به گزارش مشرق، کتاب همیشه مربی که در بردارنده خاطرات و ناگفته هایی از سیره ی تربیتی و فرهنگی مربی شهید محمد عبدی است، توسط انتشارات شهید کاظمی برای سومین بار تجدید چاپ شد.
این کتاب که حاصل گفتگو با خانواده، دوستان و شاگردان شهید است تلاش دارد با اختصار و سادگی، روایت هایی از سلوک تربیتی و فعالیت های پر دامنه ی فرهنگی شهید عبدی را پیش روی مخاطبان بویژه مربیان تربیتی و آنها که دستی بر تربیت دانش آموزان و نوجوانان دارند، قرار دهد.
همیشه مربی که با تلاش حسن مجیدیان به رشته ی تحریر درآمده است دربردارنده ی سه فصل با عناوین "خدا کند همیشه جا برای دویدن باشد"، "خداوند مرا آفریده است برای معلمی و مربیگری" و "من مثل حضرت زهرا س شهید میشوم" می باشد.
شهید محمد عبدی در دهه ی ۷۰ در شرق تهران بویژه منطقه خاک سفید و تهرانپارس، از جمله مربیان فعال و با همتی بود که دغدغه ای والا و اهتمامی وافر به تربیت نسل نوجوان در سنگر مسجد و مدرسه داشت. آن معلم آگاه و مربی فهیم و بسیجی شهادت طلب، روز شانزدهم بهمن ۱۳۷۷ در عملیات تعقیب و گریز سوداگران مواد مخدر در منطقه ی بزمان شهرستان ایرانشهر استان سیستان و بلوچستان با گلوله ی اشرار که به قلب مطهرش اصابت کرد، آسمانی شد و به شهادت که سالها دنبال آن بود، رسید.
سلام نمایشگاه کتاب رفتن کاری است بیهوده و شاید هم احمقانه. وقتی گند زده اند به قیمتکاغذ و ناشرِ بیچاره کتاب را صفحه ای میفروشد؛ شما یا باید خیلی پولدار باشی و یا مغز خر خورده باشی که کتاب بخری. و اِلا ما دانشجو و طلبه های آس و پاس را چه به خرید کتاب؟ آقایانِ حرافِ دولتِ کنونی، بعد از خانه و ماشین که برای ماها رویا و آرزوی دست نیافتنی شد؛ کتاب را هم دارند خواب و رویا میکنند برایمان. با جیبِ خالی و بنِ کتابِ بی مایه که چس مثقال ارزش ندارد؛ نمایشگاه کتاب رفتن صفایی ندارد و بلکه حسرت زا و اعصاب خردکن هم هست. لذا من که توصیه نمیکنم. و خودم هم اگر دعوتی و کاری باشد؛ شاید به احترام دوستان چند ساعتی بروم. پارسال هم فقط به دعوت دوستانِ خوبِ انتشارات شهید کاظمی رفتم. پارسال هم همین طور قیمت ها گند و حال بهم زن و تاسف آور بود. اصلا کتاب به چه دردی میخورد؟ آن همه آدمِ کتابخوانِبدبخت سراغ دارم که کسی تف توی صورتشان نمی اندازد! اما اگر یک احمقِخوشگل باشی؛ می میرند برایت... بگذریم! این متن هم برای آن دسته از دوستانی که از این بی نوا، معرفی کتاب خواسته بودند...
این روزها که بازار فیلم و الگوهای یک بار مصرف هالیوودی داغ است، سر زدن به کتاب آن هم از آدمی به ماندگاری شهید محمد عبدی خالی از لطف نیست.
گروه جهاد و مقاومت مشرق - شما امروز را نبینید که هزار جور اسم برایشان پیدا کرده اند، نسلz ، دهه هشتادی و نودیها، نوجوان پلاس، نسل نو و...یک زمانی این نسل نامرئیتر بودند و محمد عبدی مربی همین نسل نامرئی پر انگیزه بود.
کتاب، کتاب عجیبی است، اصلا کتابها عجیبند، پل می زنند بین زمان و مکان و مثل یک دروازه راهی میشوند برای بردنت به یک آسمان دیگر، یک حال و هوای دیگر، یک دنیای دیگر، این کتاب اما عجیب تر است، داستان این شهید مربوط به جنگ های سخت نیست، شهید قصهی ما اوایل جنگ نرم بود که خونش ریخت روی زمین، شاید گلوله جنگی خورده باشد اما زندگی اش را که ببینی بیشتر غصه خورده بود و دلش برای بچه های مردم سوخته بود، عجیب بود دلسوزی اش، خیلی عجیب بود بی قراری اش، عبدی فقط دوسه تا گلوله نخورد، تن و بدنش را که نگاه می کردی، پر پر بود از گلولههای طعنه و زخم زبان و ... که ول کن این نسل بیخودی را و بیخود برای خودت و پشت سر خودت حرف نتراش، مثل بقیه باش، عادی باش، بیخیال باش، اصلا این ها بچه های مردمند، به تو چه؟
کتاب همیشه مربی یک کارگاه کامل تربیتی است، همیشه مربی فقط از یک شهید حرف نمیزند، از یک تفکر میگوید، از یک جریان مبارک که دلش به حال بچههای مردم سوخته و هنوز به من چه گفتن یادنگرفته است!
کتاب پر است از جملههای کوتاه و روان، کوتاه اما پیوسته، طوری که وقتی صفحات را ورق می زنی ، پرت میشوی وسط خاطرات شهید و مدام توی ذهنت از خاطره هاش تصویر میسازی، خوبی کوتاهی جملات این است که میتوانی هر ازگاهی که سقف آسمان برایت کوچک شد و سرت را روی زانو گذاشتی تا از دردهای زمینی گلایه کنی، کتاب را ورق بزنی و هر چند صفحه که دلت خواست، طعم زندگی و زنده بودن بچشی و نگران نباشی که اگر این بخش را نخواندم بخش بعد را نمیفهمم! اصلا هرجای کتاب را که باز کنی، یک نفر دارد برایت از زندگی این شهید قصه میگوید.
این روزها که بازار فیلم و الگوهای یک بار مصرف هالیوودی داغ است، سر زدن به کتاب آن هم از آدمی به ماندگاری شهید محمد عبدی خالی از لطف نیست. خون حرکت میآورد و خون شهید میجوشد و نسل ها را تکان میدهد، حالا شما حساب کن شهیدی که کارش تربیت بوده و مربی گری، کسی که میگوید خدا من را آفریده برای معلمی ومربی گری، خون اش چه شاهکاری میکند با دل انسان ها؟
کتاب سه فصل دارد ولی فصل دومش که در مورد مربی گری شهید بود، از فصل های دیگرش شگفت انگیزتر بود، حتی از فصل سوم که شهادتش بود، محمد عبدی شهید بود که شهید شد، شهیدی که بین ما بود و مثل ما راه می رفت، حرف می زد، غذا میخورد، اما مثل خودش مدام غصهی بچههای مردم را میخورد و اشک می ریخت... گریه نمیکردها اما اشک می ریخت...
راهی که آن روز شهید عبدی ها شروع کردند امروز خیلی ها دارند ادامه میدهند و همین طلبهی شهید «آرمان عزیز» یکی از این آدم ها بود و حالا تو میبینی که محمد عبدی رفت اما هنوز ادامه دارد...
شاید برخی ناپسند بدانند که نویسنده ای کتاب خودش را دائم تبلیغ کند. من هم تا حدودی موافقم و بر این نظرم که کار نویسنده پس از نگارش کتاب و چاپ آن تقریبا تمام است و بقیه کار را باید به مشتری و خواننده و ناشر و کتابفروش و چرخه ی نشر و بازار کتاب بسپارد...ولی آیا محبوب و معشوقش را هم آدم نباید یادآور شود؟ من عمری با یاد محمد عبدی سر کرده ام و خدا شاهد است که چه جایگاهی در جان و قلب من دارد. اصراری هم ندارم که شما همچون من او را بخواهید و بپذیرید. اما بهرحال من جلوی دلم را نمیتوانم بگیرم
ترسم ای دلنشین دیرینه
سرگذشت تو هم ز یاد رود!
آرزومند را غم جان نیست
آه، اگر آرزو به باد رود!
بگذریم
کتاب همیشه مربی را از انتشارات شهید کاظمی و سایت من و کتاب میتوانید تهیه کنید...
«صبحنو» همزمان با آغاز هفته معلم، چند کتاب خواندنی را معرفی میکند
معلمان در قاب کتابها
مرضیه کیان / استاد مرتضی مطهری در روشنگری اقشار باسواد بهویژه قشر فرهنگی جامعه قدمهای اساسی برداشته بود و آثار عمیق ایشان در احیای فکر دینی اصیل و بیپیرایه و منطبق با نیاز روز جامعه بسیار موثر بود که پس از شهادت ایشان در روز 12اردیبهشت سال1358، این روز با نام «روز معلم» نامگذاری شد.
مروری بر زندگی شهید مرتضی مطهری مرتضی مطهری در ۱۳بهمن ۱۲۹۸ هجریشمسی، در فریمان از توابع مشهد به دنیا آمد. او از 13سالگی در حوزه علمیه مشهد مشغول به تحصیل شد و از حدود 15سالگی به قم رفت و در آنجا اقامت گزید. مطهری از درس اساتید آنجا همچون آیتالله بروجردی، امام خمینی (ره) و علامه طباطبایی استفاده کرد و پس از آن چنانکه همسرش میگوید، به دلایل معیشتی، قم را ترک کرده و به تهران مهاجرت کرد. مهمترین استادان و چهرههای تاثیرگذار بر مرتضی مطهری عبارتند از: امام خمینی (ره)، علامه طباطبایی، آیتالله بروجردی، و میرزا علیآقای شیرازی. مرتضی مطهری سال۱۳۳۱ مجددا از قم به تهران مهاجرت کرد و در مدرسه سپهسالار (دانشگاه شهید مطهری فعلی) و مدرسه مروی تدریس کرد و از سال۱۳۳۴ به تدریس در دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران مشغول شد. مطهری در طول این سالها با گروه فدائیان اسلام ارتباط داشت. او در ۱۵خرداد ۱۳۴۲ و در پی اعتراضات مردم به نظام سلطنتی پهلوی که امام خمینی (ره) را بازداشت کرده بود، مطهری نیز به همراه عدهای دیگر از روحانیون، زندانی و پس از ۴۳روز آزاد شد. بعد از قیام ۱۵خرداد همکاری با جمعیتهای موتلفه اسلامی را آغاز کرد. وی در سال۱۳۴۴ به خاطر انتشار دو جلد کتاب «داستان راستان» موفق به دریافت جایزه از یونسکو شد. رژیم شاه در سال۱۳۵۵ مطهری را (به بهانه درگیری با یک استاد کمونیست دانشکده الهیات) از دانشکده الهیات بازنشسته کرد. وی در همین سال با همکاری چند تن از روحانیان تهران، جامعه روحانیت مبارز تهران را بنیانگذاری کرد. او همچنین با سفر به نجف اشرف، با امام خمینی (ره) دیدار کرد. مرتضی مطهری ۱۱اردیبهشت ۱۳۵۸، شبهنگام زمانی که از شرکت در جلسهای در منزل دکتر سحابی بازمیگشت، به دست اعضای گروه فرقان ترور شد و به شهادت رسید. معرفی چند کتاب خواندنی پیرامون معلمان پس از شهادت شهید مرتضی مطهری، 12اردیبهشت هر سال بهعنوان «روز معلم» نام گرفت. به همین مناسبت «صبحنو» چند کتاب خواندنی پیرامون معلمان و مربیان را معرفی میکند: «معلم باید در خط مقدم باشد»؛ این کتاب نوشته سعید ابوالقاضی است که ازسوی انتشارات شهیدکاظمی به چاپ رسیده است. کتاب «معلم باید در خط مقدم باشد» گلچینی از رهنمودهای رهبری درباره ارزش و جایگاه معلمان، جایگاه تعلیم و تربیت و نقش اخلاق، تعهد و دانش در معلمان، علم و اهمیت علمآموزی، لزوم خودباوری به دانشآموزان، تعهد و تخصص، وجدان کاری، فرهنگ و تهاجم فرهنگی. همچنین در بخشی از کتاب، موضوعاتی پیرامون جایگاه والای شهید مطهری بهعنوان معلمی برتر، سند تحول آموزشوپرورش و برخی نمودارهای مهم در رابطه با معلمان و آموزشوپرورش گنجانده شده است. لازم به ذکر است بیانات معظمٌله در جمع معلمان و فرهنگیان سراسر کشور، آموزشوپرورش، شورای عالی انقلاب فرهنگی، دانشآموزان، مسوولان اتحادیه انجمن اسلامی دانشآموزان، نخبگان و سایر مجامعی که در موضوع تعلیم و تربیت فعالیت دارند ایراد شده است. «استاد فقط معلم نیست، مربی هم هست»؛ این کتاب اثری از عادل ظاهری حاجیوند است که در نشر عارف منتشر شده است. کتاب استاد فقط معلم نیست؛ مربی هم هست مجموعه بیانات مقام معظم رهبری در جمع اساتید دانشگاههای سراسر کشور با موضوع نقش و جایگاه اساتید دانشگاهها در تربیت نسل آینده کشور است. ابتکار نویسنده در کتاب «استاد فقط معلم نیست؛ مربی هم هست» این است که با توجه به مجموعه سخنان مقام معظم رهبری سه نقش کلیدی از منظر معظمله برای استاد در نظر میگیرد و آنها را بیین میکند که شامل معلم بودن، محقق بودن و مربی بودن است. با این بیان که استاد وقتی در جایگاه استادی قرار میگیرد، دانشجو را علاوهبر علمآموزی و راهنماییاش در امر پژوهش، باید نسبتبه تربیت وی نیز اهتمام و دغدغه داشته باشد؛ از این رو اگر کسی که در مقام تدریس قرار میگیرد نسبتبه تربیت اهتمام نداشته باشد یا احیانا انحراف فکری و … داشته باشد بیتردید دانشجویانی که از او قرار است بیاموزند بعید نیست که کشور را به تباهی و نابودی بکشانند؛ مثل آنچه در زمان قبل از انقلاب درحال تحقق بود ولی اگر استاد منشأ راهنمایی و خیر باشد دانشجویانی که زیر دست او تربیت میشوند کشور را بهسوی عزت و سربلندی میکشانند. لازم به ذکر است که این کتاب از دو بخش تشکیل شده است؛ بخش اول جلوه استادی را به نمایش میگذارد و برای هر سه نقش وظایفی را تعیین میکند مثل تقویت هویت ایرانی اسلامی در بین دانشجویان، تزریق اعتقاد به «ما میتوانیم» به دانشجویان، تعمیق ایمان و معنوی و تقویت روحیه امید و … «همیشه مربی»؛ اثری از حسن مجیدیان است که به ناگفتههایی از سیره تربیتی و فرهنگی مربی شهید محمد عبدی میپردازد. نویسنده در این کتاب، تلاش کرده شهید محمد عبدی را آنگونه که دیگران درکش کردهاند، روایت کند. او در این کتاب بهدنبال خلق اثر ادبی نبود و نهایت اختصار و سادهنویسی را رعایت کرده است. شهید محمد عبدی ازجمله مربیان و بسیجیان خالص و باهمتی بود که فعالیتهای گوناگونی در سنگر مدرسه و مسجد داشت. او ارتباطی فعال و سازنده با جوانان و نوجوانان داشت و همراه همنسلانش بعد از رحلت امام در سنگرهای فرهنگی مشغول به کار شد. «همیشه مربی» در سه فصل با عناوین «خدا کند همیشه جا برای دویدن باشد»، «خداوند مرا آفریده است برای معلمی و مربیگری» و «من مثل حضرت زهرا(س) شهید میشوم» تدوین شده است. «همسایه سدر و همسفر رود»؛ زمانه و زندگی دکتر محمدرضا سنگری، روایت معلم شاعر و عاشقی است که با سخنرانیها و کلام بدیع خود در جامعه، دانایی میافشاند. این کتاب را حسین قرایی نوشته و در سال 1397 به چاپ رسیده است. کتاب حاضر از 30جلسه مصاحبه با محمدرضا سنگری تشکیل شده است. از کودکی تا اکنونش را با جزئیات روایت کرده است؛ روایتی که میتواند بخش مهمی از تاریخ ادبیات معاصر ایران را دربر بگیرد و به کار علاقهمندان و همچنین دانشجویان زبانوادبیات فارسی آید. نویسنده کوشیده سوالها طوری پرسیده شود تا خاطرات در بستر تاریخ روایت شوند و به دنیای شیرین تاریخ شفاهی ورود کنیم.
روز معلم یاد میکنم از شهید محمدعبدی که مربی بود و معلم بچه های مردم. خدا درجاتش رو زیاد کنه. هنوز و همواره بعد از 23 سال به یادش هستم و بهش عشق و علاقه دارم. اگر دوست داشتید راجع به این شهید عزیز چیزی بدونید کتاب "همیشه مربی" از انتشارات شهید کاظمی رو بخونید.
کتاب همیشه مربی به قلم حسن مجیدیان که در بردارنده ی خاطراتی از سلوک تربیتی و فعالیت های فرهنگیِ شهید محمد عبدی است، به ایستگاه دوم رسید.
به گزارش تهران پرس، کتاب «همیشه مربی» به قلم حسن مجیدیان که در بردارنده ی خاطراتی از سلوک تربیتی و فعالیت های فرهنگیِ شهید محمد عبدی است، به ایستگاه دوم رسید. سه فصل این کتاب که توسط انتشارات شهید کاظمی تجدید چاپ شده است، از فعالیت های دامنه دار شهید در بسیج و مسجد و مدرسه، دغدغه ها و نگرانی ها و تلاش وافر محمد عبدی در مواجهه با تربیت بچه های نوجوان و در آخر از شهادت خواهی او و ماموریت هایش در مبارزه با اشرار و قاچاقچیان مواد مخدر در استان سیستان و بلوچستان، گفتگو کرده است. شهید محمد عبدی از جمله ی بسیجیان فعال و مربیان کوشایی بوده که در منطقه تهرانپارس، ارتباطی پویا و حضوری سازنده در سنگر مسجد و مدرسه با نوجوانان و جوانان داشته است. با توجه به دغدغه ی همیشگی شهید در تربیت و رشد و سازندگی بچه های نوجوان، سلوک، ابتکارات و کارنامه ی فرهنگی و تربیتی او میتواند پاسخگوی سوالات و دغدغههای مربیان و فعالان این حیطه و نمونه ی قابل اعتنایی در فن معلمی و مربیگری باشد.
علاقمندان برای تهیه این کتاب میتوانند به سایت انتشارات شهید کاظمی یا سایت من و کتاب و همچنین صفحه رسمی شهید محمد عبدی در فضای مجازی مراجعه کنند.