنها نزدیک میشویم. شهدا همین خاکیها و معمولیها بودند. منتهی «جهت گیری درست» و «سعی فراوان» آنها را به وصال رساند و ما با سردرگمی و رکود و تنبلی به جایی نرسیدیم. کسی که جهت درستی را انتخاب نکرده و راه را نشناخته، عمل کثیر او هم جز دوری راه و بعد از مقصد برایش دستاوردی نخواهد داشت.
من در این کتاب کم حجم اما مفید و متبرک، همین جهت گیری صحیح و سعی بلیغ و ستودنی را در زندگی کوتاه شهید عزیز «حامد جوانی» دیدم. او با تربیت صحیحِ پدر و مادرش، اتصال به مسجد و هیات و حب اهل بیت (علیهم السلام)، مخصوصا کعبه وفا و ادب حضرت ابالفضل (علیه السلام)، از همان کودکی به سمت و جهت صحیح و الهی پا میگذارد و با نهایت تلاش در این راه پیش روی میکند. و ای خوشا که چقدر زود به این جوان نخبه تبریزی برات وصال و ملاقات میدهند. راستی اگر در مسیر باشی و با دلت رهسپار شده باشی، همان را نصیبت میکنند که میخواهی!
«حامد»، این عاشق پاکباخته اباالفضل (علیه السلام)، همچون حضرت سقا دستانش را فدا میکند، چشمانش را میبخشد و پیکرش را آماج ترکشها قرار میدهد تا جایی که در سوریه به «شهید ابالفضلی» شناخته میشده است. فکر نکنید که فقط همین باطن مصفا را داشته و بس. نه! به شدت هنرمند و باعرضه بوده. یگان خدمت او در لشگر عاشورا، توپخانه بوده و در این رسته از نخبهها و ویژهها به حساب میرفته و فرماندهان چه در لشگر و چه در سوریه روی توان و تخصص او حساب ویژه باز کرده بودند. درسخوان، کاربلد، خانواده دوست، باهوش و البته به اقتضای جوانی حسابی بازیگوش بوده است! عاشق لایی کشیدن در اتوبان و همزمان پیامک بازی با گوشی آن هم پشت فرمان!
از فرازهای درخشان این کتاب، ماجرای ملاقات خانواده «حامد» با رهبرمعظم انقلاب است که خیلی خواندنی است. یک ساعت اگر برای ۱۰۰صفحه ی کتاب وقت بگذاریم و دل بدهیم به جملات و حالات «حامدِ» شهید و بخواهیم که همچون او رهرو راه خدا باشیم، به خدا که روشنایی این مسیر را از ما هم دریغ نخواهند کرد. باید بخواهیم؛ همین!