حا.میم

یادداشت های حسن مجیدیان

حا.میم

یادداشت های حسن مجیدیان

حا.میم

نوشتن را دوست دارم همین!

بایگانی

۱۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مقاومت» ثبت شده است

خطای بزرگ کفتارها

شنبه, ۲۸ مهر ۱۴۰۳، ۰۹:۳۷ ق.ظ

 

 درست مثل آرش، درست مثل موسی، درست مثل سلیمان که تکه چوبی در دست داشتند، پرتاب کرد. پرتابی تاریخی، رؤیایی، اساطیری و... نه هوش مصنوعی بود نه سناریویی طراحی‌شده، همه هالیوود بخواهند این قاب را باز‌سازی کنند، نمی‌توانند. هزار بار سه، دو، یک، حرکت باید بدهند و آخرش هم یک‌چیز پلاستیکی مقوایی درمی‌آید و هیچاهیچ.

۲۳ سال زندان بودن، یک‌عمر مبارزه کردن، به عبری و عربی مسلط بودن و آخرش هم با حمایل خشاب‌های پر بر دوش و چفیه بر گردن و سلاح بر دوش وسط معرکه در نبرد با سفّاک‌ترین و پلیدترین جلّادهای تاریخ که روی مغول، زامبی و آدمخوار را سفید کرده‌اند، یعنی یک رفتن یونیک، یعنی یک در میلیارد هم کسی زیستی آن‌گونه و رفتنی این‌گونه به خواب هم نخواهد دید. در کثافت و حقیربودن رژیم کودک‌کش همین بس که با تانک نفر می‌کشند، با ذهن خیال‌پردازم با کلمات پوک و حقیرم دارم به لحظات آخرش فکر می‌کنم، به لحظه‌ شلیک توپ، به چاک خوردن دیوار و توقف زمان، به نشستن داغی ترکش چدنی سرخ و سوزان روی کشکک زانو و ساعدش، به مژه‌های خاک گرفته‌اش، به دهان پر از خاک و تکه‌های بتن لای موهایش... قلبش تند زده؟ به چه فکر کرده؟ فرشته‌ مرگ را با آن هیبت در کدام صحنه از این سکانس دیده... نفس‌نفس زده؟ خون پاشان از زانوی خردشده‌اش را چرا با چفیه نبسته؟ چقدر دست‌هایم گزگز می‌کند، چقدر دهانم طعم خاک و فلز می‌دهد. 

فلسطین آزاد می‌شود، من یقین دارم عین شهادت محمدالدره، عین لحظه‌ تشییع آن تابوت چوبی و‌ کاک‌ خوردن تشییع‌کنندگان، این سکانس هم می‌شود یکی از تصاویر تیتراژ اخبار و کلیپ‌های سرود ملی جمهوری فلسطین... یحیی سنوار مردانه و لاتی رفت، با همه‌ مختصات یک چریک، با دلی قرص و یقینی لبریز، او با جمجمه‌ای مثل آینه هزارتکه حالا در عرش خداست... ماییم و حسرت رفتنش... لاتی آدابی دارد و سلوکی... ‌ای خدا ۱۰ سال از عمر من کم کن و یک‌هفته آزاد شدن فلسطین را به‌تعجیل بینداز...

 

حامد عسگری

  • حسن مجیدیان

عصای یحیی

شنبه, ۲۸ مهر ۱۴۰۳، ۰۹:۳۴ ق.ظ

 

دوربین از بالا دارد ویرانی‌های شهر را قاب می‌گیرد. صحنه، آخرالزمانی است؛ پر از ساختمان‌های ویران و خالی از انسان. انگار دست شیطان در کار بوده تا این شهر سابقاً آباد به این حال و روز بیفتد. دوربین به سمت چپ خیز برمی‌دارد و از میان آوارها وارد یک واحد مسکونی ویران می‌شود. رؤیاهای خاک گرفته ساکنان این خانه را می‌شود وسط چوب و سنگ و آجرهای آوار شده بر زندگی تماشا کرد. جایی در عمق تصویر اما چیزی پیداست. درست ثانیه‌ای قبل از اینکه چشم بیننده به عمق تصویر برسد، مشتی خاک در فضا پراکنده می‌شود و از پس آن خاک، شمایل یک انسان پیداست.

مردی چهره پوشیده که تیر نگاهش، دوربین دشمن را زخم می‌زند. نشسته روی مبلی که انگار از آخرین بقایای زندگی در این گوشه دنیاست. نوع نشستنش شباهتی به آدم‌های محاصره‌شده ندارد. دست مجروحش را روی دسته مبل خاکی گذاشته و سرش را جوری زاویه داده که انگار می‌خواهد دوربین روی پهپاد را تحقیر کند. مرد مثل یک رئیس وسط قاب میدان‌داری می‌کند. مدتی خیره می‌ماند. دوربین هم انگار ترسیده. چند ثانیه بعد، دست سالم مرد بالا می‌رود و چیزی شبیه چوب، عصا یا اسلحه را پرتاب می‌کند سمت سلاح دشمن. مرد جان ندارد. ضربه‌اش کاری نیست بر پهپاد، اما تاریخ را می‌شکافد. معنا می‌سازد. جاودانه می‌شود. 

زندگی یحیی سنوار هیچ پیرایه و اضافه‌ای نمی‌خواهد. خودِ خودِ اسطوره است. زندگی‌نامه‌اش بدون نیاز به بازنویسی بهترین فیلمنامه است و قصه زندگی‌اش بدون ویرایش، بهترین رمان. ما در روز ۲۶ مهر ۱۴۰۳ صحنه‌ای را دیدیم که هیچ کارگردانی نمی‌توانست آن را به این خوبی میزانسن دهد، قابی را تماشا کردیم که بهترین قاب آخر برای داستان زندگی یک قهرمان است. این بار حقیقت از خیال جلو افتاد. «مردی چنین میانه میدان» حالا برای ما قصه‌ای ساخته که می‌توانیم تا سال‌های سال تعریفش کنیم. ما مردی را دیدیم که آرمانش آزادی بود و زندگی و برای آرمانش برخاست، طرح نوشت، نقشه کشید، به دل دشمن زد، عملیات کرد و تاآخرین‌نفس جنگید. ما مردی را دیدیم که قصه‌اش رفت وسط لالایی مادرها و حکایت پدرها. از حالا دشمن باید بیشتر بترسد، چون نام تمام فرزندان جغرافیای بدون مرز مقاومت، یحیی‌است.

محمد صالح سلطانی

  • حسن مجیدیان

خدا دفاع می کند

شنبه, ۲۸ مهر ۱۴۰۳، ۰۶:۵۳ ق.ظ

فکر کنید او را ترور می کردند. آن هم در سالگرد ۷ اکتبر. بسیاری او را بخاطر عملیات متهورانه اش، بخاطر تلفات جنگ ،بخاطر ویرانی غزه، بخاطر اینکه خودش در تونل ها مخفی است و مردم و اسیران را سپر کرده و ... شاید لعن و نفرین می کردند. حتی کسانی که با آرمان قدس همسو هستند، شاید او را با محاسبات هزینه و فایده محکوم می کردند. اما خداوند اراده کرد تا آخرین سکانس از زندگی او به زیباترین شیوه در عالی ترین موقعیت در تراژدیک ترین صحنه، در خط مقدم نبرد، توسط دشمنش ثبت ،ضبط و در جهان منتشر شود. تا او از همه اتهامات و برچسب ها و قضاوت ها مبرا گرداند و با خوشنامی اسطوره مانند، از این جهان فانی رخت بربندد. حتی آنان که او را تروریست می دانستند، او را ستایش می کنند و از شجاعت او و نخوت دشمنش می گویند. آری این وعده خدا است که فرمود ... إِنَّ اللَّهَ یُدَافِعُ عَنِ الَّذِینَ آمَنُوا ... به راستی خداوند از مؤمنین دفاع خواهد کرد.

سلمان کدیور

  • حسن مجیدیان

هم جلیلی هم قالیباف

يكشنبه, ۲۲ مهر ۱۴۰۳، ۰۷:۱۱ ق.ظ

 

 

لااقل از جوان های مجاهد و مبارز در تونل های فلسطین و جنوب لبنان خجالت بکشید و از دعواهای انتخاباتی و دوگانه ی قالیباف بهتره یا جلیلی و کدام یک شجاع تر است و ...در بیایید. جلیلی هم در ایام خطر همان کار را خواهد کرد که دیروز قالیباف کرد. کما اینکه در اوایل جنگ با تکفیری ها به سوریه پرواز کرد و خط شکنی کرد و باعث قوت قلب جبهه ی مقاومت شد. یک عُمر، نشان جانبازی همراهِ جلیلی است. همان پای مصنوعی! هر دو طیف هنور رسوبات و سموم انتخاباتی از سر و فکرشان خارج نشده!

  • حسن مجیدیان

بی آن که بخواهیم اهمیت نفوذ و خرابکاری امروز در لبنان (ماجرای انفجار پیجرها) را دست کم بگیریم، می توان ماجرا را از زاویه دیگری هم دید که نه ابتکار عمل اسرائیل، بلکه بازی تاکتیکی این رژیم برای به تاخیر انداختن ضربات انتقامی قریب الوقوع علیه اسرائیل را برجسته می کند. برآورد رصد گران اطلاعاتی و نظامی رژیم صهیونیستی و حامیان غربی آنها این است که موضوع انتقام ایران و جبهه مقاومت، نه تنها از دستور کار خارج نشده، بلکه نهایی هم شده و کاملا قریب الوقوع است. روزنامه صهیبونیستی هاآرتص امروز نوشت: "نهاد امنیتی اسرائیل تخمین می زند که حزب الله، قصد دارد عملیات نظامی علیه اسرائیل انجام دهد و سرویس‌های امنیتی اسرائیل، اخیراً نشانه‌هایی از آمادگی‌های غیرعادی حزب‌الله در جنوب لبنان را شناسایی کرده‌اند". حمله اخیر و موفق مقاومت یمن به قلب تل آویو با موشک هایپرسونیک، شوک بسیار بزرگی را در محافل اطلاعاتی و نظامی و سیاسی رژیم صهیونیستی پدید آورد؛ به ویژه این که معلوم شد این ضربه، مقدمه ای برای حمله اصلی است، و نه پایان ماجرا. مقامات اسرائیل به وضوح از اینکه نمی دانند اضلاع جبهه مقاومت و ایران، کدام مجازات ترکیبی را برای این رژیم طراحی کرده اند اما اصل عملیات را قطعی می دانند، ترسیده اند. به همین علت هم، مرتکب ریسک هایی می شوند که رخنه اطلاعاتی مکتوم شان را لو می دهد و اصطلاحا می سوزاند. تا شاید از این طریق، عملیات انتقامی جبهه مقاومت را با اختلال و تاخیر مواجه کنند. در واقع، این شوکی است برای عقب افتادن آن عملیات انتقامی. این نکته بدیهی را هم نباید از ذهن دور داشت که اسرائیل به تنهایی قادر به عملیاتی مانند ماجرای امروز یا اقدامات تروریستی در سوریه و ایران نیست. و قطعا پنتاگون و سیا و دیگر نهادهای اطلاعاتی آمریکا و برخی دولت های اروپایی، به دولت اسرائیل سرویس می دهند؛ همان گونه که در ماجرای انتقال یک دهه قبل ویروس استاکس نت به تاسیسات نطنز، اتفاق افتاد

 

محمد ایمانی

  • حسن مجیدیان

رفیق صمیمی حاج عماد...

دوشنبه, ۱۷ دی ۱۳۹۷، ۰۴:۵۳ ب.ظ

من این آقا رو خیلی دوست دارم. زیاد می پسندمش. باهاش مانوس بوده م. مردی و مردانگی برای من معنایش یکی همین سردار عزیزه. مرد مقاومت.مرد شهادت.مرد تواضع و...

آرزو دارم همیشه سرزنده باشه.دیدنش و شنیدن صداش حال منو خیلی خوب میکنه....رفیق صمیمی عماد مغنیه. فرمانده ی گمنام و بی ادعای جنگ های 33 روزه.

  • حسن مجیدیان