حا.میم

یادداشت های حسن مجیدیان

حا.میم

یادداشت های حسن مجیدیان

حا.میم

نوشتن را دوست دارم همین!

بایگانی

۳۶ مطلب در خرداد ۱۴۰۴ ثبت شده است

داغ بی تسلی

سه شنبه, ۲۸ خرداد ۱۴۰۴، ۰۷:۴۹ ق.ظ

از آن داغ هایِ همیشگی و فراموش نشدنی.

حسن طهرانی مقدمِ زمانه ی ما

حیف

 

ما چرا عابرِ پس کوچه ی عادت شده ایم؟

دورافتاده ز دامان شهادت شده ایم؟

  • حسن مجیدیان

دو گمنام

سه شنبه, ۲۸ خرداد ۱۴۰۴، ۰۷:۴۵ ق.ظ

شهادت دو فرمانده ی گمنام

خیلی تلخ بود این خبر دیروز اتفاقی عکس سردار محقق و پای مصنوعی اش را می‌دیدم. شب خبر شهادتش آمد. حقیقتا تلخیِ این شهادت ها براحتی از کامِ ما نخواهد رفت. ما هنوز برای سیدحسن نصرالله عزاداری نکرده ایم! همه ی غم ها و گریه ها را انباشت کرده ایم برای وقت دیگر.

  • حسن مجیدیان

روزهایی که رهبری ده سال پیش می دید!

سه شنبه, ۲۸ خرداد ۱۴۰۴، ۰۷:۴۴ ق.ظ

«اگر اینها مبارزه نمیکردند، این دشمن می‌آمد داخل کشور، ما باید اینجا در کرمانشاه و همدان و بقیه‌ی استانها با اینها میجنگیدیم و جلوی اینها را میگرفتیم.» (۵ بهمن ۹۴) این بخشی از سخنان حکیمانه‌ی رهبری است که یک دهه پیش در دفاع از فداکاری مدافعان حرم و محور مقاومت بیان شد؛ در حالی که در آن دوران، غربزدگان و عناصر ضد انقلاب در رسانه‌های خود علیه این صحبت‌ها موضع‌گیری‌ می‌کردند و این منطق دفاعی را به تمسخر می‌گرفتند.  امروز صحت این پیش‌بینی‌ را نه‌تنها در شهرهای مرزی بلکه فراتر از آن، در *قلب پایتخت و محله‌های تهران - از سعادت‌آباد و کامرانیه تا شهرآرا، محلاتی، اقدسیه و لویزان* - به عینه مشاهده کردیم و دیدیم چگونه دشمن وحشی به خانه‌های مسکونی حمله‌ور شد.

پژمان عرب

  • حسن مجیدیان

تهران خلوت

سه شنبه, ۲۸ خرداد ۱۴۰۴، ۰۷:۴۲ ق.ظ

 

تهران خلوت شده. دیروز خروجی های تهران افتضاح بود. حداقل از تهران به کرج را که خودم شاهد بودم. پمپ بنزین ها هم شلوغ. نانوایی ها هم کمی شلوغ. کم نیستند آنها که احتمالا بخواهند توی این شرایط، تهران نباشند. کم نیستند کسانی که ترس و واهمه دارند و... رفقا این ها این رفتارها کاملا طبیعی و انسانی است. زمان جنگ تحمیلی هم که مردم انقلابی تر بودند؛ همین بساط ها برپا بود. تازه عده ای هم رفتند خارج تا غبار جنگ بخوابد و بعدش برگردند. من این هیجان و کنش مردم و خروجشان از منطقه ی خطر را تقبیح نمیکنم. جان دوستی و حفظ زن و بچه و...از غرائز آدمی است. ما خانوادگی پیشنهاد خارج رفتن نداشتیم، ولی پیشنهاد شمال رفتن را با قوت رد کردیم!

  • حسن مجیدیان

دارم زندگی میکنم

سه شنبه, ۲۸ خرداد ۱۴۰۴، ۰۷:۴۱ ق.ظ

دوستی می پرسید: «توی این وضعیت، چیکار می کنی؟!» گفتم: «زندگی می کنم و همان کارهایی را انجام میدم که انجام میدادم و باید انجام بدم؛ با کمی، چاشنی و مخلفات بیشتر.» گفت: «یعنی چی؟!» گفتم: «یعنی دارم کتابمو می نویسم که باید می نوشتم. به کسانی که با کمی احوالپرسی، حالشون بهتر میشه، زنگ میزنم و حالشونو می پرسم و سعی می کنم دلگرمی خودمو بهشون منتقل کنم و آرامش را. آنهایی را هم که فکر می‌کنن، لازمه چند روزی تغییر محیط داشته باشن، به خونمون دعوت می کنم که بیان تا پیش هم باشیم؛ همین.» واقعا این روزها هم تمام می شود و فقط یک تجربه زیستی برایمان باقی می ماند و خاطراتی که یا ما باید از دیگران مرور کنیم یا شاید هم، دیگران از ما. هر باشد، ان شاالله خیر است دیگر... هم مثل دوران دفاع مقدس، شیشه های خانه را چسب می زنیم، هم زندگی مان را می کنیم و هم، به دنبال انجام درست تکلیفهایی هستیم که در مقابل محیط اطرافمان داریم؛ حتی زیر رفت و آمد پهبادهای دشمن و صدای پدافندهای سلحشوران سپاه و ارتش خودمان و... مگر نه اینکه تا خدا نخواهد، برگی از درخت نمی افتد! خب تدابیرمان را به کار می بندیم و دعاها و توسل هایمان هم توی لیست برنامه هایمان هست و بعدش هم، زندگی که باید در جریان باشد دیگر .... مهم، موضع گیری هایمان در چنین شرایطی است که کدام طرف ایستاده ایم! طرف جبهه خودی یا طرف جبهه دشمن! بقیه اش حل است، دیگر... فقط حواسمان باشد، نه از خباثت دشمن خارجی غافل باشیم و نه از توطئه های دشمن و نفوذی های داخلی؛ همین.....

زهره یزدان پناه قره تپه بیست و ششم خرداد ۱۴۰۴

  • حسن مجیدیان

میانمایگی

چهارشنبه, ۲۲ خرداد ۱۴۰۴، ۰۹:۰۶ ق.ظ

بعضی ها فرهیخته نیستند

فرومایه هم نیستند

وسطند. میانمایه اند.

اما عجب اعتماد بنفسی دارند!

در مورد همه چیز نظر می‌دهند

متخصصِ همه ی امورند!

اینها را دنبال نکنید

دور بریزید

کاش میشد اینجا معرفی شان کنم!

  • حسن مجیدیان

آدم ها کتاب نیستند

چهارشنبه, ۲۲ خرداد ۱۴۰۴، ۰۹:۰۵ ق.ظ

 

رفقا آدم‌ها کتاب نیستند که مثلا صفحه‌ی صد و چهل‌شان را نشانه بگذاری، برگردی و هنوز همان‌جا که بودند باشند. آدم‌ها جلو می‌روند. صد و چهل و یک، چهل و دو، چهل و سه، چهل و چهار و به پایان می‌رسند. آدم‌ها خودشان تمام می‌شوند و می‌گذارند می‌روند. منتظر نمی‌مانند تو برگردی و ورق‌شان بزنی و یادت بیاید کجایشان بوده‌ای‌. آدم‌ها تغییر می‌کنند. داستان‌شان را بالا و پایین می‌کنند، تغییر می‌دهند، پایان را عوض می‌کنند، دوباره از نو شروع می‌کنند. آدم‌ها شاید، حتی پس از گذشتِ یک روز، دیگر آن‌که بوده‌اند نباشند. شاید تصمیم گرفته باشند کتابِ دیگری باشند.

آدم‌ها کتاب نیستند رفقا

  • حسن مجیدیان

علیانی مقاوم

دوشنبه, ۲۰ خرداد ۱۴۰۴، ۱۲:۰۲ ب.ظ

 

دیروز کورش علیانی آمد پیشم. از هر دری با این نویسنده و زبان شناس و مجری دردمند و دوست داشتنی گپ زدیم. دوست خوب و فهیم  که جهانی نو داشته باشد و تو را بسازد و راه بیندازد چه نعمتی است. خدایا نگهش دار.

  • حسن مجیدیان

لابد تمناهای ما راستکی نیست

شنبه, ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، ۰۶:۴۲ ق.ظ

 

آن جوانِ پشتِ سرِ تابلوی بالاسرِ شهدا، محسن حججی بود که عاشق حاج احمد کاظمی بود! این ها دروغ نیست. هر کسی را بخواهی و تمنا کنی؛ بهش میرسی. لابد تمناها و خواستن های ما واقعی نیست که این طور پا در گِل، دور از محبوب ها مانده ایم!

این روزها

دوریم از یارانِ همدل

بدجور هم دوریم!

  • حسن مجیدیان

علما یا شهدا؟

شنبه, ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، ۰۵:۵۹ ق.ظ

 

این هر دو کتاب را همزمان این روزها می‌خوانم و میچشم. "کهکشان نیستی" داستانی بر اساس زندگی عارف بالله و کوه توحید آیت الله قاضی طباطبایی است و "اینجا بدون تو" روایت خانم بلباسی از همسر شهیدش محمد بلباسی که عاشقانه و بامزه و خواندنی است. کدام یک از این دو روایت عارفانه و عاشقانه بهترند و به کارِ ما می آیند؟ من از نوجوانی سوالی در ذهن داشتم که سبک زندگی علماء بهتر است و نزدیکتر به مرام اهل‌ بیت علیهم السلام یا سیره و روش شهداء؟ و حالا بعد از این همه سال می‌بینم که انصافا هر دو. از میان گروه های مختلف همین دو دسته از همه مقرب تر و الگوگرفتنی تر هستند و بقیه ی گروه‌ها با همه ی خوبی و امتیازشان به پای علما و شهدا نمی‌رسند‌ و از همین دو گروه بیشترین کرامت سر زده و بیشترین خدمت و اثر دیده شده و همین ها بیشترین دستگیری را از خلق خدا در حیات ظاهری و بعد از آن در حیاتِ عندالرب داشته اند. و شوربختانه من جزء هیچ کدام از این دو طایفه نیستم!

  • حسن مجیدیان