حا.میم

یادداشت های حسن مجیدیان

حا.میم

یادداشت های حسن مجیدیان

حا.میم

نوشتن را دوست دارم همین!

بایگانی

۱۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «استاد علی صفائی حائری» ثبت شده است

جُدا از خُدا

شنبه, ۱۸ فروردين ۱۴۰۳، ۰۷:۱۲ ق.ظ

جُدا از خُدا

 

ما تا وقتى که متراژ عمل‌مان، همین گناهان و ذنوبِ معلوم و مشخص است که دیگر باکى نداریم، ولى وقتى که مترها دقیق و اندازه‌ها پخته شد موقعیت‌مان عوض مى‌شود، در آن صورت حتى اگر پارسِ ناگهانى سگى ما را متزلزل کند، ذنب ماست. اگر محبت دوستى خوشحالمان کند، ذنب ماست و اگر بى توجهى رفیقى، کینه‌اى در ما بیاورد ذنب ماست. آنچه جز او در ما موج ایجاد کند ذنب ماست. چه شده که به اینها توجه نمى‌کنیم‌؟! مگر یک سگ چقدر از من کم مى‌کند که این گونه وحشت دارم‌؟! چه شده که دورى از خدا مرا به وحشت نمى‌اندازد؟! و جدایى از او مرا نمى‌ترساند؟! کسانى که با این متر خودشان را اندازه مى‌گیرند، ذنوبشان وسیع مى‌شود و کسانى که آن به آن از خود ذنب مى‌بینند، این‌گونه عاجز و نالان و واله مى‌شوند.

  • حسن مجیدیان

کتاب نظام اخلاقی اسلام

سه شنبه, ۱۴ آذر ۱۴۰۲، ۰۸:۴۹ ق.ظ

بین دوستان، توافقی هست که هرکس میخواهد مشغول به کار فرهنگی شود یا دارد کار تربیتی انجام می دهد و....بی نیاز از مراجعه به آثار استاد صفائی حائری نیست. مرحوم صفائی در این باب حرف ها، ایده ها، دغدغه ها و تجربیاتی دارند که نمی‌شود بی اعتنا از کنار ایشان گذشت. آن عالمِ دغدغه مند علاوه بر مسائل تربیتی، در باب تفسیر قرآن، مسائل خانواده، تاریخ اهل‌بیت علیهم السلام، مسائل حکومت دینی، دعا و مناجات و...کتاب های خوبی از خودش به یادگار گذاشته است. کتاب نظام اخلاقی اسلام دو فصل دارد. یک فصل راجع به اینکه اساس اخلاق در اسلام و نظام اخلاقی آن چگونه است و فصل دیگر در شرح دعای عالیِ مکارم الاخلاقِ امام سجاد علیه السلام. کوتاه و خواندنی است.

 

  • حسن مجیدیان

یکلیا و تنهایی او

يكشنبه, ۲۶ شهریور ۱۴۰۲، ۰۷:۱۳ ق.ظ

 

 

قبلا از کتاب " ذهنیت و زاویه ی دید" از مرحوم استاد صفایی کلیت این داستان و نقد آن را خوانده بودم. داستان در مورد دختر پادشاه اورشلیم است که سنت شکنی کرده و به چوپان پدر دل سپرده است و از شهر اخراج می‌شود و کنار رود ابانه با شیطان ملاقات می‌کند و شیطان داستان جذاب میکاه پادشاه بنی اسرائیل و دلدادگی او به دختری را برایش نقل می‌کند و بحث عشق و هوس و تنهایی و... برای فهم حقیقت داستانی که تقی مدرسی نوشته، خواندن نقد مرحوم عین صاد راهگشاست. آدمی هزار معشوق هم که داشته باشد در نهایت تنهاست و حجم تنهایی او را دست ها و بازوهای معشوق پُر نمی‌کند. آدمی بزرگتر از این هستی است و این رازِ تنهایی اوست.

  • حسن مجیدیان

کتاب وارثان عاشورا

دوشنبه, ۳۰ مرداد ۱۴۰۲، ۰۹:۴۵ ق.ظ

 

عجب کتابی! دوباره و چندباره هر آدمِ دغدغه مندی باید این حرف ها را بخواند و بنوشد و جلوی چشمش نگه دارد. حقیقت این است که آثار و دغدغه‌ها و کلمات استاد صفایی بزرگ، آدم را به هم می‌ریزد و به راه می اندازد و راهی می سازد و جریانی می آورد. چه عیب دارد همان طور که دوره ی آثار شهید مطهری را بر خودمان فرض می دانیم؛ آثار مرحوم عین صاد را هم یک دوره خوب ملاحظه و در جمع مان مباحثه و مطالعه کنیم؟ کتاب را به مرور در شب های محرم تمام کردم و حسرت بسیاری از فرصت های از دست رفته را خوردم و بر جدایی و دوری خودم از این معارف، شرمنده و شرمسار شدم. این کتاب ها چراغ راه ماست در کوره راه‌های عجیبِ این دوره و زمانه. این کتاب حتی برای جماعتِ نوجوان هم ، هزارها حرف و صدها درس دارد. چه خوب که نوجوان ها زودتر از سن ما به این کتاب ها سری بزنند که در سن و سال ما، فهم و کاربست این درس ها سخت و سنگین است.

  • حسن مجیدیان

فراتر از آب و نان

شنبه, ۶ خرداد ۱۴۰۲، ۰۹:۰۸ ق.ظ

‌فراتر از آب و نان! گاهى رنج تو، رنج نان و آب و کرایه خانه و وق وق سگ و بى‌خوابى شب و بوق ماشین و لجبازى بچه‌هاست.گاهى از این فراتر مى‌روى و مى‏‌‌بینى که نان و آب دیگرى هم بار توست و مسؤولیت توست. دورترین آدم در دورترین نقطه‏‌ها به تو ربط دارد. تو در دنیاى رابطه‏‌ها هستى. اگر آنجا یک نفر وبا بگیرد، این وبا به سراغ تو هم مى‏‌آید و تو را هم مى‌سوزاند و با این ارتباط تو را هم در بر مى‌گیرد. اینجاست که غم تو دیگر غم نان و آب خودت نیست، که خودِ تو بزرگ شده و با آگاهى تو از رابطه‌ها وسعت گرفته و بارت را سنگین کرده است. کسى که مى‌داند در دنیاى رابطه‌ها زندگى مى‌کند، نمى‌تواند بى‌تفاوت بماند. پایه‌ى مسؤولیت همین نکته است. چیزى که به من مربوط نیست، من مسؤولش نیستم، ولى اگر فهمیدم با من رابطه دارد، نمى‌توانم بى‌تفاوت بگذرم و این است که مى‌سوزم و این است که دردم زیاد مى‌شود و بار نسل‌ها بر شانه‌ى من سنگینى مى‌کند. گاهى از این هم فراتر مى‌روى که مسؤولیت تو فقط مسؤولیت نان و آب نیست، هر فکر خالى، هر قلب خالى، هر روح خسته و خالى هم که باید سرشار و پر شود با تو رابطه دارد و نمى‌توانى بى‌تفاوت بمانى! اینجاست که بار تو و درد تو تنها درد خودت نیست، درد نان و آب وآش نیست، که تو با همه‌ى وجود خودت و با همه‌ى ابعادِ وجودِ دیگران مربوطى، پس مسئولى، پس در فشارى و همراه درد و رنج.

استاد علی صفایی حائری

 #تطهیر_با_جاری_قرآن جلد دوم| ص ۷۸

  • حسن مجیدیان

قتل حسین!

يكشنبه, ۲۷ فروردين ۱۴۰۲، ۱۰:۵۵ ق.ظ

قتل حسین علیه السلام، کار مشکلی نیست! عشق (شهوت) که در دل من آمد، محبوبیت پیدا مى‌ کند و این محبوبیت براى من توجیه مى‌ شود و وقتى برایم موجَّه و مزیَّن شد، دیگر حقّ خودم مى‌ دانم که هر کارى را انجام دهم. این زینت، کار سادۀ شیطان است، که خود قسم یاد کرده:«لَأُزَیِّنَنَّ لَهُمْ‌» با این توجه، آیا خیال مى‌ کنى قتل ابا عبداللّه کار مشکلى است‌؟ من شخصیتم را دوست دارم، عنوانم را دوست دارم، پرستیژم را دوست دارم، رفتارم را دوست دارم. این نیاز و احتیاج، اگر مورد علاقۀ من شد و مزیّن هم شد، به این نتیجه مى‌رسم که باید این کار حتماً انجام شود. عقل، تجربه، توهّم، تخیّل، تفکّر، تأمّل، مشورت و قلب و شهوت تو، همه به یک نتیجه مى‌ رسند که حسین را بکشى! آیا خیال مى‌ کنید بعد از این انسان مى‌ ایستد یا براى کشتن او از هر وسیلۀ ممکن استفاده مى‌ کند؟! این نکته که آدم‌ هاى بدِ تاریخ یا آدم‌ هاى بدِ موجودِ امروز را، خیلى بد مى‌ بینیم و مى‌ گوییم خدا لعنتشان کند، به خاطر این است که خودمان را در آن فضاء و در آن محیط حس نمى‌ کنیم، در حالى که هر کدام فرعونى هستیم، فقط مصرهاى ما کوچک و بزرگ شده است. استاد علی صفایی حائری کتاب اخبات ص ۱۴

  • حسن مجیدیان

سالگرد استاد صفایی

پنجشنبه, ۲۳ تیر ۱۴۰۱، ۰۹:۱۰ ق.ظ


 

  • حسن مجیدیان

محب امام زمان روحی فداه....

چهارشنبه, ۱۹ خرداد ۱۴۰۰، ۱۲:۰۰ ب.ظ

محب امام (عج) هستیم؟

 

ما شده در یک لحظه‌هایی از عمر ما شده باشد ما برای حضرت حجت بی‌قرار باشیم؟ 
برای رنج‌هایی که در دل او هست صدمه ببینیم؟
اصلا یک همچنین هوسی در دل ما بوده
 که با ولی خدا لحظه‌ای را باشیم. 
خلوتی داشته باشیم.
آدم یک غذای خوب یک چایی خوب
 یک برنج خوب یک مرغی کبکی آهویی 
برایش در یک فرصت‌هایی فراهم می‌شود 
در این لحظه‌هایی که این امکانات را پیدا می‌کند
 آیا این هوس هست در او که این را با ولیش بخورد؟ 
ببینید این لحظه‌ها نهفته‌ترین حالتها و شیدایی و یا طلب‌های ما را به ماها نشان می‌دهد 
آدم یک چیز خوبی را پیدا می‌کند 
به یاد بعضی از دوستانش می‌افتد 
به یاد خیلی هاشون نمی‌افتد
 این نشان می‌دهد که چقدر شیداست 
چقدر محب است
 چقدر بی‌قرار است...

 

استاد علی صفایی حایری

  • حسن مجیدیان

کتاب عوامل رشد رکود انحطاط

يكشنبه, ۱ دی ۱۳۹۸، ۱۱:۵۴ ق.ظ

کتاب های مرحوم آقای صفایی حائری واقعا بدردبخور و راهگشاست. این جلد هم مجموعه ی جدیدی از انتشارات لیله القدره.پیشنهاد میکنم حتما مطالعه کنید و به دوستانتون هم معرفی کنید. قابل استفاده و غنیمته...

  • حسن مجیدیان

تکافل و تعاون

دوشنبه, ۳ تیر ۱۳۹۸، ۰۸:۱۹ ق.ظ


✅ تکافل، تعاون و عهده داری


🔸 استاد علی صفایی حائری(عین-صاد)


... هرکس به قدر خود ظرفیتی دارد و به اندازه ی ظرفیت خود می تواند آب بردارد...، می تواند یک استعداد را در نظر بگیرد و گرفتاری هایش را در نظر بگیرد.

اگر این روح در ما زنده شود؛ این روح تعاون و تکافل و عهده داری و کوشش در راه حوائج و گرفتاری ها، دیگر مرگی و کمبودی نخواهیم داشت.

... اگر هر کس، یک نفر یا بیشتر از این استعدادها را در نظر می گرفت و گرفتاری های آن ها را مرتفع می کرد، کارها به خوبی اصلاح می شد و نفراتی تهیه می شدند و این نفرات تهیه شده، باز به تهیه ی دیگران می پرداختند و همین طور افراد زیاد می گردند. هنگامی که افراد عقیم نبودند، تولید زیاد می شود. 

مسائل تأمین و ازدواج و مسکن، به وسیله ی «تکافل و تعاون و سعی در حوائج» به خوبی حل می گردد. این درست است که من برای خودم نمی توانم گدایی کنم، اما برای گرفتارِ دیگر که ننگی نیست، حتی دستور هم هست. اگر همین عهده داری و تکافل در میان ما بود، کار به اینجا نمی کشید. 

... مادام که زیربنای انفاق و ایثار در ما نباشد، چطور می توانیم به این مراحل دست یابیم؟! مادامی که در سطح غریزه هستیم و علاقه ی ما به خودمان از همان حب بقا و حب به ذات تجاوز نمی کند، کجا می توانیم به درد دیگری برسیم؟!

اگر من رشد کرده بودم و شناخت ها و معارفی به دست آورده بودم و از خودپرستی به خداپرستی رسیده بودم و از سطح غریزه رهیده بودم و ″علاقه ی من به خودم، به خاطر خدا و دستور او بود و رسیدگی به خودم از روی وظیفه بود″، در اینجا؛ در اینجایی که محتاج تر و گرفتارتر از من وجود دارد، می توانستم ایثار کنم و یا انفاق کنم و یا لااقل برایش کوشش کنم و در حوائجش سعی کنم و از افراد دیگر بدون آنکه نامش را ببرم و آبرویش را بریزم، برایش وجوهی جمع آوری نمایم.

... اگر روح ایثار و انفاق و قناعت و یا لااقل تکافل و عهده داری و سعی در حوائج و اهتمام به امور مسلمین در ما زنده می شد، بسیاری از مسائل تأمیناتی در همین سطحِ پایین حل می شد و به کمک فلان کس هم احتیاج نمی افتاد.


📚 روحانیت_وحوزه ، ص ۱۸۱ تا ۱۸۷

  • حسن مجیدیان