دوست دارم هیچ باشم تا مثل بعضی ها
اینجا بهت یاد میدم چطور بنویسی و زودِ زود رمانت رو چاپ کنی و به جمع نویسنده ها وارد شی. گام به گام بهت رمان های بزرگ و کلاسیک و تاریخی رو معرفی میکنم و میبرمت تو دنیای رئالیسم و سوررئالیسم و ناتورالیسم و... و دستت رو میزارم تو دست نویسنده های بزرگ! دیگه غصه ی تولید محتوا نخور! فقط کافیه وارد لینک زیر بشی و ثبت نام کنی تا شش ماهه ازت یه نویسنده ی بزرگ دربیاد! شاهکارت رو زودتر بنویس که مخاطبات منتظرتن! با پول فروش کتابات میخوای چیکار کنییییییی؟
این متنی که من بالا برایتان نوشتم، این متنِ چرک این قمپزدرکردن برآمده از همین اعتمادبه سقف های کاذبی است که دور و بر ما ریخته و غالبا داریم از روی بلاهتمان، فریبشان را میخوریم. این تیپ حرف زدن، مالِ میان مایه هاست. مال هیچی بلدهاست. مالِ خودمحورِعالم پندارهاست! همان ها که یک شبه استاد شده اند و میخواهند ملت را یک شبه مثل خودشان کنند. مالِ بلاگر جماعت! خدایا شکرت به من ازین دست اعتماد به نفس ها ندادی. هیچ وقت هم نده. بگذار هنوز خودم را دانش آموزِ خواندن و نوشتن بدانم و اگر چیزی بلدم در همان حد به این و آن منتقل کنم و گول آنهایی که میگویند تو اِلی و بِلی و کلاس بگذار و دوره برگزار کن و شاگرد بگیر و...را نخورم!
خدایا من هیچ بودن را دوست دارم...
سلام
این نمونه که گذاشتید تو ده ها موقعیت دیگه مشابهش را هر روز می بینم و یکجور اعتماد به نفس کاذب تو خود مخاطبانشان نیز تزریق کرده حتی آدم هایی را می بینم که واقعا چیز خاصی بلد نیستند اما به مدد این فضا توی جامعه خودشان را محور عالم و آدم فرض می کنند . من بسیار غمگین می شوم وقتی با این صحنه ها مواجه میشم و بر به قول شما بلاهت آدم ها توی دلم ریشخند می کنم و می گم خدا ما را از شر این کوتوله های خود بزرگ بین همه چی دان محفوظ بدار .
مادر بزرگم یک جمله داشت می گفت خدا نعوذ بالله یک موقع تو خلق این آدمها می ماند و می گوید این ها را من خلق کردم ...