کیف کشی یا نوشتن
کیف کِشی یا نوشتن؟
دم آن دسته از حزب اللهی ها و انقلابیهایِ وطن دوست که این روزها در کنار دیگر گروه های فکری در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی با نوشتن و قلم از ایران دفاع می کنند گرم، دم همه مدافعین وطن از همه گرایشها در این عرصه گرم، ولی عجیب است! تعداد نیروهای حزب للهی تاثیر گذار در شبکه ها نسبت به انبوه جمعیتِ مومن، باورمند و تحصیلکرده که همه چیزشان را مدیون انقلاب و ایران هستند بسیار اندک است و کم، بی تردید در همین شهر قم بیش از سی تا چهل هزار طلبه تحصیلکرده متاهل حضور دارند، طبیعتا همسرانشان هم باید از قشر تحصیلکرده و اهل مطالعه جامعه باشند یعنی بیش از شصت و حتی هفتاد هزار نفر که احتمالا اهل فکر و دغدغه هستند، ولی اهل قلم، تبیین و تبلیغ موثر با ابزارهای مدرن نیستند، مخصوصا این روزها که جامعه بیش از هر زمانی به حضورشان نیاز دارد ولی خبری از آنها نیست. منظور از حضور و فعالیتِ تبیینی در فضاهای مدرن این نیست که آنها در گروهای طلبگی یا هیئتی و ... کلیپها و مطالب دیگران را برای هم دیگر منتقل یا کپی پیست و یا استوری کنند، منظور این است که متنهای تولیدی و برآمده از درونشان، توجه بخشی هرچند محدود از بدنه عمومی جامعه را به خود جلب کند و بر آنها تاثیر بگذارد، ولی دریغ! نه آنکه نخواهند بلکه نمی توانند، البته وظیفه توانمندسازی و ترغیب این قشر که انصافا امکانی کم نظیر برای جمهوری اسلامی و ایران در عرصه تبیین هستند نهادهایی چون سازمان فلان و معاونت فجازی و رسانه ایِ فلان مکانِ قم و تهران است اما افسوس که به آنها امیدی نیست، چرا که میزان صلاحیت و لیاقت بعضی از مدیرانشان به چرب زبانی و سابقه کیف کِشی با حفظ قیافه دیوانسالارانه شان بر می گردد، از این رو هیچ ایده ای برای اینکار ندارند، بسیاری از آنها خودشان هم می دانند جایگاهشان تزئینی بوده و البته به فکر ارتقایش هستند از این رو همچنان کیف کشی می کنند. خدایا ایران و فرهنگش را از دست کیف کشها نجات بده.
مهدی کرد فیروزجایی