کوه مرگی
رزمنده ای در یک شب برفی در کوههای مرتفع کردستان تمام دوستانِ گروهش را از دست میدهد و اسیر میشود. تکاور بیرحمِ بعثی تمام بچه ها را تیر میزند و از کوه پرت میکند. رزمنده بعد از شکنجه های سخت و اسارت طولانی به وطن برمیگردد و در مشهد درس میخواند و دکتر میشود. روزی متوجه میشود که یکی از مریض هایش که از عراق برای عمل سرطان ریه به ایران آمده؛ همان تکاور بی رحم و قاتل است! او تصمیم میگیرد که... داستانی پر از درس از تردید و تصمیم های آدمی در مواقع خطر یا شرایط عادی. خودمان را بگذاریم جای این رزمنده، شاید ما هم مثل او یا بدتر و بهترش را انجام دهیم. بهرحال کتابی مهیج و آموزنده بود و برای نوجوانان هم خوب و آموختنی است.
- ۰ نظر
- ۲۴ شهریور ۰۳ ، ۰۶:۱۸