یاد پدرم افتادم
از تاریخ این عکس مرحوم پدرم که در خانه ی مادرم، زینت بخش اتاق است، چیزی قریب به ۶۰ سال میگذرد! پدر همیشه برای من سوژه ای ناب و البته مرموزی بوده برای مطالعه و تفکر. بسیاری ازآنچه که داریم از روحیات و خلقیات، منبعث از والدین، بویژه پدر است. ما ثمره ی آن رگ و پِی هستیم و من انصاف میدهم که اگر بهره ای از خوبی ها دارم از آن مرحوم است که در نوعِ خود آدمی ساکت، اهل مطالعه، صبور آن هم در حدِ حرص درآر، بی اعتنا به حرف این و آن، اهل مطایبه و نقل داستان های تاریخی، تمیز و منظم و اهل دیانت و مسجد و ...بود. بدی های فراوانم همه از خودِ ناجورم است.یکی از چیزهای عجیب او با این که سوادش کم بود این بود که جدول روزنامه را با تبحر و کامل حل میکرد و حافظه ی نقل داستانش کولاک بود و در اصلاح ذات البین مهارت و حوصله داشت و محورِ فامیل بود و به هیچ وجه اهل حاشیه و جزئیات نبود. امشب گفتم بگذار یادش کنم و با این متن صلوات و فاتحه ای را از جانب دوستانم، نصیبِ آن مردِ خوب خدا کنم.
خدا پدرهایتان را برایتان نگه دارد.
- ۰ نظر
- ۲۰ اسفند ۰۳ ، ۰۹:۲۰