حا.میم

یادداشت های حسن مجیدیان

حا.میم

یادداشت های حسن مجیدیان

حا.میم

نوشتن را دوست دارم همین!

بایگانی

۱۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فلسطین مظلوم» ثبت شده است

عصای موسی در دست سنوار

شنبه, ۲۸ مهر ۱۴۰۳، ۱۲:۵۳ ب.ظ

در این روزگار باژگون که ستمگران، این خفاشان خون آشام، نماد آزادی شده و ستمدیدگان، با کلمات مسخ شده زبان مرده‌ای که از حلقوم بیرون کشیده شده، متجاوز خوانده می‌شوند، مردی از جنس نور، تنها در هجوم خفاشان سیه روی، معجزه می‌آفریند. گوساله پرستان قوم موسی، نیرنگ ورزانه، نام موسی بر زبان می‌رانند و عشق گوساله زرین در دل نهان می‌دارند، غافل از این که عصای موسی اینک در دست سنوار است و آن را به سوی دریای ظلمانی دروغ و دغل پرتاب می‌کند و دریای فریب، به پهنای همه دنیای کنونی را سینه شکافته، به دو نیم خواهد کرد. این گذر کند زمان است که حجاب دیده خفاشان می‌شود و آینده شوم آنان را نهان می‌دارد. رخصتی باید؛ بگذاریم تا بگذرد.

 دکتر خسرو باقری

  • حسن مجیدیان

مرد غیور فلسطین

شنبه, ۲۸ مهر ۱۴۰۳، ۰۶:۳۳ ق.ظ

 

بعد از شهادت سیدحسن، انتظار هر شهادتی را داریم. حالاآن مردِ غیور فلسطینی، یحیی السنوار شهید شده  ولی دیگر کدام خون، می‌خواهد ما را از خاکی که سفت به آن چسبیده ایم جدا و بیدارمان کند؟ به راستی امت اسلام را چه شده که این همه خون‌های گرانبهای به زمین ریخته شده هنور نتوانسته آنان را چنان که باید،بیدار کند؛ چقدر حجاب‌های ظلمانی قطور است که این خون‌ها هم انگار توان شکافتن‌شان را ندارد! که اگر بیدار می‌شدند نیاز به اسلحه هم نبود بلکه به قول امام با یک سطل آب ریختن هم کار صهیون‌ها تمام بود... یحیی سنوار نیز به قافله شهدای قدس پیوست

  • حسن مجیدیان

اسرائیل دیگر چه کار باید بکند؟

شنبه, ۲۱ مهر ۱۴۰۳، ۱۲:۵۷ ب.ظ

 

پس از پاره کردن منشور سازمان ملل متحد در مجمع عمومی، کشتن کارکنان سازمان ملل متحد در غزه، متهم کردن مقامات این سازمان به «یهودی‌ستیزی و همدردی با تروریست‌ها»، تمسخر دادگاه بین‌المللی دادگستری، نادیده گرفتن درخواست‌های جهانی برای آتش‌بس، بی‌اثر کردن شورای امنیت، و اعلام دبیرکل سازمان ملل متحد به عنوان «عنصر نامطلوب»، اکنون اسرائیل به نیروهای صلح‌بان یونیفل با تانک حمله می‌کند. اسرائیل چه کار دیگری باید انجام دهد تا عنوانِ "کشور صلح‌دوست" از آن سلب شود و از سازمانی که به وضوح از آن متنفر است اخراج گردد؟

  • حسن مجیدیان

اتفاقی خیلی بد

شنبه, ۱۳ مرداد ۱۴۰۳، ۱۰:۲۳ ق.ظ

چقدر داغ شهادت حاج قاسم برای ما سنگین بود. از چشم هایمان سیل جاری بود انصافا. تا مدت ها برای داغ او اشک داشتیم. اما حالا که کوه مردی و بزرگ مجاهدی و عزیز میهمانی مثل شهید شیخ اسماعیل هنیه شهید شده؛ چرا سرد و لمس و بی اشک شده ایم. این شهادت هم مثل همان خبر، سخت بود و بهت آور. اما اینکه من تکان نمیخورم و مخزن اشکهایم پشت پلکهایم خالی مانده؛ پس در من اتفاقی افتاده. امروز در لابی هتل پیرزنی جلوی شبکه ی خبر گریه میکرد و من با خودم میگفتم که تو چرا عادی و دمسرد نشسته ای؟ پس اشکهایت کو؟ سوزِ دلت چه شد؟ دیگر چه کسانی باید ذبیح و مقتولِ امت اسلام شوند که تو از زندگیِ ماشینی و عادی و کارمندی بدر آیی؟ بله اتفاق بدی در امثال من افتاده که شهادت هنیه ها او را تکان نمی‌دهد. این بدترین چیزی است که می‌شود تصور کرد. این عین مرده گی است به خدا. عین از دست رفتن و تمام شدن... همین دیگه!

 

  • حسن مجیدیان

پاسخ معادله ساز

شنبه, ۱۳ مرداد ۱۴۰۳، ۱۰:۱۸ ق.ظ

پاسخی که باید شدیدتر، معادله‌ساز و هماهنگ باشد

حمله به تهران بدتر از حمله به سفارت ایران در دمشق بود کما اینکه قبلا نوشتم همان حمله به دمشق هم سنگین‌تر از شهادت حاج قاسم بود. حاج قاسم را در بغداد زدند، شهید زاهدی را در سفارت ایران در سوریه و شهید هنیه را در قلب تهران. این بار هم جغرافیا پایتخت ایران بود و هم هدف منحصربفرد. روند عملیاتی اسرائیل را که نگاه می‌کنم یک چیز برایم روشن است: هرچند ما اقدامات رژیم را بی‌پاسخ نگذاشته‌ایم اما نتوانسته‌ایم معادله‌ای تغییر دهیم. این را همین چند روز قبل هم در برنامه میدان به بحث گذاشتیم. معادله ما و رژیم در حال حاضر نه تنها حفظ نشده که حاکی از روند رو به جلوی رژیم است ولو اینکه رژیم هم ضربه‌های سختی می‌خورد. با پیش فرض آنچه فوق نوشتم واکنش ایران این بار باید قاعدتا تندتر از قبل باشد اولا بخاطر همین نکته سابق که حادثه بدتر بود و ثانیه بخاطر اینکه قبلا یک بار عملیات فراگیر موشکی پهپادی کرده است و این بار طبعا سختی کمتری دارد لکن ترکیب شهادت نفر یک حماس در تهران، یک بعد بسیار مهم دیگر هم دارد: به چالش کشیده شدن آبروی ایران که ستون فقرات محور و پشتیبان اصلی محور مقاومت است. فضای افکار عمومی از خود ایران گرفته تا جهان عرب بشدت نسبت به این شکست امنیتی حساس شده است. تنها دوای این نگرش منفی هم واکنشی سخت و در خور است. اما نکته اینجاست که واکنش شدیدتر به تنهایی کافی نیست. باید لوازمی برای اعمال معادله جدید بر اسراییل فرض شود تا اقلا همین سطح حفظ شود و رژیم دیگر گامی رو به جلو نگذارد. تهران متعاقب ضاحیه بیروت و بندر الحدیده هدف قرار گرفت. قبل از اینکه پاسخی بر سر حمله حدیده داده شود و در هول و ولای بی خبری از سرانجام عملیات اسرائیل در ضاحیه، تهران هدف قرار گرفت. درست پس از مراسم تحلیف ریاست محترم جمهور. همزمان دیشب پایگاه‌های مقاومت عراق هم هدف قرار گرفت. در این شرایط کل محور مقاومت تحت ضربه واقع شده است. این رخدادها اصلا اتفاقی نیست. پاسخ محتمل پیش رو علاوه بر اینکه باید «شدیدتر» و با در نظر گرفتن شاخص «معادله‌سازی» جدید محقق شود، می‌بایست با «هماهنگی» کل محور مقاومت باشد. اسرائیل باید ضربه‌ای تنبیهی و سخت از سوی کل محور دریافت کند چرا که حق پاسخ برای کل محور مقاومت محفوظ است. روح مجاهد نستوه و فرمانده بزرگ مقاومت اسلامی فلسطین شهید اسماعیل هینه در جوار پیامبر خدا محمد مصطفی (ص) قرین شادی باد.

 

سربازروح الله رضوی

  • حسن مجیدیان

چند خط از ترور در تهران

شنبه, ۱۳ مرداد ۱۴۰۳، ۱۰:۱۳ ق.ظ

اتفاق سخت و تلخ است و سخن گفتن سخت تر اما: اینکه عاقبت همه رهبران حماس شهادت است؛ نوش جانشان اما این اتفاق در قلب تهران و اسکان رهبر حماس ضعف جدی ای را نشان می دهد که در وقت خود باید فکری برایش کرد اما چرا دشمن اراده به چنین تصمیمی میگیرد؟! مسئله ترورها و برخی اقدامات امنیتی دشمن در سالهای اخیر و ماه های اخیر در مسئله مقاومت، لزوما نه ناشی از عدم پاسخ از سوی محور مقاومت، بلکه ناشی از وضعیت خاص نبرد طرفین و طوفان الاقصی است. نبردی که آینده رژیم را رقم خواهد زد اما قطعا باید پاسخ مهم و جدی و مستقیم داد. خط روایت برای جامعه که چرا باید پاسخ داد  و نترسید در یک کلمه "وعده صادق" است تصمیم رژیم کار را در بن بست بیشتری در مذاکرات قرار می دهد و از امروز جنگ و طوفان وارد مرحله جدیدی می‌شود...تصمیمی که همزمانی اش با تحولات مختلف سیاسی از تهران تا آمریکا را دچار چالش خواهد کرد اما کشاندن این اتفاق به تحولات داخلی و تغییر دولت، اوج خباثت و بی انصافی است و عجیب!

محسن فایضی

 

  • حسن مجیدیان

چرا برای غزه کم تحرکیم؟!

شنبه, ۱۸ فروردين ۱۴۰۳، ۰۷:۲۰ ق.ظ

 

تصمیم گرفتم اولین و دومین یادداشت امسال رو برای غزّه بنویسم و نه حتی برای شعار سال! بعد از یادداشت «غزه؛ و البته هزاران مناسبت تقویمی و موسمی جور و واجور!!» که در آن به نقد رفتار فرهنگی دوستان حزب‌اللهی‌مان پرداخته بودم، برخی از دوستان گفتند که مردم ایران حاضر به همراهی با مردم غزه نیستند و افکار عمومی ما کشش طرح مسئله کمک به غزه را ندارد! بگذارید همین ابتدا نظر خودم را عرض کنم. این تحلیل از مردم ایران از اساس یک تحلیل غلط، انحرافی و تقلیل گرایانه است. مردم ایران همواره در طول قرنها جزو عدالت‌طلب‌ترین ملتها بوده‌اند و برای رسیدن به آن، هزینه‌های هنگفت داده‌اند. چطور می‌شود که چنین ملتی که حتی مخالفین حکومتش هم برای همراه کردن مردم ناچارند که بر روی عدالت‌طلبی دست بگذارند و حجاب قانونی را مصداق ظلم نشان دهند تا بتوانند جوانان و نوجوانان را برای مقابله با حکومت به خیابانها بکشانند، به یکباره چنان تحولی پیدا می‌کند که نسبت به یکی از بزرگترین جنایت‌ها و نسل‌کشی‌های آشکار تاریخ معاصر کرخت و سرد شوند؟! این تحلیل غلط اندر غلط است ... ریشه عدم تحرک کنونی مردم ایران را باید در جایی دیگر دنبال کرد؛ اولین ریشه‌ی این بی تحرکی در فراگیر شدن این تلقی است که «الان کمک به غزه یک کار تخصصی و نظامی است که مردم عادی نمی‌توانند نقشی در آن داشته باشند»؛ دومین ریشه این بی عملی را باید در این تلقی دنبال کرد که «راهپیمایی‌های کلیشه‌ای دردی از مردم غزه دوا نمی‌کند و اقتضائات بیرونی و میدانی به حدی قدرتمند است که این راهپیمایی‌های داخلی، تأثیری بر روی تصمیم گیری مسئولین سیاسی و نظامی کشور در مواجهه با مسئله غزه نمی‌گذارد.» حاصل جمع این دو تلقی این است که مردم ایران علیرغم تأسف و تأثری که از جنایتهای بی حد و مرز اسرائیل دارند و احیانا اشکی که شبها پای اخبار کودک‌کشی‌ها و زجرکشیدن‌های مردم غزه می‌ریزند، راهی را برای کمک در جلوی خود باز نمی‌بینند و ناگزیر برای فرار از فشار روحی آن، خود را به بی‌خیالی می‌زنند. خیلی فرق است که کسی بی‌خیال مسئله‌ای باشد و کسی از روی ناچاری و بن بست عملی و قاعدتاً برای فرار از فشار شکننده‌ی روحی مسئله‌ای، خود را به بی‌خیالی بزند؛ حال اکثر مردم ایران، حال دومی است. از اینرو، راه برافروخته نگه داشتن ابر مسئله‌ای به نام فلسطین در جان و فکر و رفتار مردم ایران، پخش عکس‌های جنایت‌های شنیع اسرائیل و نسل‌کشی‌ها و کودک‌کشی‌ها و رنج‌ها و زجرهای فلسطینیان نیست، بلکه راه اصلی «بازآفرینی فناوریهای اجتماعی استحصال اراده جمعی مردم ایران در راستای حضور واقعی در واقعه فلسطین» می‌باشد. ‌خلاصه اینکه: امروز مشکل مردم ایران «نبود تحریک» نیست، بلکه مشکل، «فقدان بستر تحرک» است. امروز مشکل مردم ایران «ندانستن ظلم اسرائیلیان» نیست، بلکه مشکل، «نداشتن راهی برای حضور و تأثیر واقعی» است. امروز مشکل مردم ایران «نخواستن کمک به غزه» نیست، بلکه مشکل، «تصور ناتوانی از کمک کردن» است. گسست زبانی با منطقه و جهان، بیرون بودن از مناسبات عربی و ترکی، بیگانگی با اقتضائات جامعه اهل تسنن، فشل بودن سامانه خبر در کشور و البته انسداد ذهنی خواص شتاب‌دهنده‌، همه و همه دست به هم داده‌اند تا فناوری‌هایی زنده‌ی چند دهه‌ی گذشته‌ی جامعه‌ی انقلابی ایران یعنی راهپیمایی به امری صرفا داخلی و کلیشه‌ای تنزل یابد و تخلیه معنایی شود ... اگر راهی برای تحرک مردم ایران هست که حتما هست، آن را باید در بسترسازی کنش عمومی، از طریق احیاء فناوری‌های اجتماعی با سابقه و یا خلق فناوری‌های اجتماعی جدید جستجو کرد...

حجت‌الاسلام علی محمدی
 

  • حسن مجیدیان

تماشاچیان غزه

شنبه, ۱۸ فروردين ۱۴۰۳، ۰۷:۱۸ ق.ظ

ابن ریاح روایت می‌کند مرد نابینایی را که در روز شهادت امام حسین(ع) در کربلا حاضر شده بود دیدم، کسی علت نابینایی او را سؤال کرد. او در جواب گفت: ما ده نفر رفیق بودیم که برای کشتن حسین(ع) به کربلا رفتیم، ولی من شمشیر و تیر و نیزه به کار نبردم. چون حسین(ع) کشته شد، به خانه بازگشتم و نماز عشا خواندم و به خواب رفتم. در عالم خواب شخصی نزد من آمد و گفت: رسول خدا(ص) تو را می‌خواند، برخیز و اجابت کن! گفتم: مرا با رسول خدا(ص) چه کار است؟‌ آن شخص گریبان مرا گرفت و کشان کشان نزد رسول خدا(ص) برد. دیدم پیغمبر خاتم(ص) در بیابانی نشسته و آستین‌های خود را بالا زده و حربه‌ای در دست گرفته و فرشته‌ای برابر او ایستاده و در دست او نیز حربه‌ای است از آتش. نه نفر از دوستان مرا کشت و به هر کدام که ضربتی می‌زد سرتاپای آنها از آتش فرا می‌گرفت و می‌سوزانید. من نزدیک رسول خدا(ص) رفتم و مقابل او زانو بر زمین زدم و گفتم: السلام علیک یا رسول‌الله. ولی آن حضرت جواب نفرمود، و مدت زیادی مکث کرد. پس از آن سر خود را بلند کرد و فرمود: ای دشمن خدا! هتک حرمت مرا نمودی و عترت مرا کشتی و حق مرا رعایت نکردی...! گفتم: یا رسول‌الله به خدا قسم من در کشتن فرزندانت نه شمشیر زدم و نه نیزه به کار بردم و نه تیر می‌انداختم. پیامبر(ص) فرمود: راست گفتی ولی سیاهی‌لشکر کشندگان حسین را زیاد کردی. نزدیک من بیا. من نزدیک رفتم. دیدم طشتی از خون نزد اوست. به من فرمود: این خون فرزندم حسین است. پس از آن خون به چشم من کشید، چون بیدار شدم تاکنون چیزی را نمی‌بینم. «لهوف سید بن طاوس»

 

 

 

میترسم امثال من هم مشمول همین فقره بشوند

 تماشاچیان بی عمل! اما هرچه فکر میکنم کدام کار مرا به نصرت مظلومان فلسطین نزدیک میکند؛ چیزی به ذهنم نمی آید. نوشتن در این کانال کم تعداد و فوروارد صحنه ها و جنایات آن نقطه، به چه دردی میخورد؟ هیچ! اگر نمی‌نویسم از این روزهای غزه، از سرِ بی دردی نیست! از بی عملی و بی هنری و بی عرضگی است!

  • حسن مجیدیان

درباره ی کمک ایران به غزه

يكشنبه, ۲۰ اسفند ۱۴۰۲، ۰۹:۲۸ ق.ظ

یا ایران باز هم معادلات فلسطین را دچار تحول بنیادین می‌کند؟*

سرباز روح الله رضوی 

 

در ششمین ماه از نبرد طوفان الاقصی و استمرار نسل‌کشی در غزه، اسرائیل توانسته برگ برنده‌ای در میدان جنگ رو کند. برگ برنده‌ی اسرائیل نه بمب‌های آمریکایی است و نه تانک‌های پیشرفته‌اش؛ اسرائیل توانسته از #گرسنگی به مثابه سلاحی برای به زانو در آوردن مقاومت بی‌بدیل مردم غزه بهره بگیرد. ماجرا از آنجا شروع شروع شد که بخشی از مردم غزه در نواحی شمالی باقی ماندند و اسرائیل کنترل نواحی میانی را در دست خود نگه داشت و بدین ترتیب چند صد هزار انسان محصور در نواحی شمالی دیگر حتی از همان کمک‌رسانی محدود از طریق مرز رفح هم محروم شدند و حال که زمان در حال سپری است سلاح گرسنگی ذره ذره در حال گرفتن جان مردم شمال غزه است. در معرکه گرسنگی کودکان با شرایط جسمی خاص و افراد مسن قربانیان خط اول قرار گرفته‌اند و تصاویر اجساد استخوانی‌شان در حال انتشار است. باید به جنگ این گرسنگی رفت و پیش پا افتاده‌ترین کار مساهمه در کمک‌رسانی به غزه است اما این اصل ماجرا نیست چون کمک‌های متداول نه آنطور که باید به غزه می‌رسند و نه به همه جای غزه می‌رسند و برای اینکار دولت‌ها باید وسط بیایند علی الخصوص دولت جمهوری اسلامی ایران. من برای آنچه از جمهوری اسلامی در جهت شکستن این گرسنگی مطالبه می‌کنم خیال نمی‌پردازم و بقدری که خدا به من درک از جغرافیا و قواعد سیاسی داده خودم را پیش خداوند مسوول می‌دانم تا چرت نگویم و پرت نبافم. پس دقت کنید که چه می‌نویسم: غزه محاصره است؛ زمینی، دریایی و هوایی. یعنی برای رسیدن به غزه باید از سد اسرائیل گذشت و این یعنی وارد جنگ شدن با اسرائیل اما امروز زمان آن جنگ فراگیر نیست‌. یعنی هیچ کسی - درست یا غلط - آماده رویارویی با اسرائیل در خاک و هوا و دریای اسرائیل نیست. اما محاصره زمینی غزه چون محاصره دریایی و هوایی آن نیست. در محاصره‌ی زمینی غزه اسرائیل در نوار شرقی و شمالی نوار غزه، خودش مرز دارد و اجازه نفوذ به کسی نخواهد داد. در نوار جنوبی هم هرچند اسرائیل مرزی ندارد اما نبض گذرگاه رفح را از طریق توافقات صلحش با مصر بدست گرفته و باز عملا بواسطه به میان آمدن حکومت مصر امکانی برای تغییر معادله محاصره زمینی وجود ندارد. اما شرایط محاصره هوایی و دریایی غزه اینگونه نیست و اسرائیل برای جلوگیری از امدادرسانی هوایی و دریایی باید در آسمان غزه و سواحل غزه حضور پیدا کند که دیگر جزیی از محدوده‌ی رسمی کشورش نیست و این یعنی مواجهه اسرائیل با نیروهای امدادرسان در جایی خارج از مرزهای خویش که در اینصورت بهانه "حق دفاع سرزمینی" از اسرائیل سلب خواهد شد. غزه البته نه فرودگاهی دارد و نه بندر فعالی پس اگر قرار به شکستن این محاصره باشد باید عملیات رهاسازی هوایی یا انتقال کمک‌های دریایی با بهره‌گیری از شناورهای کوچکتری تا ساحل غزه صورت پذیرد. پس چرا تاکنون گروهی یا دولتی این کار را نکرده؟ پاسخ ترس دولت‌ها از واکنش سخت اسرائیل است. کاری که اسرائیل قبلا در ماجرای ناوگان ماوی مرمره ترکیه در سال ۲۰۱۰ انجام داد و ۱۰ نفر را در آب‌های آزاد به شهادت رساند و ده‌ها تن دیگر را بازداشت کرد. اگر بپرسید که چرا گروه‌های مردمی خودشان راسا اقدام به ارسال کشتی نمی‌کنند پاسخ آن است که چون کشتی‌ها برای عزیمت به سوی غزه از هر بندری نیازمند مجوز و تایید رسمی دولت مبدا هستند؛ درست مانند پرواز هواپیمایی از فرودگاهی به سوی مقصدی که باید تایید دولت مبدا را داشته باشد و باز اینجا اراده دولت‌ها مساله‌ساز می‌شود و درست اینجاست که نام ایران مطرح می‌شود. ایران قفل کمک‌رسانی تسلیحاتی به مقاومت فلسطینی را شکسته و این بر کسی پوشیده نیست. هزینه‌ی این اقدام پیشرو نیز سال‌هاست که پرداخته شده و می‌شود و اینطور نیست که ایران بخواهد سقفی جدید را در حمایت از فلسطین بشکند؛ سخن از بعدی جدید است. وقتی ایران سلاح به غزه ارسال کرده و با خباثت‌های اسرائیلی هم مواجه شده، ارسال کمک‌های انسانی که دیگر حتی مطالبه اتحادیه اروپا هم است، هزینه‌های اضافی برای ایران بدنبال نخواهد داشت. اراده‌ی عمومی حاکمیت در جمهوری اسلامی ایران در قبال مساله فلسطین از این رو فراهم آورنده ظرفیت بالقوه‌ی چنین اقدامی توسط ایران است. حال آنکه چنین اقدامی برای تمامی کشورهای دیگر منطقه بدلیل رقم زدن سقفی جدید از اقدام و کنشگری در قبال فلسطین امکان بالقوه نیز ندارد. اینجاست که حاکمیت در ایران باید تصمیم بگیرد که آیا می‌خواهد باز هم معادلات حاکم بر ماجرای فلسطین را دچار تحول بنیادین کند یا نه؟ اگر پاسخ منفی است که آقایان توضیح بدهند چرا اما اگر پاسخ آری‌ست که می‌توان با تشکیل کمیته‌ای اضطراری به دستور ریاست جمهوری، وارد جزئیات اجرایی و چند و چون این کمک‌رسانی و تمهیدات متعدد برای کمینه‌سازی تهدیدات محتمل این اقدام شد.

  • حسن مجیدیان

بیمارستان المعمدانی

چهارشنبه, ۲۶ مهر ۱۴۰۲، ۰۷:۳۶ ق.ظ

 

وای که چه عکس عجیبی است. ممکن نیست از جلو چشمم کنار برود. هیچوقت. برای همیشه بخشی از من خواهد بود. در ظاهر کنفرانس خبری وزیر بهداشت فلسطین است اما حرف‌ها را او نمی‌زند. او ساکت‌ترین است. حرف‌ها را آن‌هایی می‌زنند که دیگر نمی‌توانند تکان بخورند. از لای پارچه‌های سفید. پارچه‌های سفیدِ آغشته به خون. تریبون، این بار در اختیار شهداست. مظلوم‌ترین‌های تاریخ حاضرند. این‌ها زنده‌ترین کشته‌های تاریخند. دارند حرف می‌زنند. صدایشان را می شنوید؟

  • حسن مجیدیان