یک ریپ کوچک اما خانمان سوز!
من یک موتور هوندای خسته دارم! مدل ۱۳۸۹. هر روز از یک جایش ناله و صدا در می آید. یک روز لنگی چرخ عقب و شُلیِ زنجیر؛ یک روز لقی فرمان؛ یک بار سوراخیِ باک و روزی دیگر اتمام لنت ترمز و باری هم خرابی زین و... . بوق و راهنما هم ندارد. اگر این موتور یکهو بین راه خاموش شد و راه نرفت؛ تعجبی نیست! حتی اگر ناگهان آتش گرفت و سوخت هم نباید تعجب کنم! از این موجودِ خسته ی پُرنقص و عیب؛ انتظار همین است. توقعی نیست.
اما اگر من و شما مثلا یک خودروی لندکروز چند میلیاردی یا بوگاتی یا مازراتی و ...داشته باشیم و این ماشین گاهی یک ریپ کوچولو بزند؛ چقدر میرود توی مخمان؟ چقدر نگران میشویم؟ آخر لندکروز ۴۰ میلیاردی و ریپ زدن؟ مازراتی و قیژ قیژ و ناله کردن؟ اصلا انتظارش را نداریم و واقعا دلهره میگیریم!
آدم کوچک و حقیر و توسعه نیافته و شکل نگرفته و خطاکار و...مثل موتورِ من است. ازش چه انتظاری؟ اگر هر روز هم کبیره ای مرتکب شود و قبیحه ای؛ چندان عجیب نیست! اگر جنایت هم کند؛ دور از انتظار نیست! اما آدمِ بزرگ و شکل گرفته ی راه رفته؛ اگر مکروهی مرتکب شود؛ عینِ آن ریپ زدنِ لندکروز؛ میرود توی مخ. اسباب تعجب و نگرانی میشود. رهبری و عالِمی و مرجعی و سرداری و بزرگی و الگویی و...اگر سوتی دهد واویلاست. من اما اگر عندِ قبائح و آلودگی ها هم باشم؛ ککِ کسی نمیگزد! چون من مثال همان موتورِ خسته ام که اوصافش را گفتم!
عزیزم اگر تو بزرگی؛ خواهشا ریپ نزن!
اگر مجموعه و موسسه و هیئتت بزرگ است؛ اشتباهِ کوچک تو؛ دردی است بزرگ. هیئت محل ما هر چه بی برنامه و شلم شوربا باشد مهم نیست؛ اما تو که علمدارِ بزرگترین هیئت شهر یا از بهترین مجموعه های تربیتی و فرهنگی هستی و... حتی آبدارخانه ات حتی برخوردِ یک خادمت حتی شعرِ مداحت حتی شکل و شمایلِ خیمه ات و...همه اش باید حکایت از بزرگی تو داشته باشد!
ولی حیف که ریپ و روپ داری و چه دلها که نگرانِ وضعِ تو نیستند!
- ۰ نظر
- ۳۰ مهر ۰۴ ، ۰۸:۳۷