حکایت حاج آقا تلویزیون...
گوینده اخبار وقتی خبری را میخواند؛ حتی اگر تصویری مرتبط با آن خبر نداشته باشند، می روند و میگردند و تصاویر آرشیوی را پیدا میکنند و نمایش میدهند و حتی اگر لازم باشد به عکسی مرتبط با خبر اکتفا میکنند! و این یعنی مخاطب حوصله ندارد بیش از چند لحظه و ثانیه، چهره مجری را تحمل کند و حال اینکه مجری جماعت خیلی هم غیرقابل تحمل نیستند!
با این مخاطب بی حوصله بی تاب که ضرباهنگ زندگیاش پرشتاب و سریع است و حرف زدنش، غذاخوردنش، رفت و آمدش، بازیها و سرگرمیهایش، دل بستنها و جداییهایش و همه آنات و لحظات حیاتش توأم با حرکت و سرعت و پیش روندگی است، طبیعی است که حرف از سکون و حوصله نتوان زد و از او انتظار تأمل و تفکر نباید داشت. امروز هر پدیده گذرا و پرشتابی، محبوب و خواستنی است و هر آنچه وقتی بستاند و فکری بخواهد و تأملی بطلبد ، مطرود و کم مشتری. این مطلب را داشته باشید(اگرچه مقوله ای قابل تأمل و بسط و نظر است)
حال تصور کنید که صدا و سیمای ما با آن دغدغهها و انتظاراتی که دارد و از او میرود ، میآید و عاقل مرد روحانی جاافتاده بعضا نه چندان جذاب از حیث بصر و نظر را راست می نشاند جلوی همین مخاطبی که ذکرش رفت! و دقایق مدیدی حتی تا مرز یک ساعت او را با همین تصویر و کادر و هیأت به خورد همگان میدهد. خدا وکیلی هر چه قدر هم آن عزیز روحانی خوب بگوید و خوب نقل کند و خوب نکته بپردازد و خوب بگریاند و… مگر مخاطب امروز چقدر تاب میآورد که بنشیند و این کادر ثابت ساکن را تحمل کند؟ دقت کنیم که اصلا کاری نداریم به محتوا و مطلب که آن هم در جای خود بحثی دارد که اصلا این آقایان دارند به مردم چه میگویند؟ مطالب آنها مسایل مردم هست یا نه؟ ناظر به زندگی و دغدغهها و گرهگشای شبهات و سوالات مخاطبین هست یا نه؟ به درد میخورد اصلا یا نه؟ فعلا با این کاری نداریم.
- ۱ نظر
- ۰۴ تیر ۹۷ ، ۰۹:۳۶