حا.میم

یادداشت های حسن مجیدیان

حا.میم

یادداشت های حسن مجیدیان

حا.میم

نوشتن را دوست دارم همین!

بایگانی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «جاویدالاثر» ثبت شده است

حاج احمد

شنبه, ۱۴ تیر ۱۳۹۹، ۰۹:۰۳ ق.ظ

هنوز منتظریم کاک احمد به مریوان بازگردد

 

خیلی‌ها با گریه از حاجی خداحافظی کردند. ایشان تنها یک‌سال و چند ماه بین ما بود، اما مردم و خصوصاً همرزمانش آن قدر او را دوست داشتند که نمی‌توانستند رفتنش را قبول کنند. حاج‌احمد یک سخنرانی کرد و برای همیشه از پیش ما رفت.

هنوز منتظریم کاک احمد به مریوان بازگردد

به گزارش جهان نیوز، اوایل خرداد ۱۳۵۹ بود که به حاج‌احمد متوسلیان مأموریت داده شد برای آزادسازی مریوان، به این شهر برود. حاج‌احمد پیش از مریوان از همان اوایل شروع درگیری‌ها در کردستان به این خطه آمده بود و در شهر‌ها و مناطقی، چون بوکان، سقز، بانه، سنندج، پاوه و... حضور یافته بود. وقتی که او به مریوان می‌رود، ماموستا عبدالکریم فتاحی نوجوانی ۱۵ ساله بود. عبدالکریم به یاد می‌آورد چطور ضدانقلاب برای تصرف پادگان مریوان با هم مشورت می‌کردند که ناگهان هلی‌کوپتر حاج‌احمد و یارانش در پادگان محاصره شده مریوان فرود می‌آید و از آن روز به بعد، ورق علیه ضدانقلاب برمی‌گردد و مریوان چهره دیگری به خود می‌گیرد. به مناسبت ۱۴ تیرماه سالروز ربایش حاج‌احمد متوسلیان در سال ۱۳۶۱ به سراغ جانباز فتاحی رفتیم تا با این پیشمرگ کرد مسلمان مقاطعی از خاطرات حاج‌احمد در جبهه‌های غرب را مرور کنیم.


اولین بار حاج‌احمد را کجا دیدید؟ آن زمان مریوان چه شرایطی داشت؟


من اولین بار ایشان را در سپاه مریوان دیدم. حاجی یک جوان بلندبالا و پرجذبه بود. درعین حال سادگی و مهربانی خاص خودش را داشت. هنگام دیدارمان شهر مریوان از لوث ضدانقلاب پاکسازی شده بود.


حاج‌احمد اوایل خرداد ۵۹ به شهر ما آمد. من نوجوان ۱۵ ساله‌ای بودم و یادم است که مدت‌ها از محاصره پادگان مریوان توسط ضدانقلاب می‌گذشت و اختلافات داخلی بین خود گروهک‌ها باعث شده بود حمله به پادگان را به تأخیر بیندازند.


تنها دو روز قبل از آنکه حاج‌احمد و همراهانش به مریوان بیایند، گروه‌های محاصره‌کننده پادگان برای حمله به آنجا با هم مشورت می‌کردند.


گفته می‌شد اختلافی بین آن‌ها درگرفته که همین اختلاف باعث درگیری درونی‌شان می‌شود. گویی کرد‌های عراقی که برای کمک به ضدانقلاب داخلی آمده بودند درخواست داشتند سلاح‌های سنگین به آن‌ها تعلق بگیرد و گروه‌های داخلی هم با این مسئله مخالفت می‌کنند.


به خواست خدا این اختلاف‌ها باعث می‌شود دیرتر به فکر حمله به پادگان بیفتند و در همین زمان هلی‌کوپتر حاج‌احمد در پادگان می‌نشیند و ورق برمی‌گردد.


چطور شد که فرماندهان تصمیم گرفتند متوسلیان را به مریوان بفرستند؟


قبل از اینکه به سؤال‌تان جواب بدهم، خوب است به این نکته اشاره کنم که حضور حاج‌احمد در مریوان به فاز دوم اغتشاشات در کردستان مربوط می‌شود.


بار اول شهید چمران از پاوه تا ارومیه را پاکسازی می‌کند، اما ورود هیئت حسن نیت و مذاکراتی که با گروهک‌ها انجام می‌دهند باعث می‌شود هشت ماه آتش‌بس در منطقه برقرار شود که ضدانقلاب از این موضوع استفاده می‌کنند و دوباره در شهر‌ها و مناطق مختلف کردستان مسلط می‌شوند.


آن‌ها که از جغرافیای کردستان آگاهی دارند، می‌دانند که در این خطه دو شهر پاوه و مریوان موقعیت سوق‌الجیشی دارند. به همین خاطر ضدانقلاب تمرکز زیادی روی مریوان می‌کنند و این شهر را به جز پادگان به تصرف درمی‌آورند، اما در مورد سؤال‌تان باید عرض کنم که من روایت آمدن ایشان به مریوان را از زبان یکی از دوستان شنیدم.


ایشان تعریف می‌کرد یک بار در کرمانشاه به خدمت شهید بروجردی رفته بودم که دیدم بروجردی خیلی ناراحت است. علتش را پرسیدم که گفت مرز نیرو‌های انقلاب در مریوان به سیم خاردار دور پادگان محدود شده و الباقی این شهر و حومه‌اش در اختیار ضدانقلاب است.


شهید بروجردی نگران وضعیت مریوان بود و به همین خاطر یکی از فرماندهان شجاع که سابقه حضور در میادین مختلف را داشت انتخاب می‌شود تا به مریوان بیاید و آنجا را از وجود ضدانقلاب پاک کند. این فرمانده حاج‌احمد متوسلیان بود.

  • حسن مجیدیان