کتاب گاه ناچیزی مرگ
در تعطیلات نوروز با این کتاب مأنوس بودم. محمدحسن علوان، جوان ِ رمان نویس اهل عربستان است که این کتاب را برای شیخ اکبر، محیی الدین ابن عربی نوشته است. کتاب شیرین بود و خواندنی و پُر از حرف و نکته. ترجمه چه خوب بود. سیر و سلوکِ شگفتِ ابن عربی(با همه ی تناقضات ظاهری) و عاقلانه ها و عاشقانه ها و دردسرها و سفرها و ازدواج ها و اوتاد و همراهان او بهمراه ِ تصویری روشن از مردمانِ آن زمان، سلاطین، جنگ ها، سرزمین های مختلف همچون آندلس و مصر و شام و مکه و بغداد و آناتولی و دمشق و... همه و همه درس آموز و خواندنی و تامل کردنی بود. البته ابن عربی این عارف یا صوفی ِ بحث برانگیز، مسلما به تمامه آن نیست که این رمان تصویر کرده است. اما برای ماها که محروم از سیر و سلوک مومنانه و دور و مهجور از اولیای خدا و بی بهره از دانش و عرفان و بیگانه از ریاضت های انسان سازِ شرعی هستیم، خواندن این دست کتاب ها هم غنیمت است و هم، همه درد است و حسرت است و حرمان. «گاه ناچیزی مرگ» به تو نهیب میزند که باید بروی. سفر کنی. یک جا نمانی. جد و جهدی بکنی. درد و رنج و بلایی داشته باشی. به راه بزنی. بروی و... برسی!
- ۰ نظر
- ۱۴ فروردين ۰۱ ، ۱۰:۳۵