حا.میم

یادداشت های حسن مجیدیان

حا.میم

یادداشت های حسن مجیدیان

حا.میم

نوشتن را دوست دارم همین!

بایگانی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عشق به خدا» ثبت شده است

مصطفای محبوب حق

پنجشنبه, ۲۱ شهریور ۱۴۰۴، ۰۶:۴۸ ق.ظ

بماند دلیلش. یک مدتی سفت و سخت با خودم عهد کردم که حضرت رسول خدا روحی فداه را دنبال کنم. در مطالعات، در تمنا و حاجت خواهی در تخیل حتی. برای خروج حضرت از مکه به مدینه هم داستانی و روایتی ساختم که دنبالش کنم و بنویسم و چاپش کنم. اگر اذن دادند؛ ان شاالله روزی خواهم نوشت. در این سیر در قلب و روح من اتفاقاتی افتاد که نگو! که به کسی هم نگفتم. فقط بگویم در عشق به آن مصطفایِ محبوب حق؛ حلاوت و شیرینی و دستاوردهایی هست که در هیچ عشقی نیست. تو حتی وجدان میکنی که آل الله هم از تو همین دنبال کردن را و همین عشق جویی از آن عزیز را می‌خواهند.

بالاترین عشق ها عشق به محمد است. زیباترین نام، نامِ بلند اوست. من بیشتر از همه او را دوست دارم و دنبالِ عشقش هستم. میگویند فلانی امام حسینی است، حضرت زهرایی است، امام رضایی است و... من دوست دارم رسول اللهی و محمدی باشم! خدا می‌داند خیلی دوستش دارم. دوست دارم تمام عمرم را وقف او کنم!

بگذار هزار بار نامت را ببرم

ای محمد

ای محمد

ای محمد

  • حسن مجیدیان

خاطرخواهی خدا

يكشنبه, ۷ بهمن ۱۴۰۳، ۱۱:۲۶ ق.ظ

آیت الله حائری شیرازی:

وقتی خاطرخواه شدی، خوابت نمی‌‌‌‌برد

وقتی [اصغر وصالی] شهید شد، من برای سر سلامتی پدر به منزلشان رفتم. پدر اینها یک مرد هشتادساله و گاریچی بود. میوه می‌‌‌‌فروخت. چرخ داشت. به من گفت: «بچۀ من باید شهید می‌‌‌‌شد. من هشتاد سال عمر دارم و در خرید و فروشم ذره‌ای تقلّب نکردم، ذره‌‌‌‌ای حرام و حلال را قاطی نکردم. همیشه به رزق حلال قانع بودم». او شب‌‌‌‌ها کم می خوابید. پسرش اصغر به او گفته بود: بابا کمی بخواب. پدر به او گفته بود: «پسر! تو هنوز خاطرخواه نشدی! وقتی خاطرخواه شدی، خوابت نمی‌‌‌‌برد».

منظورش خودش بود که خاطرخواه خدا شده و شب‌‌‌‌ها خوابش نمی‌‌‌‌برد

  • حسن مجیدیان