شهید همدانی
رحمت خدا بر شهید همدانی. امروز سالگرد شهادت اوست. آن روزها و در اوج بحران سوریه دوبار با او جلسه داشتیم. پیرمرد آن همه نورانی بود که بیش از حرف و صدایش، توجهم به چهره اش بود. ان شاالله حواسش به ما باشد.
- ۱ نظر
- ۱۶ مهر ۰۳ ، ۰۹:۴۷
رحمت خدا بر شهید همدانی. امروز سالگرد شهادت اوست. آن روزها و در اوج بحران سوریه دوبار با او جلسه داشتیم. پیرمرد آن همه نورانی بود که بیش از حرف و صدایش، توجهم به چهره اش بود. ان شاالله حواسش به ما باشد.
بسم الله
حمیدحسام نویسنده توانای جبهه و جنگ، بار دیگر برای علاقمندان ادبیات پایداری، پردهای دیدنی و تماشایی خلق کرده است. قلم خوب، روان و کلمات حقیقی او را پس از کتاب «وقتی مهتاب گم شد» در کتاب خواندنی «خداحافظ سالار» که از زبان همسر صبور و مقاوم حاج «حسین همدانی» است، به عینه میتوان ملاحظه کرد و لذت برد.
بانوی صبر و انتظار، سرکار خانم «پروانه چراغ نوروزی» شریک زندگی حاج «حسین همدانی» در این کتاب، هم عظمت و علو روحی و فداکاری همسران عزیز شهدا را به خوبی نمایانده و هم تصویر جامع و دوست داشتنی از سلوک شخصی، خانوادگی و کاری آن رزمنده و فرمانده قدیمی و صمیمی را عاشقانه و صادقانه ترسیم کرده است.
کتاب واقعا خواندنی است. اطلاعات خوبی دارد. بی دروغ است. روایتها دلنشین است. هم اشک دارد هم لبخند. هم درس دارد و هم عبرت. هم هیجان و دلهره و هم آرامش و عشق و مشق زندگی. به نظرم زیبایی و گیرایی سطر به سطر این نوشتهها قطعا به خاطر عظمت روحی این بانوی شایسته است. چرا که او شاگرد مکتب قهرمان کربلا حضرت زینب کبری (س) است. جای جای کتاب و در لحظات تلخ و بحرانهای مردافکن، این بانو با صفای ضمیر خود و با اشک روان به درگاه بانوی مقاومت زینب کبری (س) التجاء میکند و پناهنده میشود و نتیجه میگیرد.
در طلیعه کتاب خانم «چراغ نوروزی» نوشته است: «در این راهی که با حسین قدم گذاشتم به جز زیبایی نبود. من به وعدهام به او عمل کردم و او به وعدهاش به خدا. من از خودم گذشتم برای او و او از من برای خدا، پس سزاوار نبود که بماند و سزاوار نیست که صبوری نکنم. حسین من، شاگرد مکتب حسین (ع) بود و من شاگرد مکتب زینب (س) و خدا میداند لحظهای که خبر شهادتش را شنیدم فقط ذکر«مان از دل زینب» بر زبانم جاری بود و در هنگام گفتن خاطرات، ذکر «مارأیت الا جمیلا».
ادامه ی مطلب را در سایت حریم حرم دنبال کنید
http://yon.ir/GVRTC