نوشتن از حضرت آقا، ترس دارد. سایه ی سنگین نگاههای جاهلانه و سیاسی و مغرضانه، دست آدم را در نوشتن و تقدیس او کُند میکند. تا حرف بزنی پای قیمت گوشت و مرغ و دلار و فلان را وسط میکشند که زبانت را کوتاه کنی! اما این آقا سالها دارد یکی یکی یاران و شاگردانش را تا بهشت بدرقه میکند. از صیاد و سلیمانی تا رئیسی و هنیه. خودش اما کوه است. که اگر ماها جای او بودیم؛ کمرمان در همان یکی دو داغِ اول، شکسته بود و از افسردگی مرده بودیم. سالهاست این مرد این طور یاران و شاگردانش در امتِ اسلام را با صبر و وقار، بدرقه میکند و همزمان آستینش برای بدرقه ی دشمنان به جهنم، بالاست و عزمش راسخ. وجود او به لطف الهی، ما را در این راه نگه داشته و الا تا حالا هزاران دلیل برای خستگی و از پای نشستن داشتیم... وجودش مستدام
حجاب معاصرت یعنی هم عصری ما با ایشان ، پمپاژ عجیب و غریب تبلیغاتی، ضعف مسئولین، بی انصافی و جهالت بعضی از ما ایشان را مجهول القدر کرد. من دفاع مطلق نمیکنم. خود ایشان هم خودش را مبرا از نقد نمیداند. اما تصور کنید بعد از امام، ایشان رهبر نمیشد؛ چه می آمد بر سر این مملکت؟ ایشان در این سالها چه باید میکرده که نکرده؟ حواسش نبوده؟ کار نکرده؟ در نیفتاده با انبوه دشمن؟ فریاد نزده؟ مظلوم واقع نشده؟ قدر بدانیم. در آیینه ی نگاهِ بهترین های این ملت یعنی شهیدان به حضرت رهبر نگاه کنیم. وجود او یک بخت اجتماعی بزرگ برای ما ایرانی هاست. دور از هیاهو و تبلیغات و حب و بغض ها، انصاف دهیم که همه ی ما مدیون مجاهدت و صبر و بزرگی این رهبر عزیز هستیم. خدایا ما را قدردان قرار بده. شهید عبدی نوشته بود: " ای شهدا آنچه دنیای بدون شما و امام را قابل تحمل نموده است؛ وجود خامنهای عزیز است..."
کتاب «مسجد رهبر» شامل تاریخ شفاهی مسجد کرامت، نوشته مرتضی انصاریزاده، توسط انتشارات راهیار منتشر و راهی بازار نشر شد.
به گزارش خبرگزاری مهر، کتاب «مسجد رهبر»؛ تاریخ شفاهی مسجد کرامت، از مساجد تأثیرگذار و کانون مبارزان انقلاب در شهر مشهد، نوشته مرتضی انصاریزاده، بهتازگی توسط انتشارات راهیار منتشر و راهی بازار نشر شده است.
تحقیق و مصاحبههای اینکتاب که از سال ۱۳۸۸ شروع شدهاند، به ترتیب توسط حسن سلطانی، سیدمحمد امیر احمدی طباطبایی و احمد عسگری انجام شدهاند و طی اینمدت با بیش از ۷۰ تَن از مرتبطان مسجد کرامت مصاحبه صورت گرفته و هزاران سند مطالعه شده است.
علاوه بر ۴ فصل کتاب که زمینههای شکلگیری و فعالیتهای مسجد کرامت را بررسی و تبیین میکند، تصاویر، اسناد و اَعلام نیز در سه فصل، ضمیمه کتاب شده است و در مجموع، میتوان اینکتاب را اثری در حوزه «مسجدنگاری» معرفی کرد.
در پیشگفتار اینکتاب که اولین اثر انتشارات راهیار در رده تاریخ شفاهی «مساجد انقلاب» است، درباره نسبت مسجد و انقلاب اسلامی چنین میخوانیم:
«نسبت انقلاب اسلامی با مسجد اما، به تمام معنا ویژه و منحصربه فرد است. مسجد در انقلاب ایران هم رسانه است، هم مرکز تربیت نیرو، هم نهاد سازماندهنده اجتماعی و هم محور بسیج سیاسی. هم محل اخذ رأی در انتخابات است و هم پاتوق اعزام به جبهه جنگ. خدمات متقابل مسجد و انقلاب در ایران، فهرست مفصلی دارد که حتی گزارش آن هم در یک کتاب نمیگنجد... مطالعات صورت گرفته درباره نهاد مسجد در ایران و خصوصا در دوران انقلاب اسلامی، بسیار کمتر از آن چیزی است که ضرورت و ظرفیت داشته است.
«مسجد رهبر»، گزارشی است از شکلگیری و فعالیتهای «مسجد کرامت» مشهد، در نزدیکی حرم مطهر امام رضا(ع). این مسجد را که بعدها امام جماعتش، رهبر انقلاب اسلامی شد، میتوان از جهات گوناگون نمونهای ممتاز از الگوی فعالیت مسجدی در منظومه معرفتی آرمانی اسلام ناب معرفی کرد. «مسجد رهبر»، از یک سو این الگو را توضیح میدهد و از دیگر سو، مسیر رشد مشهد انقلابی را از چند دهه پیش از انقلاب اسلامی روشن میکند؛ مسیری که در آن، برخی دشواریها و پیچیدگیهای آمیختن سنت و روشن فکری، توده و نخبگان، دینداری و مبارزه آشکار شده است.»
در بخش دیگری از مقدمه این کتاب که قسمت قابل توجهی از آن به فعالیتهای آیتالله سیدعلی خامنهای در دهه ۵۰، در مشهد مقدس اختصاص دارد، درباره نقش رهبر انقلاب در مسجد کرامت آمده است:
«آیتالله خامنهای، امام مسجد «امام حسن(ع)» و سپس «کرامت»، نقطه تلاقی همه جریانهای در ظاهر متباینی است که زیر پرچم اسلام انقلابی و در فشار سنگین مکاتب و روشهای رقیب، به یکپارچگی و شکوفایی رسیدند و مسجد رهبر، آیینهای کم نظیر است که این همافزایی معرفتی اجتماعی را منعکس میکند. پیوند ناگسستنی معرفت، آرمان، عمل، اخلاق و مبارزه در این الگو، تصویری ممتاز از ظرفیتهای بینظیر جامعه دینی را شکل میدهد و علت تابآوری آن در برابر فشارها و توطئههای دشمنان را پیش چشم میگذارد. هنر رهبری دینی در احیا و به اوج رساندن این نهاد سنتی در خطر انحطاط، چنان برجسته و شوقانگیز است که مطالعه سطرسطر این تکاپوی پیگیر و پُرابتکار را شیرین و دلنشین میکند.»
آیتالله خامنهای، هم درباره حضورشان درباره مسجد کرامت در دیداری که سال ۶۳ با اعضای حزب جموری اسلامی داشتند، چنین میگویند:
«آن روز مسجد کرامت، بزرگترین مسجد شبستانی مشهد بود. یعنی توی مساجد محلهی مشهد مسجد بزرگتر از مسجد کرامت نبود. آن چنان جمعیت پر میشد توی این مسجد که جای یک نفر آدم هم واقعاً نبود. بعد از نماز مغرب شروع میکردم به درس، سخنرانی نبود. درس بود. حالا میگویم چه کار میکردیم. آن قدر جمعیت زیاد میشد که قبل از آنی که من شروع بکنم - وسط نماز در مسجد را میبستند که دیگر نمیشد کسی وارد بشود. جمعیت متراکمی جمع میشد برای اینکه درس را گوش کنند، حالا درس چی بود؟ بنده آنجا هم حدیث، هم اعتقادات و هم نهجالبلاغه تدریس میکردم؛ با تخته سیاه. خود شیوهی کار برای مردم جاذب بود. حالا یک عده البته میآمدند تماشا کنند از این چند هزار آدم مثلاً. اما یقیناً درصدی هم میآمدند واقعاً یاد بگیرند و آموزش ببینند و یادداشت میکردند. توجه کردید؟ من امتحان کردم دیدم که شیوه درس گفتن اگر چنانچه با ابتکار، با نوعآوری، با انگیزش، با بیان خوب و با عمدهتر از همه، «محتوا» همراه باشد، توی آن یک چیزی باشد، همینجور لفاظی نباشد، جاذبه پیدا خواهد کرد.»
اینکتاب با ۵۴۴ صفحه، شمارگان هزار و ۵۰۰ نسخه و قیمت ۵۰ هزار تومان منتشر شده است.