حا.میم

یادداشت های حسن مجیدیان

حا.میم

یادداشت های حسن مجیدیان

حا.میم

نوشتن را دوست دارم همین!

بایگانی

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دکتر محمدرضا سنگری» ثبت شده است

شکسته دل کوچک من

چهارشنبه, ۲۵ مهر ۱۴۰۳، ۱۲:۴۳ ب.ظ

 

استاد سنگری این کتابچه ی کوچک را برای بانوی بزرگ کربلا نوشته است. خانم حضرت رقیه سلام الله علیها.

گاهی با شنیدن نغمه ها و نوحه های مداحان، افسوس میخورم که چرا آنها از این متن ها نمیخوانند؟ چرا کسی این معارف را در اختیار شاعرانِ هیاتی ما قرار نمی‌دهد؟ نجواهای آن بانو با پدر در مسیر و خرابه و گفت و گو با حضرت عمه ی قهرمان، و دردِ دل های بابا و عمه با خانم، آن قدر شیرین در این کتاب روایت شده که حدّ ندارد. بخوانید این کتاب کوچک را برای آن کوچکِ شکسته دل اما در حقیقت از همه ی عوالم بزرگتر و با عظمت تر.

 

  • حسن مجیدیان

عقیله ی قبیله ی نور

چهارشنبه, ۱۸ مرداد ۱۴۰۲، ۰۱:۴۱ ب.ظ

همه ی آنان که رهپوی ِ جاده ی روشن اما پُر سنگلاخ و خطرخیز حقیقت اند به شناخت زینب نیازمندند و او در مشرق صبوری ایستاده است با سر انگشتی که راه را نشان می دهد و چشمانی خیس که دشت همه ی قلب ها را میهمان طراوت و باروری خواهد ساخت. زینب، بارانی است که بر همه ی هزاره ها خواهد بارید و هر آنکس که این باران را تجربه نکند شکفتن و رُستن نخواهد دید. زینب تنها آموزگار صبوری نیست که همه ی ارزش ها و عظمت ها یکجا در سیرت و سیمای او نشسته است. زینب عقیله ی قبیله ی نور است و دانای رازدان طریق معرفت و عشق و آنان که با اویند، هرگز راه گم نمی کنند و در راه نمی مانند و قافله قلب و اندیشه ی خویش را از کربلا تا شام و از شام تا دوست از همه ی عقبه ها و خطرگاه ها خواهد گذراند.

 کتاب حنجره معصوم

دکتر محمدرضا سنگری

صفحات ۴۰ و ۴۱

  • حسن مجیدیان

زینب، آبروی صبوری

دوشنبه, ۱۶ مرداد ۱۴۰۲، ۰۸:۳۴ ق.ظ

در آفتابی ترین مشرق هستی_گودال قتلگاه_ هیچ کس افول صبوری زینب را ندید. هیچکس در آن لحظه که همه ی هستی می‌شکست و همه ذرات می گریستند و پشت آسمان خمیده تر می‌شد، عجز و ضعف در سیمای زینب ندید. آنگاه نیز که در حریق حرم، کودکان سرگشته را به آرامش آغوش می کشید تردید و تشویش_حتی دمی_ به حرم امن قلبش راه نیافت. زینب ، آبروی صبوری است و آیت بزرگ ایستادن

کتاب حنجره معصوم

صفحه ۳۶ و ۳۷

  • حسن مجیدیان

مشرق آفتابی عشق

سه شنبه, ۱۰ مرداد ۱۴۰۲، ۰۹:۵۶ ق.ظ

کربلا ، مشرق آفتابی عشق، جغرافیای تجلی خدا در خاک و مرز هنرآفرینی هنرمند هستی در بدیع ترین و شکوهمندترین صورت ممکن است. من بر این باورم که آخرین کشف بزرگ انسان این است که کربلا مرکز زمین است و همه ی منظومه ها بر مدار آن می‌چرخند و هیچ کجای خاک مغناطیس این خاکِ آتش خیز را ندارد. هر کس در خویش، شکستگی و واماندگی می یابد و دستهای خویش را در صمیمیت دستان حسین گم نکند و گامهایش را با جرس کاروان کربلا هماهنگ نسازد هرگز ایستادگی و رهیافتگی را تجربه نخواهد کرد.

 کتاب حنجره معصوم، محمدرضا سنگری، صفحه۸

  • حسن مجیدیان