سرباز سفید
- ۰ نظر
- ۰۳ ارديبهشت ۰۴ ، ۰۷:۰۳
آیا با وجود حاج قاسم، بقای سوریه ممکن بود؟
جریان مقاومتی که امروز با آن مواجه هستیم حاصل پایهریزی گام به گامی است که با حضور در کارزارهای متوالی در جغرافیای افغانستان، بوسنی، لبنان و ... تکوین یافته است. مقاومت ذاتاً یک جریان سلبی است، سلبی بودن نقص مقاومت نیست، امکان وجودی آن است. مقاومت، هوشمندانه انتخاب کرده است که نظم خود را در کورانِ یک تعامل سلبی با نظم آمریکایی برپا کند. اقتضای سلبی بودن آن است که فرآیند رشدش وابسته به مختصاتی خواهد بود که اکنون با آن درگیر شده است. هرچه آن درگیری وسیع تر و پرچالش تر باشد، استکمال سریع تر و قوی تر خواهد بود. راهبردِ؛ "فرصتی که در تهدیدها وجود دارد در خودِ فرصت ها نیست" مبتنی بر همین شاکله وجودی است.
مقاومت تا پیش از ۷ اکتبر، عمدتاً ماهیتی ایستا و بازدارنده دارد. این کارکرد برخاسته از دو مقطع بزرگ یعنی نبرد ۳۳ روزه در ۲۰۰۶ و جنگ ۲۰۱۱- ۲۰۱۶ با فتنه داعش بوده است. در مقطع ۲۰۰۶ مقاومت با از سرگذراندن خطر وجودی حزب الله، برای اولین بار طعم به شکست کشاندن طرح سلطه را چشید و با اراده برآمده از آن به تأسیس و تکثیر هسته های مقاومت پرداخت. در همین هنگامه با پیشامد داعش در ۲۰۱۱، وضعیت آشفته سوریه و عراق به سان یک فرصت بزرگ این امکان را فراهم آورد تا هسته های مقاومت به جریان مقاومت مبدّل گردد.
امّا در روند این سیر تکوّن و در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ و مهم تر از آن در حوادث پساطوفان الاقصی، بلوغ این هسته ها، استعدادی را فراهم کرد تا مقاومت پا به دوران و در نتیجه کارکرد جدیدی بگذارد و به جبهه مقاومت به معنای واقعی کلمه تبدیل شود. مقاومت در دوران پساطوفان الاقصی، از مقاومت ایستا یا بازدارنده خارج و به ساحت مقاومت پویا، فعال و مهاجم وارد شده است. جریان مقاومت با پیشرانی جناح فلسطینی خود را وارد مرحله ای کرده است که به جای درگیر شدن با نیروهای نیابتی و پروژه ای نظام سلطه، اینبار مستقیماً با نقش اول امریکا و عناصر شناسنامه دار آن وارد منازعه نفس گیر شده، به حدّی که چنین تقابلی از جنگ دوم به این سو، هرگز سابقه دار نبوده است.
حضور مقاومت در وضعیت فعال و مهاجم، هزینه ها، دستاوردها و در عین حال اقتضائات خاص خود را در میدان پدید آورده که یکی از برجسته ترین آن ها، جابجایی قدرت در سوریه است. ماجرای سقوط دولت سوریه، را می توان از مناظر مختلفی تحلیل نمود. وجودِ نارسائی های مدیریتی، نادرستی های برنامه ای و کم کاری های میدانی که از دهه نود تا به امروز گریبان گیر سیاست های ما در سوریه بود و منجر به از دست رفتن سرمایه حاکمیتی این کشور برای مقاومت شد، غیرقابل انکار است اما باید متوجّه ریشه و مبنای واقعی تحوّل بود. همه کمبودهای معیشتی، زیرساختی و افتضاحات مدیریتی حزب بعث، وسوسه های القا شده و فشارهای تحمیل شده در جهان عرب، برقراری مناسبات جدید ژئوپلیتیک در غرب آسیا و از همه مهم تر، طراحی های تحسین برانگیز امریکا برای انتقام سرزمینی از مقاومت، همگی در جای خود ضریبی از تأثیر دارد اما خاستگاه اصلی این رخداد را می باید در پدیده دیگری پی جوئی کرد و آن؛ گام نهادن مقاومت در افقی فراتر از گذشته است.
در این دوران اساساً مقاومت با ورژن حزب بعثی اش – با همه خدمات و پشتیبانی هایش- کشش و وسع همراهی با سایر ساحات را ندارد. مقاومت در روند تطوّر خود وارد صورتی شده است که لازمه آن همراهی حلقاتی است که زیرساخت فکری و اجتماعی لازم برای حضور در این لایه بدیع را داشته باشند. دولت بشار خدمات بی نظیری برای مقاومت رقم زد که همه سران عرب روی هم رفته نداشته و نخواهند داشت، اما سقف استعداد او تا همین پلّه از استکمال مقاومت بود...
لذا آن چه در میدان نیروهای قدرت، دولت اسد را از چارچوب مقاومت خارج نمود، تمام شدن انرژی او در دوندگی پابه پای مقاومت در دوران جدید بود. مقاومت در یکسال گذشته به جهت قرار گرفتن در مرتبه ای تهاجمی و استثنائی، درخواست هایی را روی میز گذاشت که او به جهت عدم برخورداری از یک جامعه مقاوم، امکان اجتماعی برای اجابت کردن آن را نداشت. از این رو تصور آن که سایر متغیرها، همچون بود یا نبود شخصیتی چون حاج قاسم به عنوان معمار جبهه مقاومت، موجبات سقوط دولت سوریه را فراهم آورده، روایت واقع بینانه ای به نظر نمی رسد.
مهدی افراز
بی شک تا بدینجا این بهترین و مستند ترین کتاب درباره ی حاج قاسم است. خواندنی، جامع و پر از اطلاعات جدید و پاورقیهای مفید. شما اگر میخواهید حاجی را بشناسید و از کارهای نشنیده ی او مطلع بشوید و همپای او در عراق و لبنان و سوریه و...قدم بزنید؛ این کتاب را دست بگیرید که دور از غلو و خواب و کرامت تراشی؛ قاسم سلیمانی را از روستا تا جنگ و مبارزه با اشرار شرق کشور و غائله ی افغانستان و جنگ ۳۳ روزه و فتنه ی داعش و ...به خوبی روایت کرده است. حجم حیرت انگیزِ فعالیتهای سردار و ابتکارات و پُردلی و شجاعت واقعا ستودنیِ حاج قاسم در این کتاب، خوب نُمایان شده است. در خلال فرازهای کتاب از جملات و تحلیل های حاج قاسم هم فراوان، مثال آورده شده است. دوست نداشتم این کتاب تمام شود. بس که حسرت برانگیز و افتخارآفرین بود. من فکر میکنم آن مکتب سلیمانی و گره خوردن به سلوک او را اگر دنبالش هستید؛ رگه های پُررنگی از آن مرام و مکتب را در این کتاب بیابید.
این کتاب یک مرور کوتاه و درست و مستند به زندگی حاج قاسم سلیمانی دارد. برای آشنایی با آن شهید بزرگ، و هدیه به کسانی که دوست دارند از شهید سلیمانی، مطلب خوب پیدا کنند، منبع خوبی است و برای نوجوان ها هم عالی است. چقدر بزرگ و چقدر باعظمت بوده و چقدر آن مرد با افق های وسیع، نسبت داشته. اما به شدت در دسترس است. چاره ی رسیدن به او و مثل او شدن در صدق و اخلاص و دویدن بی امان و همت والا و... است که امثال من ندارند. کتاب را انتشارات روایت فتح به تازگی و زیر نظر بنیاد مکتب حاج قاسم چاپ کرده است.
شبیه کربلا کردند از خون باز کرمان را
منافقها به خون آذین نمودند اهل ایمان را
هراسانند از نام تو و از زائرانت هم
ببین حاجی ز پا افتادن سرو خرامان را
به روز سالگرد آسمانی گشتنت اینجا
به خونابه نشاندند این چنین چشمان یاران را
خبرها حاکی از پرپر شدنها بود یا زهرا
به میلادت ببین هنگامه سرخ شهیدان را
هنوز از انتقام سخت می گوییم و می خواهیم
بگیر از لشکر صهیون تقاص خون ایران را
کجایی حاج قاسم تا بخوانی شعر عاشورا
شبیه کربلا کردند از خون باز کرمان را
شعر : مهدی طهماسبی
صبا آورده از شام بلا اخبار غمباری
که غلتیدهست در خون جسم پاک کهنهسرداری
روانه شد حبیبی بعد عمری سوی محبوبی
رسیده میثمی دلخسته پای چوبهی داری
جدا شد از سپاه قدس، مردی نامدار امشب
به وقت جنگ علمداری، علمدار وفاداری
بخوان چاووشخوان، آواز وصل دوستداران را
که رفته در پی یاران پاک خویشتن، یاری
سیده فرشته حسینی
خیلی خوب این کتاب. هنوز ناگفته ها از حاج قاسم بسیار است. خوبیِ این کتاب این بود که سری به داخل خانه ی حاج قاسم و تعاملات او با فرزندانش زده است. درس آموز است. برای تربیت و تعامل با بچه ها و نوه ها ، کتاب حرف های خوبی دارد. سه روز آخر عمر شهید و آن لحظات فوق العاده و استرس آور و البته مهیب و جانخراش به خوبی در کتاب منعکس شده است. کتاب ساده است اما یک گیرایی و نمک خوبی دارد. من فکر میکنم با "عزیزِ زیبایِ من" چند پله به حاج قاسم نزدیک و به او علاقه مند تر شوید. من که این طور بودم و البته بعد از خواندن این دست کتاب ها، غم و افسردگی ام هم چند برابر میشود. فهم و تصور این فاصله ی بعید و عجیب ما با آنها، غم و غصه هم دارد. فکر کنم خواندن کتاب راجع به شهدا برای من یکی خوب نباشد. افسرده ام میکند.
یکی از لذت های این روزهای من مرور این کتاب است. به لحاظ فرم روایت و ساخت و پرداخت ادبی و هنری کتاب، حرفی برای گفتن ندارد. البته نویسنده هم احتمالا دنبال این منظور نبوده!
اما محتوا و غنای مطالب و اوج و علو قاسم سلیمانی در این کتاب غیر قابل انکار است. فارغ از هر گرایش و نظر فرهنگی و اجتماعی و سیاسی و... که داریم، سلیمانی قهرمان ملی ما ایرانی ها و فرزند شایسته ی این خاک است که با افتخار باید او را سرِ دست بگیریم و به جهان نشان دهیم...
کتاب، حال ِ شما را خوب میکند.
#معرفی_کتاب
#کتاب_سیمای_سلیمانی
#انتشارات_خط_مقدم
#علی_شیرازی
هوالشاهد
اگر به انقلاب و امام و شهدا علاقه داریم، نمی توانیم از کنار نام " احمد کاظمی" به راحتی بگذریم. این معشوق حاج قاسم. در شهید احمد کاظمی کشش و جذبه ای هست که مرا ندیده و نشنیده به سوی او می کشاند. دوستش دارم و گاهی یادش می کنم. و امید دارم که در روزگار درد و ملال و خستگی و واماندگی نگاهی کند و دستی بگیرد و حالی بیاورد و.. این روزها سالگرد شهادت او و همراهانش است.
این عکس ها هم اینجا یادگار بماند ان شالله....