حا.میم

یادداشت های حسن مجیدیان

حا.میم

یادداشت های حسن مجیدیان

حا.میم

نوشتن را دوست دارم همین!

بایگانی
آخرین مطالب

۱۲ مطلب در خرداد ۱۴۰۳ ثبت شده است

ابراهیم

سه شنبه, ۱ خرداد ۱۴۰۳، ۰۷:۴۰ ق.ظ

"ابراهیم" عمری در حوالی شهادت زیسته بود. هم از این روی بود که سه سال پیش، صندوق‌های مهر را از نامش آکنده ساختیم. می‌دانستیم که در دوگانه خدمت و خطر،‌ نخستین را بر می‌گزیند و دومین را فرومی‌نهد. به وجاهت و آینده‌جویی وقعی نمی‌نهد و در لحظه، هر آنچه در دست و زبان دارد، در طبق اخلاص می‌نهد و به خلق‌الله پیشکش می‌دارد. ریاست جمهوری‌اش تک‌دوره‌ای شد و به دور دوم وصال نداد، چه برای جاودانگی و ماندگاری در سپهر انقلاب اسلامی مبعوث گشت. رئیسی در تصدی قوه قضائیه محبوب شد، جایی که کمتر چنین کارکردی دارد و عادتا نهادی سخت و زِبر است. در آغاز تصدی ریاست جمهوری، بسا عافیت‌طلبان، مسئولیتش در کشوری تحریم‌زده، کرونا‌زده و در پی مسئولیت دولتی عافیت‌طلب و کم‌کار را عبث می‌انگاشتند، اما او این همه را به هیچ گرفت! محرومانِ نادیده در دورترین نقاط کشور را دریافت،‌ به مروت و مدارا درددل‌هایشان را شنید، اما کلنگ نمایشی بر زمین نزد و وعده بیهوده نداد. جمعه و تعطیل نداشت و مردم را از طریق ویدئوکنفرانس و شیشه دودیِ شاسی‌بلند ننگریست. رذالت و طعنه داخلی و خارجی را ندید و نشنید، اما نیاز و ناله محرومان را به گوش گرفت. سراز‌پانشناخته و بی‌قرار، به دلداری‌شان می‌شتافت و در سیل و زلزله و درد، با سر و روی خاک‌ و گِل آلود اما چهره‌ای پرامید، از آلامشان می‌کاست. مردم او را در مناطقی می‌دیدند، که پای هیچ فرمانداری به آنجا نرسیده بود، چه رسد به رئیس‌جمهور. مردم تا ظهرگاه سی‌ام اردیبهشت ماه که "ابراهیم" بر سفینه سفر آخر قدم نهاد، او را دلداده خدمت دیدند و با همین خصلت به خاطرش سپردند. او به نمادهای انقلاب اسلامی پیوست و این پاداشی نیک، به سه سال بی‌قراری در خدمت بود. در بحبوحه دنیاطلبی و توهم‌پرازی جماعتی و ناامیدی عده‌ای دیگر، همچنان می‌توان رجایی و رئیسی شد. شرط آن ترک پیله وجاهت‌طلبی و بیم‌زدگی است، موهبتی که به گرفتارآمدگان در چنبره روزمرگی اعطا نمی شود. خوشحالم که سه سال پیش به او رای دادم. خوشحالم که در همان دوره، عده‌ای را ترغیب کردم تا به او رای بدهند. خوشحالم که در عمل، همان بود که حدس می‌زدم و خوشحالم که نهایتا در چنین روزی، خدا او را نزد خود خواند.

محمدرضا کائینی

 

  • حسن مجیدیان

سید شهیدان خدمت

سه شنبه, ۱ خرداد ۱۴۰۳، ۰۷:۳۸ ق.ظ

 

 

در پیچ و خم عشق، همیشه سفری هست

خون دل و ردّ قدم رهگذری هست

 

گفتی: جگر شیر ندارید، نیایید

گفتی: که در این راه، همیشه خطری هست

 

شرم است در آسایش و از پای نشستن

جُرم است زمینگیری، اگر بال و پری هست

 

از من اثری نیست که جامانده‌ام اما

هر جا که نظر می‌کنم از تو اثری هست

 

تو رفتی و گفتی که شرف، مرز ندارد

این سو در اگر بسته شد، آن سو که دری هست

 

  در راه تو، وقتی پدری باز نگردد

در بردن میراث تفنگش، پسری هست...

  • حسن مجیدیان