حا.میم

یادداشت های حسن مجیدیان

حا.میم

یادداشت های حسن مجیدیان

حا.میم

نوشتن را دوست دارم همین!

بایگانی
آخرین مطالب

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نوشتن» ثبت شده است

میخوای نویسنده بشی؟

شنبه, ۱۲ مرداد ۱۴۰۴، ۰۸:۲۳ ق.ظ

من در یکی دو دوره ی خوب و مختصرِ نویسندگی شرکت کرده ام. سال‌ها پیش. یکیش کارگاهِ سیرِ تطور رمان از آدمی ناشناخته و جوان بود که خیلی مرا جلو انداخت. کلاس و کارگاه برای نوشتن و یادگیری؛ امرِ بدی نیست ولی وقتی این همه اصرار برای ثبت نام و دوره گذاشتن توسط برخی نویسندگان خاصه جوان ترها را می‌بینم؛ تعجب می‌کنم! جالب است که خودشان هم خروجیِ این دست کارگاه ها و کلاس ها نبوده اند! چقدر این روزها دوره ی روایت نویسی باب شده!

میخواهی نویسنده بشوی؟ زیاد بخوان...

  • حسن مجیدیان

کیف کشی یا نوشتن

شنبه, ۲۲ تیر ۱۴۰۴، ۰۸:۵۵ ق.ظ

کیف کِشی یا نوشتن؟

دم آن دسته از حزب اللهی ها و انقلابیهایِ وطن دوست که این روزها در کنار دیگر گروه های فکری در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی با نوشتن و قلم از ایران دفاع می کنند گرم، دم همه مدافعین وطن از همه گرایشها در این عرصه گرم، ولی عجیب است! تعداد نیروهای حزب للهی تاثیر گذار در شبکه ها نسبت به انبوه جمعیتِ مومن، باورمند و تحصیلکرده که همه چیزشان را مدیون انقلاب و ایران هستند بسیار اندک است و کم، بی تردید در همین شهر قم بیش از سی تا چهل هزار طلبه تحصیلکرده متاهل حضور دارند، طبیعتا همسرانشان هم باید از قشر تحصیلکرده و اهل مطالعه جامعه باشند یعنی بیش از شصت و حتی هفتاد هزار نفر که احتمالا اهل فکر و دغدغه هستند، ولی اهل قلم، تبیین و تبلیغ موثر با ابزارهای مدرن نیستند، مخصوصا این روزها که جامعه بیش از هر زمانی به حضورشان نیاز دارد ولی خبری از آنها نیست. منظور از حضور و فعالیتِ تبیینی در فضاهای مدرن این نیست که آنها در گروهای طلبگی یا هیئتی و ... کلیپها و مطالب دیگران را برای هم دیگر منتقل یا کپی پیست و یا استوری کنند، منظور این است که متنهای تولیدی و برآمده از درونشان، توجه بخشی هرچند محدود از بدنه عمومی جامعه را به خود جلب کند و بر آنها تاثیر بگذارد، ولی دریغ! نه آنکه نخواهند بلکه نمی توانند، البته وظیفه توانمندسازی و ترغیب این قشر که انصافا امکانی کم نظیر برای جمهوری اسلامی و ایران در عرصه تبیین هستند نهادهایی چون سازمان فلان و معاونت فجازی و رسانه ایِ فلان مکانِ قم و تهران است اما افسوس که به آنها امیدی نیست، چرا که میزان صلاحیت و لیاقت بعضی از مدیرانشان به چرب زبانی و سابقه کیف کِشی با حفظ قیافه دیوانسالارانه شان بر می گردد، از این رو هیچ ایده ای برای اینکار ندارند، بسیاری از آنها خودشان هم می دانند جایگاهشان تزئینی بوده و البته به فکر ارتقایش هستند از این رو همچنان کیف کشی می کنند. خدایا ایران و فرهنگش را از دست کیف کشها نجات بده.

مهدی کرد فیروزجایی

  • حسن مجیدیان

نوشتن به چه درد میخورد؟

شنبه, ۴ خرداد ۱۴۰۴، ۰۹:۳۱ ق.ظ

 

در میان رفقا و اطرافیان کسی را پیدا نمیکنم که اندازه ی خودم بنویسد. نوشتن در من شوق یا مرضی بوده از نوجوانی از سن راهنمایی. چقدر کاغذ سیاه کرده ام و جوهر از خودکار بیرون کشیده ام؛ خدا می‌داند! چقدر به این و آن، کلمات نثار کرده ام. برای خدا و امام و شهید و رفیق و زنده و مرده‌ و...نامه ها نوشته ام. هنوز هم مبتلا هستم. یا معتادش. نوشتن برایم مخدر و مُسکن و التیام و راه و بهانه و دلگرمی بوده و هست. الان هم در دلِ کاغذها در گوشه ی کتاب ها در وبلاگ در مجازی و گاهی در روزنامه و مجله ای می‌نویسم!

نوشتن التیام است

نوشتن درمان است

نوشتن هنر است

نوشتن گره گشایی و راه نُمایی است

نوشتن تخلیه است

نوشتن وظیفه است

نوشتن تمرکز می آورد

نوشتن شخصیت می‌سازد

نوشتن گاهی همه چیزِ آدم می‌شود!

 

من به همه ی دوستانم خوبم توصیه میکنم یکی از شئونات شان را "نوشتن" قرار بدهند.

  • حسن مجیدیان

خلوت و دوری

شنبه, ۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۴، ۰۷:۳۴ ق.ظ

 

جوانترها با ذوق و هیجان، کتابهای پرفروش و محبوب را همچون آرزوهایی برای آینده لمس می‌کنند و درحالیکه دوست دارند روزی به‌خاطر نوشتن یک کتاب توسط یک "جمعیت مشتاق"، تحسین شوند، می‌پرسند: "نویسندگی را از کجا باید شروع کنیم؟" و من پاسخ میدهم:

"از خلوت‌های طولانی، دوری از جمعیت‌های مشتاق"

 وحید یامین پور

  • حسن مجیدیان

اول بسم الله

يكشنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۷، ۰۲:۱۶ ب.ظ

بسم الله

سلام به روی ماه هر عزیزی که صفحه ی منو دنبال میکنه. من اگر چه هنری در نوشتن ندارم، اما نوشتن رو دوست دارم. گاهی چیزکی مینویسم که امیدوارم حال شما رو خوب کنه... همین.

الهی در مسیر خویشتن از رهسپاران کن مرا....

  • حسن مجیدیان