سقراط اجتماعی
سقراط یکی از فیلسوفان باستان است. زندگی ساده و فقیرانهای داشت. برهنهپا بود. سیرت را بر صورت و معنا را بر ماده ترجیح میداد. او در روزگار سوفسطائیان میزیست که ابدال جدال بودند و دشمنان حقیقت؛ یعنی دورزنندگان منطق و استدلال. وجود، ظهور و شکوفایی خردگرایی در چنین زمانهای، هم عجیب بود هم غریب. سقراط انسان عجیب و غریب عصر شکاکیت بود. اگر از میان هزارهها بیرون بیاییم و پا بگذاریم در خیابانهای دنیای سرمایهداری، شاید بدون هیچ زحمت و جستجویی غرور بیاندازه و تجمل بیحد بشر را ببینیم. خوش دارم در این دنیای آزاد و آزادی، اسم روزگارمان را بگذارم عصر دکوپز و فیسوافاده. روزگاری که صورت بر سیرت و ماده بر معنا ترجیح دارد. زمانهی منم منمهای بیتوقف. دوران خوشگلها، مدها، آسمانخراشها، جلوهها و زرق و برقها و زیستهای اینستاگرامی. سر سال و ماه که میشود آرایشی و بهداشتی سود سرشار میکند و کتابفروش، ضرر بسیار. هر اندازه دارندگی، چند برابرش، برازندگی. زیر و روی پوست این جهانکده هر چه بیشتر بگردی چشم و دلهایی را میبینی که هرگز سیر نمیشوند. حتی در دنیای سیاستمداران و رهبران فکری و فرهنگی جهان. سواد را هم برای مهارت و مدرک میخواهند. آن را برای پول. پول را برای قدرت. قدرت را برای سلطه. سلطه را هم برای خودخواهی و کامجویی با حالتهای متنوع ناتمام. ساختار رایج و شناختهشده در جهان حکمرانی از هر نوع آن تعلق خاطر عمیق و عجیبی دارد به جلال و جبروت و جلوه و تجمل. تولد انقلاب اسلامی ایران در میان تب فرزندآوری دنیای مایهتیلهداری اتفاق افتاد. شوریدن پابرهنگان معناگرا بود بر جادوگران اشرافیت ظاهرگرا. از منظر حدوث، گویا سقراط بار دیگر پا به دنیا گذاشته است. از جهت بقا اما با امام خردگرایان فرق دارد. اینبار نه در اندام یک شخص یونانیزاده؛ بلکه در قامت جامعهی ایرانیتبار. سوفسطائیان، استاد افلاطون را یک بار جام شوکران خوراندند و او را کشتند. اتوکشیدههای ادکلن بهدست هر روز و هربار جامی تازه از زهر در کام انقلاب پابرهنگان فرزانه میریزند و هر بار البته که او را نمیکشند؛ بلکه زندهتر میشود و شیرانهتر میخروشد. گویا نسخه «سقراط اجتماعی» با نمونهی فردی آن فرق دارد. نه اینکه اعجازی در کار باشد یا جادوجنبل و شعبده؛ سقراط در ساخت و ساحت ایران پادزهری دارد به نام «ورود فضیلتهای اخلاقی در جهان سیاستورزی». برجستهترین این فضائل، قرابت، مجالست و یکیشدن رهبران سیاسی با برهنهپاترین افراد جامعه است. کاری که در نقطهی مقابل، با برچسب پوپولیست و عوامفریبی با آن مقابله و مبارزه میکنند. انقلاب اسلامی برای عصر «انسان گرگ انسان» پدیدهای غریب، عجیب و ناهمخوان به حساب میآید. سقراط اجتماعی ایرانیتبار با آموزههایی همچون«کارگزار خدمتگزار» و «انسان فرشتهی انسان» جهان دکوپز را با چالشهای جدی و شکنندهای روبرو کرده است.
سعید احمدی
- ۲ نظر
- ۱۹ خرداد ۰۳ ، ۰۷:۵۴