حا.میم

یادداشت های حسن مجیدیان

حا.میم

یادداشت های حسن مجیدیان

حا.میم

نوشتن را دوست دارم همین!

بایگانی

۶ مطلب در فروردين ۱۴۰۲ ثبت شده است

تصویر علی

يكشنبه, ۲۷ فروردين ۱۴۰۲، ۱۱:۰۱ ق.ظ

هر کدام از ما تصویری از مولا داشتیم از کودکی یا نوجوانی و حتی الان در بزرگسالی. تصویر محبوب من هم این عکس بود. مقطع راهنمایی درس می‌خواندم. همین عکس را همیشه در جیبم داشتم. شب ها هم زیر بالشم می گذاشتم. برای او نامه می‌نوشتم و هیکل درشت و دست های بزرگ تمنا داشتم! چون تصویری که در ذهن ما ساخته بودند، علی ای بود که زورش زیاد بود و در از جا می کَند! بعدها از زبان شهید مطهری و استاد صفایی و شهیدچمران و امام خمینی و آقاخامنه ای و امام صدر و....با علیِ جدیدی آشنا شدیم که تصویر مولای کودکی و نوجوانی ِ ما را شُست و برد. دیدیم که علی دردهایی و دغدغه‌هایی و فرهنگی دارد که ما نمیشناختیم. دیدیم که همان مرد خیبرفکن بعد از وفات رسول روحی فداه، به عظمت سکوت و فراخنای غربت، پناه بُرد تا نهال نورس اسلام نشکند. آن سکوت آن همه مهیب و حیرت آور بود که حتی مطهره ی او نیز فدا شد و علی باز سکوت خود را نگه داشت و عرصه را بهم نزد . آری نه علیِ کودکی ما کامل بود و نه این روایت جدید از علی، آشنا! ما علی را نمی‌شناسیم و این بزرگ ترین دردِ ماست. دور و بعید و غریبه از اوییم. بسیار دورتر از آنچه بشود تصور کرد. بگذریم.... روحی فداک یا امیرالمؤمنین

  • حسن مجیدیان

به یاد دکتر عماد

يكشنبه, ۲۷ فروردين ۱۴۰۲، ۱۰:۵۷ ق.ظ

بیماری سرطان که سراغم آمد، دریچه‌های تازه‌ای به رویم باز شد. یک سالی که درگیر این بیماری هستم، دریچه‌هایی برایم باز شد که در غیر این صورت باز نمی شد. با همه وجودم درک کردم که دنیا چه‌قدر حقیر است. قبلا شنیده بودم اما شهودش نکرده بودم. اکنون به این‌جا رسیده‌ام که دنیا سراسر عشق است و غایت عشق هم رسیدن به ذات اقدس حضرت حق است. من خدا را خیلی دوست دارم و واقعا با هیچ چیز عوضش نمی‌کنم.  باور کنید که شوق به رفتن دارم؛ خیلی دوست دارم هرچه زودتر بروم. به خدا قسم از صمیم قلب می‌گویم. این حرف را به دکترم هم گفتم و او گفت افسرده هم شده‌ای؟ گفتم کسی که با نهج‌البلاغه آشناست و مرگ را از زاویه حضرت امیر دیده و شناخته است افسرده نمی‌شود اما شوق به رفتن پیدا می کند. به تعبیر حضرت امیر(ع): دنیا را باید شنید و آخرت را باید دید. حالا شاید بگویید یعنی با این روحیه درمان را ادامه نمی‌دهی؟ می‌گویم هرچند که این قدر شیمی‌درمانی شده‌ام که دیگر خسته‌ شده‌ام اما من تا کنون دو عمل انجام داده‌ام. عمل اول را که کردم و وارد شیمی‌درمانی شدم گفتند لکه‌هایی سیاه در کبدت پیدا شده است. بعد از دوازده‌بار شیمی‌درمانی گفتند بهتر است بازهم عمل کنی و باز هم عمل کردم. چندبار دیگر شیمی‌درمانی کردم که گفتند سرطان روده رفع شده اما لکه‌هایی روی کبد هنوز هست. می‌گویند احتمالا عمل سوم را هم باید انجام دهی که بعید است زیر بار آن بروم. واقعا سخت است. حالا به هر حال سرطان روده رفع شده اما این لکه‌ها روی کبد هست که باید رفع شوند، اگر هم نشد نشد دیگر. دلم می‌خواهد بگذارند قدری کارم را انجام دهم؛ اکنون می خواهم یک پروژه‌ دلی قرآنی و روایی انجام دهم و باید مطالعه کنم و نیاز به تمرکز دارم. به دکترم گفتم آقای دکتر حداقل یک وقفه یکی‌دوماهه بینداز که قدری پروژه‌ام را پیش ببرم. مصاحبه مرحوم عماد فروغ چهارم دی ماه ۱۴۰۱

  • حسن مجیدیان

قتل حسین!

يكشنبه, ۲۷ فروردين ۱۴۰۲، ۱۰:۵۵ ق.ظ

قتل حسین علیه السلام، کار مشکلی نیست! عشق (شهوت) که در دل من آمد، محبوبیت پیدا مى‌ کند و این محبوبیت براى من توجیه مى‌ شود و وقتى برایم موجَّه و مزیَّن شد، دیگر حقّ خودم مى‌ دانم که هر کارى را انجام دهم. این زینت، کار سادۀ شیطان است، که خود قسم یاد کرده:«لَأُزَیِّنَنَّ لَهُمْ‌» با این توجه، آیا خیال مى‌ کنى قتل ابا عبداللّه کار مشکلى است‌؟ من شخصیتم را دوست دارم، عنوانم را دوست دارم، پرستیژم را دوست دارم، رفتارم را دوست دارم. این نیاز و احتیاج، اگر مورد علاقۀ من شد و مزیّن هم شد، به این نتیجه مى‌رسم که باید این کار حتماً انجام شود. عقل، تجربه، توهّم، تخیّل، تفکّر، تأمّل، مشورت و قلب و شهوت تو، همه به یک نتیجه مى‌ رسند که حسین را بکشى! آیا خیال مى‌ کنید بعد از این انسان مى‌ ایستد یا براى کشتن او از هر وسیلۀ ممکن استفاده مى‌ کند؟! این نکته که آدم‌ هاى بدِ تاریخ یا آدم‌ هاى بدِ موجودِ امروز را، خیلى بد مى‌ بینیم و مى‌ گوییم خدا لعنتشان کند، به خاطر این است که خودمان را در آن فضاء و در آن محیط حس نمى‌ کنیم، در حالى که هر کدام فرعونى هستیم، فقط مصرهاى ما کوچک و بزرگ شده است. استاد علی صفایی حائری کتاب اخبات ص ۱۴

  • حسن مجیدیان

مراسم زدگی

يكشنبه, ۲۷ فروردين ۱۴۰۲، ۱۰:۵۴ ق.ظ

 

مراسم‌زدگی چه بر سر فرهنگ می‌آورَد؟ برجسته‌ترین نمودِ فعالیت فرهنگیِ رایج، چیزی‌ست که به #مراسم مشهور است؛ گردهم‌آیی گروهی از افراد به مناسبتی در مکان‌هایی مانند سالن یا مسجد و حسینیه و به‌جای آوردن آداب، مناسک و ترتیبات خاص و مشخص. آیا ما به مراسم نیاز نداریم؟ چرا. حتماً نیاز داریم. مراسم می‌تواند موجب انسجام و همدلی و هماهنگی افراد شود. کارکردهای پنهان هم دارد که بسته به جهت‌گیری مراسم، قابل بررسی است. اما دو اتفاق، موجب سربرآوردنِ یک آسیب بزرگ و خطرناک به نام #مراسم_زدگی می‌شود: یک. همه‌ی شکل‌ها و امکان‌های کار فرهنگی به نفع مراسم فرهنگی تعطیل شوند و در پاسخ به هر نیاز فرهنگی‌ای بلافاصله یک پوستر چاپ شود و یک مراسم ترتیب داده شود و همین! دو. حتی همین مراسم‌ها هم همسان شوند؛ مخاطبان، سخنرانان و مداحانِ تقریباً ثابت و مشابه! مثلاً در شهری به بزرگی تبریز، هزار نفر به تناوب در همه‌ی مراسم‌ها شرکت می‌کنند و اغلب، همدیگر را می‌شناسند! باقی عناصر و ارکان هم تقریباً همین‌طورند. به این ترتیب، همه‌ی آن‌چیزی که به نام فرهنگ و امر فرهنگی و فعالیت فرهنگی می‌شناسیم، تحت‌الشعاع پدیده‌ای به نام «مراسم‌زدگی» قرار می‌گیرد. پدیده‌ای عادت‌شده، که به مرور، ارضاکننده هم شده است و بی‌آنکه خبردار شویم، پیله‌ای به دور ما کشیده و از اجتماع دورمان انداخته! بزرگترین پرسشی که می‌تواند فرهنگ را از بند مراسم‌زدگی رها کند این است که این‌همه مراسم‌ به کدام #مسائل ما پاسخ می‌دهد؟ ما با مراسم، کدام مسائلمان را حل می‌کنیم و کدام گره‌ها را می‌گشاییم؟ اصلاً آیا مراسم برای پاسخ به مسئله است؟ آیا اساساً می‌توان از مراسم، چنین کارکردی متوقع بود؟ از پاسخ به این پرسش، فعلاً می‌گذریم. اما به‌نظر می‌رسد مراسم‌زدگی، بیش و پیش از هر چیزی، ما را از چند موضوع بنیادین در فرهنگ، دور و بی‌نیاز کرده است: یک. اندیشیدن و فکرورزی دو. مسئله‌مندی و ضرورت حل مسئله سه. تولید محصول وقتی مراسم، جای همه‌چیز را می‌گیرد، دیگر در شهرهایمان کرسی‌های فکر و اندیشه دیده نمی‌شود؛ هیچ بحث جدی فکری و فرهنگی به چشم نمی‌خورد؛ خبری از هیچ محصول فرهنگی درجه‌یک و الهام‌بخش و مردمانه‌ای نیست؛ و فهرست مسائل حل‌ناشده‌مان، بلند و بلندتر می‌شود. مراسم‌زدگی یا به تعبیر دقیق‌تر، اعتیاد به مراسم‌، پویایی را از فرهنگ می‌گیرد، مبانی را به فراموشی می‌سپارد، مخاطبان را مصرف‌کننده‌ بار می‌آورد، در برابر پیشامدها منفعل و مغلوب می‌کند، چشمه‌ی تربیت را می‌خشکاند.

روح الله رشیدی
 

  • حسن مجیدیان

برنامه ی نسل قاسم

شنبه, ۱۹ فروردين ۱۴۰۲، ۱۰:۵۰ ق.ظ

«نسل قاسم» این بار با ایده پردازان فرهنگی و تربیتی

برنامه نسل قاسم

در این برنامه که هر روز یک ساعت و نیم مانده به افطار از شبکه امید برای علاقمندان و مخاطبان این شبکه پخش می شود؛ ۵۰ مجموعه برای ارائه ایده هایشان دعوت شده اند.

به گزارش مشرق، برنامه نسل قاسمِ شبکه امید در سری سوم خود به سراغ مجموعه های خودجوش مردمی رفته است که با ایده های نو و مبتکرانه ی خود برای حل مسائل نوجوانان همت گماشته اند.

مجموعه های غیرحاکمیتی با رویکرد فرهنگی ، تربیتی ، آموزشی و....از جای جای کشور که با ایده های خود در زمینه های اجتماعی، اقتصادی، علمی، ورزشی، تربیتی و....حل و فصل مسائل و معضلات اصلی مناطق خود بویژه آن دسته از مسائلی که مرتبط با فضای فرهنگی و تربیتی پسران و دختران نوجوان است را در اولویت فعالیت های خود قرار داده اند، میهمان سری سوم برنامه ی نسل قاسم در شبکه ی امید صدا و سیما هستند.

«نسل قاسم» این بار با ایده پردازان فرهنگی و تربیتی

در این برنامه که هر روز یک ساعت و نیم مانده به افطار از شبکه امید برای علاقمندان و مخاطبان این شبکه پخش می شود؛ ۵۰ مجموعه برای ارائه ایده هایشان دعوت شده اند. هر کدام از گروه ها به مدت ۱۰ دقیقه فرصت دارند که با هنر، خلاقیت، ابتکار و سلیقه ی خودشان، در حضور داوران و تماشاچیان، ایده ی خود را مطرح و به نمایش بگذارند.

«نسل قاسم» این بار با ایده پردازان فرهنگی و تربیتی

در این برنامه که ناظر به ایده های مجموعه هاست، ۴ داور متخصص حضور دارند. هر داور ۱۰۰۰ امتیاز در اختیار دارد که پس از ارائه مجموعه ها و با صلاحدید خود و پس از نقد و بررسی ایده ی مجموعه ها، امتیازها را بین گروه ها تقسیم می‌کند. پس از رای داوران، ۴۸ ساعت برای آراء مردمی فرصت هست تا جمع امتیاز داوران و مردم، امتیاز نهایی هر گروه را مشخص کند.

«نسل قاسم» این بار با ایده پردازان فرهنگی و تربیتی

گفتنی است ۵ مجموعه ی برتر این برنامه از سوی سازمان هیئت و تشکل‌های دینی سازمان تبلیغات اسلامی کشور مورد حمایت قرار خواهند گرفت. همچنین داوران و کارشناسان برنامه عبارتند از آقایان دکتر رحمانی، دکتر محمد آزین، رضا فرضی، سید حسام نوربخش و خانم ها نجمه قنبری و ماجده محمدی. این برنامه دیدنی هر روز یک ساعت و نیم مانده به افطار از آنتن شبکه امید پخش و روز بعد در ساعت ۱۲:۴۵ بازپخش می شود.

​​​​​​​

  • حسن مجیدیان

نادرخان ابراهیمی

سه شنبه, ۱۵ فروردين ۱۴۰۲، ۰۱:۴۸ ب.ظ

رحمت خدا بر آن نویسنده ی متعهد و جسور و شورشی!

امروز سالروز وفات نادر ابراهیمی است. کتاب های بسیار خوبی دارد. حیف است نخوانید. مثلا آتش بدون دود، بر جاده های آبی سرخ، چهل نامه ی کوتاه به همسرم، سه دیدار، با سرودخوان جنگ در خطه ی نام و ننگ، بار دیگر شهری که دوست داشتم و.... دوست دارم آن مرد خوب سیبیل از بناگوش در رفته را

  • حسن مجیدیان