حا.میم

یادداشت های حسن مجیدیان

حا.میم

یادداشت های حسن مجیدیان

حا.میم

نوشتن را دوست دارم همین!

بایگانی

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فرهنگ» ثبت شده است

ما انقلابی های ساده گیر و سهل انگار

شنبه, ۲۴ آذر ۱۴۰۳، ۰۶:۵۰ ق.ظ

ما انقلابی‌های ساده‌گیر و سهل‌انگار

یک یادداشت شعاری در کانال "اخبار جهان" هنر منتشر شده که سربند دسته‌گل تازه‌ی طرف‌داران بی‌حجابی، کنسرت کذایی آن دخترک بی‌حجاب، می‌پرسد: "ما را چه شده که معیار ارزش‌گذاری‌مان شده برهنگی؟!" بله خواهر نویسنده! دقیقاً قضیه همین است که ارزش‌ها در حال وارونه شدن هستند و تلاش‌های ما هم حریف سیل وارونه‌گی نیست. ما از فرط سیاست‌زده‌گی و مشغول شدن به مسائل سیاسی منطقه، از حوزه‌ی فرهنگ غافل‌ایم. از عِلم و تفکر و عقیده فارغ‌ایم و در سطح روبناهای فرهنگ دست و پا می‌زنیم. به جای آن‌که سرچشمه‌ی پیدایش این رفتارها را بخشکانیم و در این عهد جاهلیت، مبانی عقیدتی و معارف عالی اسلام را بشناسیم و بشناسانیم تا همه‌ی وارونه‌گی‌ها و کژی‌ها را راست کند، فعالیت فرهنگی‌مان خلاصه شده در رجزخوانی و تبلیغات سطحی و جنگ روانی. در حالی که جنگ ما با غرب، جنگ عقیده و تفکر است و پشت هر حرکت و رفتاری یک فعل و انفعال فکری وجود دارد. آن‌همه در سیاست‌زده‌گی غرقیم که یکی از همین ماها، کتاب نوشته به اسم "جدال دو اسلام" و در آن شهید آوینی و جریان فرهنگی او را متهم می‌کند که قائل به جدایی دین از سیاست بوده‌اند!! چرا؟ چون شهید آوینی معتقد بود شأن فرهنگ اجل از سیاست است و سیاست زیرمجموعه‌ی فرهنگ است، نه بالعکس. خودتان را خسته نکنید. این بساط ادامه خواهد داشت و عاشقان برهنه‌گی هر روز دسته‌گل جدیدی به آب خواهند داد. دیروز فریب نفس اماره‌شان را خوردند و اسم تن‌آسایی و عافیت‌طلبی را گذاشتند آزادی، کائنات را جای پروردگار قادر متعال گذاشتند و به شکرگزاری از آن رو آوردند! درآیینه‌ی بخشنده‌گی و محبت خدا، خود را دیدند و به پرستش خود مشغول شدند، و امروز هم اسم گستاخی و سرکشی‌های احمقانه‌شان در برابر امر خدا را می‌گذارند شجاعت و شرافت!! و حتماً فردا هم خودپرستی و منفعت‌جویی و جاه‌طلبی را ایثار و فداکاری جلوه خواهند داد! یک روز با دختری بی‌حجاب در مورد روسری حرف می‌زدم، گفت: ما برای این موها شهید داده‌ایم!! (منظورش قربانیان وقایع سال 401 بود) این هم از ارزش "شهید"... و من و شمای انقلابی مثل تازه از گرد راه رسیده‌ها، مثل تازه از پشت کوه آمده‌هایی که گمان داشتند در جامعه‌ی اسلامی از این خبرها نمی‌شود، فقط می‌توانیم دست روی دست بگذاریم و حد اکثر چند پست و یادداشت منتشر کنیم که وااسلاما! آخر حکایت ما، حکایت رزمنده‌گانی است که در میدان جنگ به جای جنگیدن و تیر انداختن، پشت سنگرشان فقط پرچم می‌چرخانند و رجز می‌خوانند که ما این‌جا هستیم و هیچ‌جا نمی‌رویم. معلوم است که دشمن هر لحظه به سنگرمان نزدیک‌تر می‌شود و هم‌چنان از ما تلفات می‌گیرد. والله اکثریت قاطع این منادیان آزادی و ولنگاری، همین گستاخ‌های عاشق برهنه‌گی، خود از رگ و ریشه‌ی مذهبی برخاسته‌اند و جلوی فرهنگ و آیین خودشان قد علم کرده‌اند. چرا؟ چون اساساً ما تصور درستی از فرهنگ نداریم و آن را زیرمجموعه‌ای از یک زدوخورد سیاسی با آمریکا تلقی می‌کنیم. و هنر را هم ابزار دست چندمی برای پیام‌های سیاسی فرض کرده‌ایم. ما انقلابی‌ها که در سیاست و صنعتِ نظامی و از این قبیل، کارکشته و خبره و هوش‌مندیم، در فرهنگ ساده‌لوح و سهل‌انگاریم؛ دیر آمده‌ایم و زود می‌خواهیم برویم. هنوز نمی‌دانیم که فرهنگ با علم، هنر، فلسفه و تفکر آغاز می‌شود، نه با تبلیغات. معنای خدا، آزادی، هنر، شهادت، شرافت، شجاعت، ایثار و... در پخت و پز علم و تفکر و هنر انجام شکل می‌گیرد و در این میدان است که می‌توان مقابل وارونه‌سازی‌ها ایستاد. اگر در ابتدای دهه‌ی نود یک نهضت فراگیر عقیدتی و علمی تبیین معارف شیعه وجود می‌داشت که آثار و نتایج‌ش در نظام رسانه‌ای و تبلیغی ما سرریز می‌شد، می‌توانستیم جلوی بسیاری از جنبش‌ها و پدیده‌های منحرف را - چه در کشور خودمان، و چه در منطقه - بگیریم و نگذاریم جوان‌های این کشورها به امثال داعش گرویده شوند... ولی خب، فعلاً نظام تبلیغی ما که مملو از رجز شده، از پشتوانه‌ی فکری و معرفتی اسلام تهی است و لذا یارای همآوردی با فتانه‌های هزاررنگ فرهنگ مدرن را ندارد... پس این بساط ادامه خواهد داشت و عاشقان برهنه‌گی هر روز دسته‌گل جدیدی به آب خواهند داد.

 مهدی متولیان

  • حسن مجیدیان

مساله شناسی فرهنگی

شنبه, ۱۰ آذر ۱۴۰۳، ۰۷:۲۷ ق.ظ

 

در مورد مباحث کلان فرهنگی و اجتماعی و روش های مسأله شناسی و تحولات اولویت های مسئله ای مردم کتاب خوبی است.

 

  • حسن مجیدیان

تن و جان آدمی

سه شنبه, ۱۵ آبان ۱۴۰۳، ۱۲:۱۲ ب.ظ

من فکر میکنم کورش علیانی چون زبان شناس است؛ تک تک جملاتش مهم و قابل اعتناست. مقاله های کوتاه اجتماعی و اخلاقی وی که در اوایل دهه ی نود و با اقتضائات و موضوعات آن دهه نگارش یافته است؛ هنوز هم جزء مسائل جامعه ی ماست. دقت های خوبی و راهکارهای ساده و همه فهمی برای چاره جوییِ معضلات جامعه در این کتابِ مختصر ارائه شده است که حتما برای والدین، کارشناسان، رهبران اجتماعی و حتی نوجوانان مفید و راهگشاست. تن و جان آدمی را انتشارات آرما چاپ کرده است.

  • حسن مجیدیان

گاف فرهنگ

دوشنبه, ۲۱ خرداد ۱۴۰۳، ۰۹:۳۰ ق.ظ

 

 

آقای زائری آدم ِ دغدغه مندی است. در گافِ فرهنگ هم دغدغه‌های آشکار و یا نهفته ای که به چشم ما و مدعیان فرهنگ نمی آید را قلمی کرده است. اگر چه برخی نوشته ها، متناسب با تحولات اجتماعی و رویداد های فرهنگی و یا اتفاقات حدود ده یا پانزده سال پیش، نگارش یافته است اما زاویه ی نگاه و موشکافی ها و روح حاکم بر نقدها به درد همین ایام هم می‌خورد. با دقت در برخی فرازها، شوربختانه باید اعتراف کرد که همان سیاست زدگی ها و هیجانات و جزم اندیشی های در حوزه ی وسیع و پردامنه ی فرهنگ و اجتماع و...تا همین روزها هم امتداد یافته است و هنوز در بر همان پاشنه می‌چرخد. من به دوستانی که در حوزه ی فرهنگ، نگاه کلان دارند و یا دوست دارند با مباحثِ مرتبط با مدیریت فرهنگی آشنا شوند، گاف فرهنگ را که نشر آرما منتشر کرده است را پیشنهاد میدهم. حرف ها رُک و پوست کنده و ساده و دوستانه است و دنبال چالش و هیاهو و دعوا هم نیست. کتاب یک مقدمه دارد و ده فصل و یک پیوست و مجموعا نزدیک به ۶۰ یادداشت با عناوین جالب و جذاب و تأمل زا .عناوینی همچون: سرگرم دغدغه‌های حقیر هستیم، پای خدا را وسط نکشیم، ما چگونه مامور به انجام وظیفه ایم، چرا نباید در مشهد کنسرت گذاشت، دیوار کوتاه مداحی، نوجوانِ فهمیده رهبر می‌شود، روحانیت باید برای این فریاد بزند، عزاداری محسنیه آری یا خیر،لشگر فرهنگی رهبر کجا هستند، به شهید حججی رحم کنید، نسل ما نسلِ بی تربیت و...

  • حسن مجیدیان

عملیات نجات

سه شنبه, ۱۴ آذر ۱۴۰۲، ۰۸:۴۷ ق.ظ

این روزها هر گاه که نظر می‌کنم به فضای #فرهنگ و #هنر کشور، با فسردگی و دلمردگی شگفتی مواجه می‌شوم که چشم‌انداز آینده را برایم مه‌آلود و مبهم می‌کند. و این آسیبی نیست که ما بخواهیم یا حتی بتوانیم با آن کنار بیاییم. اگر نجنبیم و مناسبات با اهل فکر و فرهنگ و هنر و فرهیختگان را اصلاح نکنیم، دور نیست که #چراغ_هنر و تولید فرهنگ در ایران #خاموش گردد. این وضعیت یعنی که ما در آستاته‌ی یک #باخت بزرگیم؛ یعنی که با کوته‌نظری و با در نظر گرفتن مصالح کوچک و روزمره، و صد البته #سیاست_جناحی، یک قدرت بزرگ بازدارنده را به مسلخ برده‌ایم و دست خود را از ابزاری نجات‌بخش خالی کرده‌ایم. هنرمندان اگر مجال نیابند، و اهل فکر اگر افسرده باشند، و مجامع هنری و ادبی اگر تعطیل شوند، رمق از جسم مُلک و ملت خواهد رفت. امیدوارم تا دیرنشده سیاست‌گذاران فکری برای این احوال ناامیدکننده داشته باشند، و عملیات نجات را آغاز کنند. اولین‌ قدم هم برداشتن عینک سیاست‌زدگی از چشمان متولیان امر است. تا این معظل پابرجاست، ما جان نخواهیم گرفت در این زمین. نویسنده و هنرمند را اگر پی‌رو ببینیم، و بخواهیم، علیه فلسفه‌ی وجودشان و ماهیتشان اقدام کرده‌ایم. این یعنی که بعد از آن، با هرچه و هرکس که کار کنیم، مطمئنا با #هنرمند و #نویسنده_اصیل و #پیشرو کار نکرده‌ایم. پس درجا خواهیم زد، و بعد که از پیشروی مایوس شدیم، عقب‌گرد خواهیم کرد.

 

#علی_اصغر_عزتی_پاک

  • حسن مجیدیان