حا.میم

یادداشت های حسن مجیدیان

حا.میم

یادداشت های حسن مجیدیان

حا.میم

نوشتن را دوست دارم همین!

بایگانی

۲۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فلسطین مظلوم» ثبت شده است

دردهای بی درمان غزه

شنبه, ۲۰ مهر ۱۴۰۴، ۰۲:۱۱ ب.ظ

 

جایی خواندم که گوشه ای از بلاهایی که سرِ مظلومان غزه آمده؛ این چیزهاست

●ظهور شغل جدیدی به‌نام تعمیر اسکناس به علت نبود اسکناس نو.

● رونق‌گیری شغل گور کَنی برای کسانی که یاد گرفته‌اند بدون آهن و میلگرد و سیمان، قبرهای مناسب بسازند.

● بازگشت داد و ستدها به سیستم معامله کالا به کالا

● تغییرات زیاد چهره و ظاهر آدم‌ها و ناشناس شدن‌شان برای نزدیکان‌شان به‌خاطر گرسنگی و کمبود وزن

● از بین رفتن امکان جهت‌یابی شمال و جنوب و شرق و غرب و گُم شدن خانه‌ها و محله‌ها در آوار

● از بین رفتن کامل ۸۵۰۰ خانواده

● کشته شدن ۴۶۰ نوزادی که بعداز جنگ به‌دنیا آمدند و در جنگ به شهادت رسیدند.

● ۱۲هزار سقط جنین

 

● ثبت هزاران ازدوج جدید در محیط‌هایی بدون حریم خصوصی در چادرهای آوارگان

  • حسن مجیدیان

کاپوچینو در رام الله

يكشنبه, ۳۱ شهریور ۱۴۰۴، ۰۷:۳۲ ق.ظ

 

بخش های قابل توجهی از کتاب را خواندم اما نتوانستم تمامش کنم. با اینکه طنزِ مستتر در متن، کم نیست اما فضای سختی که مردمِ در بندِ فلسطین دارند؛ هیچ وقت این متن ها را برای آدم گوارا نمی‌کند! یادم نمی آید کتابی درباره ی فلسطین خوانده باشم و از شدت غم و غصه حالم خراب نشده باشد. این کتاب خطرات خانم دکتر سعاد امیری است که البته به دو سه دهه قبل بر میگردد و بیشتر در شهر رام الله در کرانه ی باختری و مواجه ی روزانه با باند جنایتکار پرداخته است. خواندنی است. اگر حوصله کنید. اما مناسب نوجوانان نیست چندان!

  • حسن مجیدیان

با غیرت ها روی عرشه

شنبه, ۱۶ شهریور ۱۴۰۴، ۰۷:۴۵ ق.ظ

 

اگر این عکس واقعی است ماشاالله به غیرتشان که ۷۰ کشتی راه انداخته اند سمت غزه. اسرائیل اگر جلویشان را بگیرد؛ مفتضح تر و بی آبروتر خواهد شد در عالم. کاش من هم داخل یکی از کشتی ها بودم و نوکری این باغیرت ها را می‌کردم!

  • حسن مجیدیان

زبان شهدا

چهارشنبه, ۱۳ شهریور ۱۴۰۴، ۰۹:۰۳ ق.ظ

 

ای دست و زبان شهدا! هیچ زبانی

چون حنجره‌ات، داغ مرا تازه نمی‌کرد

 

علیرضا قزوه

  • حسن مجیدیان

حواله شود به مصری ها!

شنبه, ۱۲ مرداد ۱۴۰۴، ۰۸:۲۴ ق.ظ

 

چقدر مردم مصر حقیرند!

اردنی ها هم... اهالی کرانه هم کم و بیش!

مصری ها بیشتر که حبوبات را توی بطری های کوچک و پستونک طور؛ میفرستند به دلِ دریا که به ساحل غزه برسد! انگار که سبدِ حاملِ موسی باشد!

چقدر مسلمان های مَشنگی داریم! یکی از یکی چیزخُل تر و ریقوتر! کاش میشد مخاطب ها اجازه می‌دادند و می‌شد فحش هایی از ناحیه ی اسافل اعضا حواله شان کرد!

بی همه چیزهایِ بی غیرتِ مخنث!

  • حسن مجیدیان

ماهی ها به دریا بر میگردند

دوشنبه, ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۴، ۰۷:۴۰ ق.ظ

 

اگر می‌توانستم برای این کتاب مدیحه ی مفصلی حتی با اغراق و بزرگنمایی بنویسم؛ حتما این کار را می‌کردم. ولی کلمات من برای نمایاندنِ خوبی و عُلوِ این کتاب، کلماتی الکن و توسری خورده است. این کتاب که از حلاوت و مزه و شیرینی چیزی کم ندارد؛ نوعی درسِ زندگی و رسمِ جهاد و بهانه ای برای گریه های بی امان برای غزاوی های قهرمان است.

کتاب از زبان خانمی طوبی نام از اهالی فلسطین که میهمان ایران است؛ پنجره ای دیدنی به سلوک اهالی جهاد که جان و قلب و زبانشان گره خورده با قرآن و ایمان و صبر و مبارزه است؛ می گشاید. هرچه این پنجره وسیع تر است؛ حقارت ما مدعی ها و بی عمل ها هم نمایان تر است.

اگر می‌خواهید اندکی از رنجِ بزرگ و بزرگیِ رنج مردمان بزرگترین زندانِ بی سقف دنیا، توحش اسرائیل؛ سلوک مبارزان، ایمان ناب مردم فلسطین، آداب و رسوم و لباس و غذا و طایفه و درس و میهمانی و عزای آن مظلومان را فهم کنید؛ این کتاب مختصر و شیرین و گریه دار و البته کوتاه و مبتکرانه را بخوانید. نویسنده به خوبی از زبان زنِ همسایه ی اهل بمِ کرمانِ این خانواده ی غزه ای ، شما را به دنیای خاطرات طوبی و ابوحامدِ قهرمان می‌برد.

می‌خواهید بچه ها و نوجوانان تان از اسرائیل بیشتر بدشان بیاید؟ ماهی ها به دریا بر می‌گردند را بدهید دست شان!

دوباره آفرین به بچه های نشر شهید کاظمی.

  • حسن مجیدیان

لهجه های غزه ای

چهارشنبه, ۲۶ دی ۱۴۰۳، ۱۲:۳۴ ب.ظ

طبیعتا آدم کتاب می‌خواند که کیف کند و بهره ببرد و چیزی یاد بگیرد. اما " لهجه های غزه ای" رهاوردش درد است و رنج. صفحه به صفحه و بلکه خط به خط کتاب اشک آور و بیچاره کننده است. همه اش رنج، بیچارگی، عذاب های فوقِ طاقت. آب نیست. برق نیست. نان نیست. جای خواب نیست. حتی جایی برای در امان بودن از بمب و موشک نیست. یک حبه سیر و یک فنجان قهوه و یک قرص نان و یک لیوان آب آشامیدنی و یک دست لباس و یک شانه و یک جا برای تدفین شهدا و ...نیست! هیچی در غزه نیست. تازه این کتاب گزارش هایی از چهل روز بعد از تهاجم به غزه است، الان که بیش از چهارصد روز از جنگ گذشته، دیگر چی در غزه ی همه چی از دست داده پیدا می‌شود؟ خدایا ما بودیم و این شد! ما بودیم و هزاران جسد بلاکفن، تجزیه شد!

ما بودیم و کودکان از سرما مردند! ما بودیم و آدمِ غزه ای در حسرتِ یک میوه، جان داد! ما بودیم و اینها این طور رفتند و مانده ها این سان دوام آوردند. چه کتابی که اگر نخوانی اش ضرر کرده ای و اگر بخوانی اش و از درد آنها، درد نگیری باز هم ضرر کرده ای. هیچ قومی و دسته ای مثل غزاوی ها نیستند که مثال و نمونه ی شرف و ایمان و آدمیت و درد و مظلومیت و فراموش شدگی باشند.

تاوان این خون تا قیامت ماند بر ما

  • حسن مجیدیان

عصای موسی در دست سنوار

شنبه, ۲۸ مهر ۱۴۰۳، ۱۲:۵۳ ب.ظ

در این روزگار باژگون که ستمگران، این خفاشان خون آشام، نماد آزادی شده و ستمدیدگان، با کلمات مسخ شده زبان مرده‌ای که از حلقوم بیرون کشیده شده، متجاوز خوانده می‌شوند، مردی از جنس نور، تنها در هجوم خفاشان سیه روی، معجزه می‌آفریند. گوساله پرستان قوم موسی، نیرنگ ورزانه، نام موسی بر زبان می‌رانند و عشق گوساله زرین در دل نهان می‌دارند، غافل از این که عصای موسی اینک در دست سنوار است و آن را به سوی دریای ظلمانی دروغ و دغل پرتاب می‌کند و دریای فریب، به پهنای همه دنیای کنونی را سینه شکافته، به دو نیم خواهد کرد. این گذر کند زمان است که حجاب دیده خفاشان می‌شود و آینده شوم آنان را نهان می‌دارد. رخصتی باید؛ بگذاریم تا بگذرد.

 دکتر خسرو باقری

  • حسن مجیدیان

مرد غیور فلسطین

شنبه, ۲۸ مهر ۱۴۰۳، ۰۶:۳۳ ق.ظ

 

بعد از شهادت سیدحسن، انتظار هر شهادتی را داریم. حالاآن مردِ غیور فلسطینی، یحیی السنوار شهید شده  ولی دیگر کدام خون، می‌خواهد ما را از خاکی که سفت به آن چسبیده ایم جدا و بیدارمان کند؟ به راستی امت اسلام را چه شده که این همه خون‌های گرانبهای به زمین ریخته شده هنور نتوانسته آنان را چنان که باید،بیدار کند؛ چقدر حجاب‌های ظلمانی قطور است که این خون‌ها هم انگار توان شکافتن‌شان را ندارد! که اگر بیدار می‌شدند نیاز به اسلحه هم نبود بلکه به قول امام با یک سطل آب ریختن هم کار صهیون‌ها تمام بود... یحیی سنوار نیز به قافله شهدای قدس پیوست

  • حسن مجیدیان

اسرائیل دیگر چه کار باید بکند؟

شنبه, ۲۱ مهر ۱۴۰۳، ۱۲:۵۷ ب.ظ

 

پس از پاره کردن منشور سازمان ملل متحد در مجمع عمومی، کشتن کارکنان سازمان ملل متحد در غزه، متهم کردن مقامات این سازمان به «یهودی‌ستیزی و همدردی با تروریست‌ها»، تمسخر دادگاه بین‌المللی دادگستری، نادیده گرفتن درخواست‌های جهانی برای آتش‌بس، بی‌اثر کردن شورای امنیت، و اعلام دبیرکل سازمان ملل متحد به عنوان «عنصر نامطلوب»، اکنون اسرائیل به نیروهای صلح‌بان یونیفل با تانک حمله می‌کند. اسرائیل چه کار دیگری باید انجام دهد تا عنوانِ "کشور صلح‌دوست" از آن سلب شود و از سازمانی که به وضوح از آن متنفر است اخراج گردد؟

  • حسن مجیدیان