گفت و گو با حاج محمود تاری

اگر حال داشتید گفت و گوی من در خبرگزاری مهر با حاج محمود تاری؛ ذاکر پیشکسوت اهلبیت علیهم السلام را بخوانید...
نظر هم دوست داشتید بنویسید
- ۰ نظر
- ۰۷ آبان ۰۴ ، ۱۲:۴۹

اگر حال داشتید گفت و گوی من در خبرگزاری مهر با حاج محمود تاری؛ ذاکر پیشکسوت اهلبیت علیهم السلام را بخوانید...
نظر هم دوست داشتید بنویسید

رمضان پور گفت:متأسفانه امروز عامه مردم استدیو خوانی را میطلبند و این شیوه خوانندگی را میپسندند بازخورد هم دارد اما ما نباید ببینیم مستمع چه سلیقهای دارد و چه چیزی میخواهد.
خبرگزاری مهر - گروه دین و اندیشه- فاطمه علی آبادی: فرهنگ مدح و مداحی یکی از عوامل مهم در ترویج اندیشه اسلامی شیعی و تثبیت آن در طول تاریخ ایران اسلامی به شمار میرود و در طول تاریخ مداحان و شاعران فراوانی با استفاده از اشعار، سیره و رفتار اهل بیت (ع) را با اسلوبهای هنری و قالبهای جذاب پایدار و تأثیرگذار توصیف و به مخاطبان انتقال دادند. هیأت فرصتی برای پرورش انسان و انسانسازی است که اگر به این مقوله بها داده نشود و آموزشهای لازم صورت نگیرد، خسارتی را در پی خواهد داشت و چون مداحان و هیأتهای مذهبی با جمعیت قابلملاحظهای از افراد جامعه بهویژه جوانان و نوجوانان در ارتباط هستند میتوانند نقش مؤثری در تربیت آنان داشته باشند بنابراین اگر محتوایی که مداحان و هیأتهای مذهبی به مخاطبان خود میدهند، غنی نباشد ممکن است تربیت دینی جوانان بهویژه انگیزه حضور مردم در مجالس دینی با چالش روبهرو شود.
بر همین اساس در بیست و ششمین گام با حاج حمید رمضانپور مداح اهل بیت (ع) گفتوگو کردیم:
*نقطه شروع مداحی و مرثیه خوانی شما برای اهل بیت از کجا بوده؟ در این مسیر از محضر چه اساتیدی بهره بردید و چه آموزشهایی را طی کردهاید؟
آغاز مداحی و این افتخاری که نصیب بنده شده به دوران نوجوانی بر میگردد. پدر و مادرم بسیار علاقه داشتند که به عرصه مداحی و قرائت قرآن کریم وارد شوم بخصوص مادرم در این زمینه بسیار مرا تشویق میکرد. خاطرم هست در ایام نوجوانی نوارهای کاست مرحوم کافی به فراوانی در منزلمان وجود داشت و من هم آنها را گوش میدادم از همان ایام جرقهای در ذهن و قلبم زده شد. همانطور که مستحضر هستید مرحوم کافی یک منبری توانا، روضه خوان زبر دست و در عین حال دعا خوان ماهری بودند برای همین وقتی نوارهای ایشان را گوش میدادم به دقت محتوای آن را حفظ میکردم سپس در جمع بستگان و جلسات هیأت سخنان شبیه سازی شده مرحوم کافی را برای مخاطبان حاضر بیان میکردم. آهسته آهسته همین روحیه در وجودم تقویت شد به گونهای که در مدرسه به تلاوت قرآن کریم و مداحی میپرداختم، حتی در تشییع پیکر شهدا، مسجد محل و هیأتهای محلی به مکبری و مداحی میپرداختم. دوران دفاع مقدس بود که هنر مداحی در وجودم شکوفا شد تا جایی که در مناطق جنگی پیش و پس از انجام عملیات به مداحی میپرداختم.
اساتیدی که بنده در خدمت آنان بودم و مرا در این مسیر مورد تشویق قرار دادند ابتدا حاج محمد صادقی دایی بنده بود که از پیشکسوتان عرصه مداحی محسوب میشوند. ایشان الفبای مداحی کلاسیک و قالبهای شعری را به من آموزش دادند. سال ۶۵ بود که ایشان مرا به استاد سازگار معرفی کردند و من توانستم برای اولین بار در محضر استاد سازگار و دیگر مادحین معروف در مسجد لاله زار مداحی کنم که میتوان گفت از همان ایام بود که رسماً وارد این عرصه شدم. همچنین استاد علی انسانی یکی از افرادی بود که تأثیر بسزایی بر روی من داشت و ایشان هر کجا جلسه داشت بنده هم در آن شرکت میکردم. خاطرم هست وقتی ایشان به هیأت محبین الائمه میرفت بعد از سخنرانی استاد شیخ حسین انصاریان حاج علی انسانی به مرثیه خوانی و مداحی میپرداخت و من به دقت به اشعاری که میخواند دقت میکردم و بسیاری از اوقات آن اشعار را مینوشتم و یا حفظ میکردم. دیگر مداحی و مناجات خوانی استاد گرامی حاج منصور ارضی بود که تأثیر بسزایی بر روی من داشت؛ بنده معتقد هستم که حنجره ایشان یکی از معجزات حضرت زهرا است یعنی کسی که در این سن بتواند با این تن صدا به نوکری در محضر اهل بیت بپردازند معلوم میشود که نظر کرده اهل بیت است. یکی دیگر از اساتید که بنده مدیون ایشان هستم که سبب شد در عرصه مداحی با مفاهیم و مضامین قرآن آشنا شوم استاد عباس سلیمی است. باید تاکید کنم بنده همچنان از محضر این اساتید بهره میبرم و همچنان خودم را شاگرد این بزرگواران میدانم و در حال آموختن هستم.
*در سخنان خود به ایام جنگ و جبهه اشاره کردید و شما یکی از رزمندگان و جانبازان دوران دفاع مقدس به شمار میروید؛ لطفاً بفرمائید در کدام گردان بودید، از کجا اعزام شدید و در کل مقداری از حال و هوای آن دوران و مداحیهایی که برای رزمندگان انجام میدادید برای ما بگویید؟
۴۰ سال پیش دقیقاً سال ۱۳۶۲ برای اولین بار توفیق پیدا کردم تا در دفاع از وطن در مناطق جنگی حضور پیدا کنم. خاطرم هست ۱۵ سال سن بیشتر نداشتم و چون سن من کم بود پایگاه مالک اشتر که نزدیک منزلمان بود نمیپذیرفت مرا به مناطق جنگی اعزام کند تا اینکه دستی در شناسنامه بردم و توانستم به میدان نبرد اعزام شوم. وقتی به منطقه رفتم چون سن کمی داشتم در بخش آمار تعاون لشکر ۲۷ محمد رسول الله مشغول به فعالیت شدم؛ کارم در این بخش این بود که مجروحانی که از خط مقدم به عقب آورده میشدند آمار، پلاک و مکانی که باید منتقل شوند را ثبت کنم. پس از آن به بخش تبلیغات لشکر محمد رسول الله منتقل شدم و در آنجا علاوه بر فعالیتهای تبلیغی به مداحی و قرائت زیارت عاشورا و دعای کمیل اهتمام داشتم تا اینکه سال ۱۳۶۳ برای نبرد نظامی به گردان القارعه و بخش توپخانه لشکر محمد رسول الله منتقل شدم، همانجا در عملیات بدر منطقه بهمن شیر در توپخانه فعالیت میکردم. پس از آن نیز وارد گردان حمزه سید الشهدا (ع) شدم و در سال ۱۳۶۴ با شرکت در عملیات والفجر۸ و آزاد سازی فاو توفیق یافتم تا در زمره جانبازان قرار گیرم. در این عملیات بود که از ناحیه چشم مجروح شدم. بنابراین در عملیاتهای بدر، خیبر، والفجر ۸ و مرصاد حضور داشتم.
*حال و هوای هیأتهای جبهه چه تفاوتی با هیأتهای الان دارد؟ مستمعان آنجا چه تفاوتی داشتند؟
مخاطبانی که در منطقه حضور داشتند بیشتر قشر جوان بودند، کسانی که با شوق و حرارت غیر قابل توصیفی در مناطق جنگی حاضر شده بودند، کسانی که آمده بودند در عمل رسالت خود را به انجام برسانند، آنان کسانی بودند که با اعماق جانشان عاشق شهادت بودند. در منطقه وقتی برای جوانان مداحی میکردیم میدیدیم که عاشقانه و از اعماق جان و خلوص نیت ذکری را که میگویند انجام هم میدهند؛ یک ارتباط معنوی خاصی بین رزمندگان و اهل بیت (ع) وجود داشت. اگر روضه خوانده و دعایی قرائت میشد در عملیاتها باز خورد آن معلوم میشد، فضای جبهه نسبت به پشت جبهه بسیار متفاوت و معنوی بود. میتوان فضای جبهه را با نوحه تأثیر گذار استاد آهنگران که خواند: شور حسن است چهها میکند؛ نام حسین درد دوا میکند، توصیف کرد.

* قریب به ۵۰ سال است که در دستگاه امام حسین (ع) مداحی میکنید؛ این نفس زدن چه آورده و رهاوردی برای شما داشته است؟ چرا از این نعمت حنجره در جای دیگر مانند سیستم موسیقی بهره نبردید؟ در یک کلام اینکه در این ۵۰ سال مداحی چه اتفاقی افتاده است؟
هر چه از دنیا و آخرت بخواهم کسب کنم در این دستگاه به من رسیده است؛ در این کلام منظور از دنیا مسائل مادی نیست بلکه داشتن خانوادهای مؤمن، مذهبی و ولایی است. خانوادهای که در آن متولد شدم مذهبی بود و خانوادهای که تشکیل دادم نسلی مؤمن از آن به وجود آمد. امروز تنها پسرم و نوههای بنده نیز به عرصه مداحی وارد شدند و برای اهل بیت مداحی میکنند دیگر چه آوردهای بالاتر از این وجود دارد. اغلب کسانی که از این دستگاه و مکتب فاصله گرفت و اخلاق را کنار گذاشت گرفتار معضلات اخلاقی و اجتماعی شده است. خداوند در قرآن کریم میفرماید هر کسی از ذکر و یاد خدا فاصله بگیرد خداوند زندگی او را سخت میکند؛ به عقیده من داشتن خانوادهای که اهل عترت و قرآن است و نوههایی که همه اهل قرائت قرآن کریم و مداحی هستند بزرگترین گنج است. هر یک از اعضای خانواده ام برایم مایه افتخار و سرافرازی هستند. از همین مسیر از سال ۷۹ به عنوان مداح در حج تمتع و عمره توفیق قرائت دعای کمیل و مداحی در قبرستان بقیع پیدا کردم در حال حاضر نیز سالها است در عتبات عالیات شبهای جمعه به عنوان مداح ثابت در حرم امام حسین و حضرت عباس اجرای برنامه دارم.
* در واقع میفرمایید رهاورد این مداحی هم زندگی مرا ساخته و هم توفیقات معنوی زیادی برای من داشته است.
بله درست است.
* مقداری برگردیم به مجالس حضرت سید الشهدا و مدت زیادی در این مجالس فعالیت داشتید؛ به نظر شما عملکرد جامعه هیأتی در رشد سلوک اخلاقی و معنوی جامعه مثبت بوده و یا اینکه کارکردهای گذشته را از دست داده است؟
انقلاب اسلامی وامدار شور حضرت سیدالشهدا و محرم و صفر است؛ همانگونه که امام راحل فرمودند ما هر چه داریم از محرم و صفر است. هیأتهای مذهبی باعث شد که مردم به وجد بیایند و با گام نهادن در عرصه مبارزه و جهاد انقلاب اسلامی را به پیروزی برسانند بنابراین شور حسینی صددرصد در انسان تأثیرگذار است. امام راحل فرمودند این خون سید الشهدا است که خون ملل متعدد را به جوش میآورد؛ بنابراین نمیتوان گفت مجالس حسینی و هیأتهای مذهبی تأثیر گذار نیستند. اگر این مجالس و محرم و صفر نبود انقلاب اسلامی در همان روزهای اول از بین میرفت. ما در دوران دفاع مقدس سلاح پیشرفته نداشتم و کاملاً در تحریم بودیم به یاد دارم زمانی که یک گلوله آرپی چی را میخواستیم در عملیات استفاده کنیم فرمانده میگفت این یک عدد هفت هزار و پانصد تومان قیمت دارد و در عین حال کسی به ما سلاح نمیداد اما رزمندگان با شنیدن یک نوحه امام حسین و توسل به حضرت زهرا و بستن سربندی که منقش به نام اهل بیت بود چنان قدرت روحی میگرفتند که با روحیه وصفت نشدنی به لشکر تا دندان مسلح دشمن یورش میبردند و جانانه به مبارزه میپرداختند این تأثیر هیأتهای مذهبی است.
امروز ذایقهها و سلیقهها تغییر کرده است و جامعه در حال پوست اندازی است نمیتوان گفت جلسات و مداحیهایی که پیش از انقلاب وجود داشت امروز نیز وجود دارد؛ خیلی از آن روضهها ممکن است برای جوان امروز جذابیت نداشته باشد برای همین میطلبد مداح بدون اینکه از خط قرمز عبور کند مداحی به روز داشته باشد. یعنی در عین حالی که به روز است مستند و تأثیر گذار نیز باشد. در فتنههایی که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی داشتیم یکی از مسائلی که سبب شد فتنهها و توطئه دشمنان خنثی شود همین مجالس روضه خوانی، هیأتهای مذهبی، مسجد، مداح و روحانی بود. در فتنه ۸۸ استاد سازگار نوحهای را با سبک و سیاق قدیم ساختند و حاج سعید حدادیان در میدان انقلاب خواند؛ همه دیدیم که این دو بند شعر چه شور و هیجانی در قلب مردم ایجاد کرد و حماسه ۹ دی ماندگار شد و بساط فتنه ۸۸ را همان روز جمع کرد. ارتباط مردم با قرآن و اهل بیت مستحکم برقرار است و معتقد هستم این مجالس تأثیر داشته چرا که اگر تأثیر نداشت باید در بسیاری از اتفاقات قافیه را باخته و فرصتها را از دست میدادیم. همانطور که امام فرمود این ملکت برای امام زمان است همانها ما را حفظ کرده و امید است که در آینده نیز همانها حفظ کنند.
* یعنی شما معتقد هستید مجالس حسینی به شیوه سنتی همچنان کارکرد خودش را دارد؟
صددرصد.
* آیا مداحان همچنان بین مردم محبوب هستند و اگر نیستند چه اتفاقی افتاده که جایگاه خود را از دست دادهاند؟
به عقیده بنده مداحان همچنان آن احترام و ارتباط خود را با مردم دارند. بسیاری از مردم وقتی با مداحان ملاقات میکنند مشکلات خودشان را با آنان در میان میگذارند و این نشان میدهد که نوکران امام حسین را امین خود میدانند. بنابراین این حبل محکم و رشته متصل هنوز گسسته نشده است.

* مقداری هم راجع به مجالس صحبت بفرمائید گاهی اوقات میبینیم که در مجالس تعادل وجود ندارد و جنبه سوگ بیشتر از سرور قوی است؟ چرا به برخی از ائمه اطهار کمتر پرداخته میشود؟
ما شیعه هستیم و شیعه باید پیرو مولای خویش باشد امام صادق فرمودند در شادی ما شاد و در غم ما اندوهگین باشید؛ بنابراین در مجالس مذهبی باید شادی به جای خود و عزاداری هم در جای خودش باشد نباید در روزهای ولادت روضه خوانی شود. خاطرم هست سال ۸۵ در سالروز ولادت حضرت زهرا به دیدار رهبرانقلاب رفتیم جلسات قبل از برگزاری این دیدار گفته شد اکثر مداحانی که در این روز به دیدار مقام معظم رهبری مشرف شدند به روضه خوانی پرداختند آیا شما میتواند با مداحی خود فرحی در رخسار رهبر معظم انقلاب ایجاد کنید؛ خاطرم هست همان روز همه مداحان حاضر در این مهم ناموفق بودند غیر از بنده که یک قصیده در دستگاه ماهور خواندم و چهار دقیقه و سی ثانیه مداحی ام طول کشید.
متأسفانه امروز عامه مردم استدیو خوانی را میطلبند و این شیوه خوانندگی را میپسندند بازخورد هم دارد؛ ما نباید ببینیم مستمع چه سلیقهای دارد و چه چیزی میخواهد بلکه باید ببینیم قرآن و اهل بیت از ما چه میخواهند استدیو خوانی مداحی نیست خوانندگی است
مردم نباید تصور کنند که مداحان در مجالس مذهبی تنها میخواهند اشک بگیرند. مداحان باید شعری را انتخاب کنند که شجاعت و بزرگی اهل بیت را توصیف کند، مداحی که همه اش اشک نیست بلکه مداحی دارای بخشهای حماسه خوانی، شادی خوانی، روضه خوانی، یادواره شهدا خوانی، مناسبتهای انقلابی خوانی وجود دارد و اینکه همیشه در مداحی گریه باشد یک بار منفی برای مردم خواهد داشت. بنده خودم در مناسبتهای شاد نغمه و سرودهایی را انتخاب میکنم که شاد باشد. شاد خوانی همیشه سوت زدن و کف زدن نیست میتوان با ذکر اجرای شاد داشت. تاکید میکنم جلوی این رویه باید گرفته شود.
*آیا ذایقه مردم این مهم را نمیطلبد؟
به اندازه کافی مردم با مشکلات درگیر هستند و باید کار کرد که این بار منفی از دوش آنان کاسته شود. متأسفانه امروز عامه مردم استدیو خوانی را میطلبند و این شیوه خوانندگی را میپسندند بازخورد هم دارد؛ ما نباید ببینیم مستمع چه سلیقهای دارد و چه چیزی میخواهد بلکه باید ببینیم قرآن و اهل بیت از ما چه میخواهند. استدیو خوانی مداحی نیست خوانندگی است. برخی با تولید یک کلیپ معروف میشود در حالی که در حالی که نمیداند قصیده، غزل، دو بیتی و رباعی چیست و به قالبهای موسیقی شناخت ندارد؛ بعد به همینها میگویند استاد فلانی. بنده همچنان خودم را شاگرد میدانم. بعضیها با دو شورخوانی و دو کلیپ معروف میشوند و استاد مورد خطاب قرار میدهند و همان تولیدات را بلوتوث میکنند و میگویند ببینید فلانی چه خوانده و آن را معروف میکنند. مداحی باید پایه و بنیان محکم داشته باشد این مهم وقتی صورت میگیرد که مداح استاد و معلم داشته باشد.
در گذشته وقتی مداحی میخواست در محضر استاد بخواند دست و پای خود را گم میکرد به گونهای که ابتدا مداح بسم الله میگفت یک رباعی صلوات میخواند و بعد از خواندن غزل نصیحتی وارد بیان مطالب شخصیتی میشد که میخواست در آن زمینه مداحی کند و بعد از آن هم قصیده خوانی و روضه خوانی کرد سپس نوحه میخواند. امروزه بیشتر استدیو خوانی و کلیپ خوانی مد شده است. بنده هم میتوانستم وارد این عرصه شوم اما نخواستم چون معتقد بودم که نباید شیخوخیت کار زیر پا گذاشته شود.
* در مواجهه عملکرد هیأتها و مداحان دستگاههایی وجود دارد چه کاری این دستگاهها میتوانند در مواجهه با این ضعفها داشته باشند آیا تا به حال عملکرد خوبی داشتند؟
عملکردشان خوب نبوده به جهت اینکه این عرصه یک متولی واحد میخواهد که نداریم. امروز بنیاد دعبل، خانه مداحان، کانون مداحان، سازمان تبلیغات، مؤسسه قدیم الاحسان، هیأت رزمندگان، بسیج مداحان و… هر کدام به صورت مستقل فعالیت میکنند و یک سازمان و نهاد خاصی متولی امور نیست. برای مثال روحانیت تحت نظارت حوزه علمیه قم با همه قداست و استحکام خود فعالیت میکند برای مثال اگر سخنرانی خارج از ضوابط روایتی اشتباه و غیر مستند بیان کند فوری به دادگاه روحانیت احضار میشود اما آیا ما این مهم را برای مداحان داریم؟ در جامعه مداحان هر کسی هر کاری بخواهد انجام میدهد هر حرفی بخواهد میزند چون متولی ندارد و رها است. البته کارهای زیاد انجام شده اما کافی نیست. مقام معظم رهبری هر سال تذکراتی میدادند که متأسفانه برخی مداحان رعایت نکردند مانند برنامه پخش زندهای که اسامی برده شد که نباید حین مداحی برده میشد. برای مثال در زمینه پوشش مداحان چرا باید یک مداح لباسی آستین کوتاه بپوشد و محاسن خود را از ته بزند؟ اگر یک متولی وجود داشت بهتر میشد وجاهت کار را حفظ کرد. مداحان نباید سخنانی به زبان بیاورند که توهین باشد بلکه کلام و شعرشان باید به گونهای باشد که مردم را به تفکر وادار کند.
*سلوک اجتماعی و نقش آفرینی جامعه ستایشگران را در مسائل روز چطور ارزیابی میکنید؟ مسالههایی همچون فلسطین و حادثهی کرمان و...
فکر میکنم حدود پنجاه درصد این قشر در مناسبتهای این چنین ورود نمیکنند علتهای خاصی ممکن است داشته باشد اما لازم است که وارد این موضوعات شوند ما این عبارت را به مردم سالها گفتیم «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» این نشان میدهد که عاشورا و کربلا در سال ۶۱ باقی نمانده و در طول زمانها و مکانها جاری است و ادامه دارد. امروز باید شمر زمان را شناخت کسانی که زن و کودکان بی گناهان را به خاک و خون می کشند واقعاً چه کسانی هستند؟ باید امروز مظلومان زمان را شناخت.
جنگ حق و باطل تا روز قیامت ادامه دارد و تا روز قیامت بد و خوب وجود دارد از این رو باید در زمان حاضر نیز مصداقهای حق و باطل را بیان کرد و اگر چنین نکنند در حق حق ظلم شده است.
*اگر بعد از عمری نوکری فردای قیامت نزد حضرت سیدالشهدا علیه السلام مشرف شدید از ایشان چه میخواهید و چه عرض میکنید؟
اگر محضر ایشان را درک کنم همه چیز را خدا به من داده است و دیگر چیزی نخواهم خواست. گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم / چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی. اگر خدا این توفیق را به بنده بدهد که به محضر ایشان مشرف شوم خواهم خواست همچنان مرا به عنوان نوکر و روضه خوان بپذیرند.

سادات رضوی گفت: امروز استادی که برای اکثریت مداحان باشد وجود ندارد و برخی مداحان مداحی نمیکنند بلکه شور خوانی و ریتم خوانی میکنند در حالی که شور خوانی فعلی گوشهای از یک تخصص مداحی است.
فرهنگ مدح و مداحی یکی از عوامل مهم در ترویج اندیشه اسلامی شیعی و تثبیت آن در طول تاریخ ایران اسلامی به شمار میرود و در طول تاریخ مداحان و شاعران فراوانی با استفاده از اشعار، سیره و رفتار اهل بیت (ع) را با اسلوبهای هنری و قالبهای جذاب پایدار و تأثیرگذار توصیف و به مخاطبان انتقال دادند. هیأت فرصتی برای پرورش انسان و انسانسازی است که اگر به این مقوله بها داده نشود و آموزشهای لازم صورت نگیرد، خسارتی را در پی خواهد داشت و چون مداحان و هیأتهای مذهبی با جمعیت قابلملاحظهای از افراد جامعه بهویژه جوانان و نوجوانان در ارتباط هستند میتوانند نقش مؤثری در تربیت آنان داشته باشند بنابراین اگر محتوایی که مداحان و هیأتهای مذهبی به مخاطبان خود میدهند، غنی نباشد ممکن است تربیت دینی جوانان بهویژه انگیزه حضور مردم در مجالس دینی با چالش روبهرو شود.

در بیست و بنجمین گام با سیدعلیمحمد سادات رضوی مداح اهل بیت (ع) گفتوگو کردیم:
*شما از سال ۱۳۵۰ از سن ۱۴ سالگی نوحه خوانی و ستایشگری برای اهلبیت علیهم السلام را آغاز کردید، مرحوم پدر بزرگوار شما هم از منبریهای خوب غرب تهران بودند، برای ما از پیشینه خانوادگی در این باب و آموخته هایتان از مرحوم پدر بفرمائید.
پدرم از اهالی شهر مقدس قم بود؛ لازم به ذکر است اصالت سادات رضوی همه به شهر مقدس قم بر میگردد چرا که سلسله ساداترضوی که نسبشانبه موسیمبرقعفرزند بلافصل امامجواد میرسد در قم مدفون هستند. ایشان ابو زوجه ای داشتند که اهل علم و معرفت بود و پدرم به واسطه ایشان قدم به وادی روحانیت میگذارد. سال ۱۳۲۱ به تهران مهاجرت و زندگی خود را در منطقه سلسبیل آغاز میکند.
دو اخوی بنده به نام سید علی اکبر و سید علی نقی بزرگتر از من هستند و هر دو در وادی ستایشگری حضور داشتند و دارند اما نه به مقداری که بنده در این عرصه فعالیت دارم. بسیاری از اموری که به رعایت آن اهتمام دارم و از سفارشات مرحوم پدرم هست مدیون برادرهای خود هستم که بیشتر پدر را درک و از محضر ایشان کسب فیض کردند.
سال ۵۰ در سن ۱۳ سالگی پدرم را از دست دادم و در کنار برادرم سید علی نقی وارد عرصه ستایشگری شدم. از همان طفولیت به خواندن علاقه داشتم و مرحوم پدرم نیز خواننده خوب و قابلی بود و از نظر صوت و صدا بسیار قوی بود؛ ایشان موسیقی را هم خوب میشناخت. خاطرم هست پدرم از همان طفولیت در ماه مبارک رمضان یک قرآن پول به بنده میداد تا بروم و اذان بگویم. گاهی نیز اشعاری میداد و میگفت این شعر مثنوی است و باید به فلان سبک خوانده شود.
وقتی به همراه برادرم به مجالس میرفتیم چند نوحه و شعر به من یاد داده بود و میگفت هر زمان که این اشعار را خواندم با من بخوان و میخواندم، رفته رفته در این عرصه مهارت کسب کردم. یادآور میشوم هنوز که هنوز است در بسیاری از مسائل از اخوی کمک میگیرم چرا که ایشان تحصیلات دانشگاهی و حوزوی دارد و همچنان بنده شاگرد ایشان هستم.
* بحمدالله حضرتعالی از جمله معدود مداحانی هستید که تسلط بر دستگاههای موسیقی و ردیفهای آوازی دارید. این یادگیری از کجا و به چه صورت و توسط چه کسی یا کسانی برای شما حاصل شد؟ مداحی با تسلط بر دستگاههای موسیقی و ردیفهای آوازی چه تفاوتی با مداحیِ غیرِ آن دارد؟
پدرم موسیقی را خوب میدانست و در عین حال بسیار خوب میخواند؛ ایشان مشوق اصلی بنده در یادگیری دستگاههای موسیقی بود. خاطرم هست نخستین آوازی که خواندم مثنوی افشاری بود. مثنوی افشاری اصل مثنوی است. از همان دوران به موسیقی علاقمند شدم. باید بگویم دستی هم در خوشنویسی دارم.
پدرم خوشنویسی میکرد و جناب استاد رضا مافی که از بزرگان خوشنویسی بود در همسایگی ما بود؛ ایشان مبتکر و مبدع نقاشی خط در ایران به شمار میرفت. بنده به منزل این استاد بزرگ رفت و آمد داشتم. در آن دوران در دبیرستانها مسابقات مختلف هنری برگزار میشد که یکی از آن مسابقات مسابقه خوشنویسی بود یادم هست در یک دوره بود که در سطح کشوری در حوزه خوشنویسی رتبه کشوری کسب کردم. استاد مافی مرا به استاد سید حسین میرخانی ارجاع دادند ایشان استاد ارشد انجمن خوشنویسان به شمار میرفت.
بعدها بعد از پیروزی انقلاب اسلامی مرحوم محمد رضا شجریان سال ۱۳۵۸ کلاسی را در مرکز رادیو در میدان ارک برگزار کرد و متقاضیان ابتدا در آزمون ورود شرکت کردند از میان ۲۵۰ شرکت کننده در آزمون تنها بنده پذیرفته شدم. این کلاس زیاد طول نکشید و قریب به یک سال آواز شور و دشتی را در این کلاس فرا گرفتم بعد کلاس منحل شد
زمانی که نزد استاد میرخانی رفتم از بنده پرسید غیر از خوش نویسی به چه کار دیگری اشتغال داری؟ گفتم میخوانم! گفت بخوان و بنده چند بیت شعر خواندم فارغ از اینکه بدانم استاد سید حسین میرخانی خود در موسیقی طولهایی دارد و نوازندهای بی نظیر در حوزه کمانچه است. بعدها که متوجه شدم از ایشان پرسیدم چرا ساز نمیزنید گفت: من اولین قرآن نستعلیق را به قلم تحریر در آوردهام و دستی که قرآن نوشته است نباید به ساز برسد؛ ایشان بعد از نگارش قرآن کریم ساز را به صورت کامل کنار گذاشته بود. بر این اساس در میان هفته به دفتر ایشان مراجعه میکردم و نزد این استاد بزرگ به یادگیری خوشنویسی و موسیقی اهتمام داشتم؛ لازم به تاکید است در گذشته اساتید قبل از آموزش هنر ابتدا انسانیت و اخلاق را به شاگردان آموزش میدادند به گونهای که اولین سرمشق خط نویسی اساتید این عبارت بود ادب آداب دارد؛ جناب میرخانی یک استاد اخلاق، تقوا و انسانیت بود. ایشان نیز نامهای به مرحوم استاد اسماعیل مهرتاش نوشت و مرا به ایشان معرفی کرد.
استاد مهرتاش دو کلاس هنر پیشگی و آواز و موسیقی داشت. وقتی نزد استاد رفتم و نامه را به ایشان تقدیم کردم مرا تجلیل و تقدیر کرد و خواست چند شعر برایشان بخوانم و خواندم. سپس قرار شد دوشنبهها و چهارشنبهها نزد ایشان بروم. در این مرکز خوانندههای تراز اول چون شجریان، عبدالوهاب شهیدی، هنگامه اخوان، محمد منتشری و جمال وفایی میآمدند و شاگرد ایشان بودند. در طول این ایام سعی کردم ردیف و آوازها را نزد این استاد فرا بگیرم و این مهم چند سال طول کشید. اگر امروز جوانان وارد این وادی نمیشوند به دلیل سختی مسیر و نداشتن صدای اولیه است.
بعدها بعد از پیروزی انقلاب اسلامی مرحوم محمد رضا شجریان سال ۱۳۵۸ کلاسی را در مرکز رادیو در میدان ارک برگزار کرد و متقاضیان ابتدا در آزمون ورود شرکت کردند از میان ۲۵۰ شرکت کننده در آزمون تنها بنده پذیرفته شدم. این کلاس زیاد طول نکشید و قریب به یک سال آواز شور و دشتی را در این کلاس فرا گرفتم بعد کلاس منحل شد.

*در همین زمینه اگر بخواهید به مداحان جوان توصیه برای آشنایی با دستگاهها و ردیفها و گوشهها بکنید چه میفرمایید؟ چه منابع و تمرینی در این باب داریم؟
دانستن این هنر چند فایده برای شخص، هنر کشور و آیندگان دارد من توصیه میکنم کسانی که حتی حنجره آوازی ندارند بروند و فرا بگیرند. البته این کار به قدری دشوار است که بسیاری از جوانان از ادامه راه منصرف میشوند. در پای هنر باید خون جگر خورد و خوشنویسی یکی از آن هنرهاست انسان که به همین راحتی نمیتواند غلام حسین امیرخانی بشود. مداحان جوانی که وارد وادی مداحی شدهاند میطلبد چارچوب و استخوان بندی آواز ایرانی را فرا بگیرند. اینکه بخواهند همه گوشهها را یاد بگیرند کار دشواری است و همه گوشهها نیز برای یک مداح کارایی ندارد. به قدری آوا و گوشههای متعددی در موسیقی داریم که این نیست بنده نیز به همه گوشهها اشراف داشته باشم اما گوشههای اصولی را میدانم برای مثال دستگاه همایون درآمد، چکاوک، بیداد، بختیاری، چارپاره و… دارد که آنها را فرا گرفتهام اما شاید گوشههای فرعی را ندانم. خوب است که جوانان بیایند و همایون را فرا بگیرند و بدانند همایون چه نوع آواز، ردیف و گوشهای است و مادر آوازهای کشورمان کدام است؟؛ این فرا گیری به خودشان کمک میکند.
انسان هر کاری را علمی انجام دهد خوب است. موسیقی ایران موسیقی غنی است و میتوان گفت جز سه موسیقی برتر جهان و شاید اولی باشد. خاصیت موسیقی ایرانی آرام بخشی بوده و قدرت تفکر به انسان میدهد به گونهای که انرژی خاص و بادوامی را به آدمی منتقل میکند. آیا موسیقی رپ، راک و داک چنین است؟ اینکه این نوع موسیقیها وارد عرصه مداحی شده میتوان گفت دستانی پشت پرده است تا این نوع موسیقیها وارد مداحی شود.

بازوبند گفت: مداح باید بداند که سطح علمی مردم بسیار ارتقا یافته و اگر نتواند سطح علمی آنان را ارتقا بخشد، کم کم از این صحنه کنار گذاشته میشود.
خبرگزاری مهر- گروه دین و اندیشه- فاطمه علی آبادی: فرهنگ مدح و مداحی یکی از عوامل مهم در ترویج اندیشه اسلامی شیعی و تثبیت آن در طول تاریخ ایران اسلامی به شمار میرود و در طول تاریخ مداحان و شاعران فراوانی با استفاده از اشعار، سیره و رفتار اهل بیت (ع) را با اسلوبهای هنری و قالبهای جذاب پایدار و تأثیرگذار توصیف و به مخاطبان انتقال دادند. هیأت فرصتی برای پرورش انسان و انسانسازی است که اگر به این مقوله بها داده نشود و آموزشهای لازم صورت نگیرد، خسارتی را در پی خواهد داشت و چون مداحان و هیأتهای مذهبی با جمعیت قابلملاحظهای از افراد جامعه بهویژه جوانان و نوجوانان در ارتباط هستند میتوانند نقش مؤثری در تربیت آنان داشته باشند بنابراین اگر محتوایی که مداحان و هیأتهای مذهبی به مخاطبان خود میدهند، غنی نباشد ممکن است تربیت دینی جوانان بهویژه انگیزه حضور مردم در مجالس دینی با چالش روبهرو شود.

در بیست و چهارمین گام با حاج محمد بازوبند پیرغلام اهل بیت (ع) گفتوگو کردیم:
* شما از خانوادهای هستید که روضه خوانی و خدمت آستان اهل بیت علیهم السلام در آن ریشه و قدمت و جریان داشته و دارد. برادر بزرگ شما استاد حاج اکبر بازوبند از بزرگان و سرآمدان روضه خوانی و مداحی در تهران است؛ کمی از پیشینه خانوادگی خود در این باب بفرمائید و آنچه که از حاج اکبرآقا آموختهاید را برای ما بیان کنید؟
سال ۱۳۴۲ بود که خانواده به دلیل سپری کردن خدمت سربازی برادرم از یزد به تهران مهاجرت کردند. پیش از اینکه برادرم برای گذراندن دوره خدمت سربازی به تهران بیاید در مراسم روضههای خانگی که مادربزرگ مادریام برپا میکرد شرکت داشت و به روضه خوانی میپرداخت. برادرم حاج اکبر، مداحی را نزد دو تن از پیشکسوتان عرصه ذاکری از جمله مرحوم شیخ رضا یزدی و توکلی فرا گرفت. ایشان هیچ شاگردی جز مرا آموزش نداد و بنده تنها شاگرد او بودم.
مداح باید بداند سطح علمی مردم بسیار ارتقا یافته است و اگر نتواند سطح علمی آنان را ارتقا بخشد کم کم از این صحنه کنار گذاشته میشود. مداح اگر مخاطب شناسی خوبی داشته باشد و نیاز مستمع را درک کند هرگز از این صحنه کنار نمیرود
خاطرم هست سال ۱۳۴۷ با برادرم حاج اکبر آقا به حوزه میرفتیم و در آن زمان بنده ۹ ساله بودم و در مجالس قریب به دو دقیقه روضه خوانی میکردم. وقتی انقلاب شد ۱۷ سال سن داشتم و کلاس دوم نظری بودم. در آن ایام همیشه در کنار برادرم به مجالس روضه خوانی میرفتم. به یاد دارم سال ۱۳۵۸ توفیق پیدا کردم تا در حوزه علمیه آیت الله مجتهدی حاضر شوم.
بر همین اساس به مدت ۷ سال در محضر آن بزرگ مرد «مرحوم مجتهدی» زانوی تلمذ زدم و حدود یک سال نیز در مسجد امین بازار توفیق حضور در محضر مرحوم آیت الله حقشناس را یافتم. در این حین سه سال هم درس امام شناسی را در محضر شیخ احمد رحمانی همدانی فرا گرفتم. بعد از این ایام بود که در مسیر نوکری اهل بیت (ع) در مجالس و هیأتها شرکت و به روضه خوانی میپرداختم.
* تفاوت نسل قدیم مداحان با نسل امروز را در چه مسائلی میبینید؟
در حال حاضر دهها دانشگاه در تهران به تربیت دانشجویان اهتمام دارند که از بین این تعداد تنها چند دانشگاه انگشت شمار اعتبار بینالمللی دارد؛ معلوم است برای این نوع دانشگاهها انتخاب اساتید و هدایت دانشجویان به سختی و با دقت فراوان انجام میشود. گاهی برخی تصور میکنند تنها با شش ماه آموزش و تمرین میتوانند در عرصه مداحی و ذاکری اهل بیت گام بردارند در حالی که نمیدانند به هر میزان شاگردی اساتید با تقوا، اهل دل و صاحب فن را داشته باشند بیشتر میتوانند بر دلها تأثیر بگذارند. مداحان و ذاکران باید بدانند به هر مرحلهای از ذاکری توفیق یافتند کامل نیستند و هر لحظه نیاز به کسب علم و تجربه دارند.
امام علی (ع) فرمودند مرد زمانه خود باشید؛ این فرمایش بسیار مهم است. ذایقه و سلیقه مستمعان نسبت به چهل سال پیش متفاوت شده است. بنابراین مداحان نباید اثر گذاری بر مستمعان را در هیچ زمانی از دست بدهند. برای مثال در گذشته الفاظی که ذاکران استفاده میکردند هرگز مستمع آن روزگار دلیل استفاده آن را درخواست نمیکردند اما مخاطبان امروز چنین نیستند. مداح باید بداند که سطح علمی مردم بسیار ارتقا یافته است و اگر نتواند سطح علمی آنان را ارتقا ببخشد کم کم از این صحنه کنار گذاشته میشود. مداح اگر مخاطب شناسی خوبی داشته باشد و نیاز مستمع را درک کند هرگز از این صحنه کنار نمیرود.
در این برهه از روزگار مسألهای که برای مردم مهم است صبر در برابر مشکل است. برای اینکه یک مداح بتواند صبر مردم را تقویت کند لازم است برای مردم از سختیهای اهل بیت سخن بگوید تا برای مردم یادآوری شود که پیرو چه مکتب و بزرگانی هستند. بنابراین امروز برای جامعه مداحان شناخت مستمع بسیار مهم و ضروری است.

* حدود پنجاه سال است که در هیأت میخوانید درست است؟
الحمدالله. همین طور است.
* به نظر شما اساساً عملکرد جامعه هیأتی و مجالس مذهبی در افزایش تأثیر در سلوک فردی و جمعی مردم موفق ارزیابی میشود؟ آیا مجالس مذهبی ما مردم را رشد دادهاند؟
هیأت جای رشد است برای همین رشدی که در قدیم بود یک تأثیری داشت و رشدی که امروز شاهد آن هستیم یک تأثیر دیگری دارد. البته به هر میزان منبری و مداح اعتقادش قوی و در مسیر اهل بیت ثابت قدم باشد تأثیر کلام او در مستمع بیشتر میشود و این مساله ربطی به زمان ندارد. کلام مداح باید به روز باشد. امام رضا فرمودند خدا قرآن را برای زمان و جمعیت و مکان خاص قرار نداد بلکه در همه زمانها قرآن زنده است. مداح اگر خودش آیات قرآن را درک کند و وارد این حریم شود میتواند مستمع خودش را هدایت کند از این رو نوع بیان و کلام مداحان متفاوت است اما اساس معنویت تغییری نکرده است.
انسان از عناصر اربعه آب، خاک، هوا و آتش خلق شده است این مهم از قدیم بوده و امروز نیز هست و در آینده نیز خواهد بود آیا علم معنوی انسان به عناصر اربعه است؟ خیر. بلکه علوم معنوی انسان به نَفَختُ فیهِ مِن روحی؛ است. اگر روح انسان به کلام وحی و زندگی اهل بیت آشنا شود میتواند به جایی برسد که غیر از خدا چیزی نبیند.
امام علی میفرمایند مرد زمان خودتان باشید؛ بر اساس این روایت ضروری است تا مداحان مخاطب شناس باشند. نقل میشود یکی از منبریان وقتی برای شرکت در مجالس به مناطق بالانشین شهر میرفت مدام در منبرش از علم و کمالات علمی امام علی (ع) سخن میگفت اما همان فرد وقتی به محدوده مرکزی شهر و منطقه شوش میآمد برای مخاطبان از دلاوریهای امام علی در جنگها صحبت میکرد؛ از او پرسیده میشود این همه تفاوت برای چیست؟ پاسخ میدهد مردم مناطق مرفه نشین به دلیل اینکه اهل تحصیل هستند میطلبد از علوم امام علی سخن بگویم تا مخاطبان جایگاه این بزرگ مرد عالم هستی را بشناسند اما در منطقه شوش روزی چند بار دعوا و نزاع میشود. از این رو برای مخاطب این منطقه لازم است از دلاوریها و جوانمردی امام علی در جنگها مطالبی بیان کنم تا از این طریق امیرمومنان علی را بشناسند. بنابراین مخاطب شناسی برای هر مداح و ذاکری ضرورت دارد.
زمانی که به زندگی اهل بیت نگاه میکنیم میبینیم که در جای جای زندگیشان خدا وجود دارد از این رو امروز من مداح باید طوری زندگی کنم که مردم به امام زمان ارواحنا فداه علاقه پیدا کنند. نه اینکه بالای منبرم با پایین منبرم متفاوت باشد. مداح باید شأن اهل بیت را حفظ کند. ذاکر اهل بیت باید خوش برخورد باشد و برای مستمع احترام قائل باشد نه اینکه به هر قیمتی اشک مستمع را خارج و یا بر لبانش لبخند بنشاند، این مساله به ارباب آسیب میزند. بر این اساس مداح باید ابتدا خودش را حفظ کند و خود سازی داشته باشد تا بتواند روح و روان مردم را طاهر نگاه دارد و جلا دهد.


مقدسی گفت:من بدون وضو تا بحال برای اهل بیت(ع) روضه نخوانده ام، بدون اینکه تربت امام حسین در دستم باشد روضه نخوانده ام، با خودکار بیت المال، شعر برای امام حسین (ع) روی کاغذ نیاورده ام.
خبرگزاری مهر-گروه دین و اندیشه- فاطمه علی آبادی: «شرح شیدایی» روایتی است از گفتگوی صمیمانه با پیرغلامان و پیشکسوتان عرصه ستایشگری اهلبیت علیهم السلام که در منزل اولِ شرح شیدایی سراغی از ستایشگر باسابقه و محترم حسینی، سیدمحمدتقی مقدسی از استان کرمانشاه گرفته است بر همین اساس پای خاطرات و دغدغههای او نشسته ایم که در ادامه تقدیم مخاطبان میشود:
*ابتدا خود را معرفی بفرمائید:
من در اول اردیبهشت سال ۱۳۳۷ در شهر کرمانشاه و در محلهی برزه دماغ، در یک خانوادهی مذهبی به دنیا آمدم. الحمدلله آباء و اجداد ما از ارادت مندان اهل بیت علیهم السلام بودند. پدر پدرم حاج قاسم مقدسی، جانشین حضرت آیت الله لاری در مسجد حاج قنبر بود. وقتی که ایشان مسافرت میرفتند یا تشریف نمیآوردند، پدربزرگم نماز را اقامه میکرد. من از همان طفولیت در سن سه چهار سالگی مکبر و مؤذن مسجد بودم تعقیبات نماز را میخواندم. ارادت من به اهل بیت هم به همان سنین بر میگردد. یادم هست زودتر به مسجد میرفتم که روی منبر بنشینم و روضه بخوانم.
*اولین نغمهها از کجا کلید خورد؟
شروع روضه خوانی من از مسجد حاج قنبر بود. به یاد دارم اولین شعری که خواندم چنین طلیعهای داشت؛ اول سلام بر احمد، دوم به ساقی کوثر، سوم به فاطمه، چهارم به سبز پوش پیامبر، سلام پنجم من بر شهید نیزه و خنجر و...
آرام آرام با شروع تحصیلات در مدرسه در همان مقطع اول و دوم با شعر آشنا شدم. بیشترِ اشعار را حفظ بودم. مرحوم پدر پدرم، و مرحوم پدرم اشعار مذهبی را برایم میخواندند و من هم یاد میگرفتم. دقیق یادم هست باز شعر دیگری که آن زمان میخواندم؛ این بود: "بگو ای مرغ خونین بال تو از باغم خبر داری، ز چه اینگونه غمگینی، مگر ماتم نظر داری؟ و دمهای کوچکی که میگرفتم؛ زینب اطهرم الوداع، مهربان خواهرم الوداع، و به همین شکل آرام آرام در مداحی جلو میرفتم. تا اینکه از ۱۰ سالگی به صورت جدی وارد مداحی شدم.
*در این مسیر از محضر چه اساتیدی بهره بردید و مشوق اصلی شما چه کسی بود؟
مشوقان اصلی من در این سیر الهی، مرحوم پدرم و مرحومه ی مادرم و مرحوم پدربزرگم، حاج قاسم مقدسی بود. اولین استاد من، مرحوم مرشد حاج مرتضی منصوبی بود. بعد از ایشان هم حاج اصغر آقا خیری رحمت الله علیه. از اساتید بزرگی که من دیدم از قم مرحوم حاج حسین مولوی، از تهران مرحوم نادعلی کربلایی، حضرت آقای حاج غلامرضا سازگار، و در کرمانشاه مرحوم مرشد سید نجف جابری، مرحوم مرشد ابراهیم سجده پور و…. اولین استاد من که مرحوم مرشد مرتضی بود میگفت:: تا زمانی که پخته نشدی غیر از هیئت خودمون حق نداری جایی بخوانی". اگر ایشان میفهمید من جای دیگری رفته و خوانده ام، ناراحت میشد. میگفت: " تو باید پخته ی کامل بشی. مثل یک روحانی که دورهی کامل روحانیت رو دیده باشه و دروس لازم حوزه رو خوانده باشه و معمم شده باشه و بعدش منبر بره. الان حق نداری جایی بخوانی".
من تلاش کردم این راه را تا آخر ادامه بدهم. برخی از دوستان و هم دورهای های من باصطلاح از الف تا یاء را در این راه طی نکردند و بعضاً کار را نیمه رها کردند. از کسی البته نام نمی برم.
افتخارم این است که در سنین نوجوانی، قبل از انقلاب، خداوند به من توفیقاتی داد که منزل مسکونی پدرم را با اذن خودش تبدیل به حسینیه کنم. چون خودم نوجوان بودم، اسم هیئت و حسینیه را حضرت علی اکبر علیه السلام. انتخاب کردم. تأسیس حسینیهی ما سال ۱۳۵۵ بر میگردد.
* گفته میشود مداحان اهل بیت (ع) پیش از انقلاب اسلامی فعالیتهای انقلابی بسیاری در راستای پیروزی انقلاب اسلامی داشتند از فعالیتهای انقلابی خودتان بفرمائید:
در روزهای اوج گیری انقلاب اسلامی و بعد از شهادت آیت الله حاج آقا مصطفی خمینی در مسجد مرحوم شهباز خان افتخار داشتم در خدمت آیت الله آقا شیخ مجتبی که از شاگردان برجسته حضرت امام بودند، باشم. آن روزها تمثال حضرت امام و اعلامیههای ایشان به دست ما میرسید و توزیع میکردیم.
شبهای سه شنبه، از قبل از انقلاب تا به امروز ما در حسینیهی خودمان روضه داشته ایم و داریم و خواهیم داشت.
آن روزها را خوب به یاد دارم. نوجوانانی که در حسینیه ما خدمت میکردند و بعدها شهید شدند. شهید بهزاد امیریان، شهید برومند کوه زادی، شهید ابراهیم نجاتی، شهید فضل الله رحیمی از آن جمله بودند. یکی از افتخارات من این است که شهیدی نیست در استان کرمانشاه (یعنی من یاد ندارم) که من برایش مدیحه سرایی و نوحه خوانی نکرده باشم. شهیدی به یاد ندارم به من گفته باشند و من در مجلسش نرفته باشم و روضه خوانی نکرده باشم.
مادران شهدا، پدران شهدا و برادران شهدا هر کدام از این عزیزان که از دنیا رفتند، من باز به تشییع جنازههایشان رفتم و سر مزارشان خواندم. در آن ایام گاهی ۷ یا ۸ مجلس شهید را در یک روز از ۶ غروب تا نیمههای شب میرفتم و از محفوظاتم از اشعار انقلابی و شهدایی میخواندم. نیتم این بود که والدین شهدا تسکین بیابند و راضی شوند. بخصوص این شعر زمزمهی من بود که:
نوای غربتم برپاست مادر
تفنگم بر زمین تنهاست مادر
غریبانه نمردم در بیابان
سرم در دامن زهراست مادر
جالب بود که گاهی که مجالسم تمام میشد، میآمدم بیرون و میدیدم کفشهایم نیست! خلاصه گاهی با پای برهنه راه منزل را طی میکردم. من بودم با اصغر آقای خیری. ایشان خیاط بود و من قاضی و دادستان. صبح زود علی رغم تمام خستگیهای شب قبل میرفتم دادگاه انقلاب.
*از خاطرات مداحی خودتان در مجالس اهل بیت (ع) و محضر بزرگان برای ما بگویید؟
وقتی در فضای مداحی به پختگی رسیدم، خیلی جاهای کشور و حتی خارج از کشور هم به لطف خدا رفتم. مثلاً کاشان با آقای اخباری میخواندم، قم با آقای محمودی و خورشیدی میخواندم. با حاج اصغر زنجانی در قم و خانهی دادستان فقید قم حاج آقا عبدالصمد منجمی حدود یک ماه ما مجلس داشتیم و میخواندیم. همچنین در قم منزل آیت الله مقتدایی، دادستان وقت کل کشور، با مرحوم کوثری میخواندم و در تهران در خدمت استاد بزرگوار حضرت آقای نادعلی کربلایی رحمت الله علیه میخواندم، در خدمت حاج علی بهاری میخواندم، در مشهد خدمت آقای حسینی خراسانی میخواندم، خلاصه در شهرهای مختلف کشور و شهرستانهایی که از توابعهای استان خودمان هستند و در مجالس علما و فضلا برای آل الله روضه خوانی داشتم.
در کرمانشاه روضه خوان مخصوص حضرت آیتالله حاج آخوند و مرحوم آیت الله شیخ محمدرضا کاظمی بودم، و یکی از افتخارات اصلی من این بود که در قم در محضر حضرت آیت الله سید محمدرضا بهاءالدینی در مجلس ایشان میخواندم. این خاطره خیلی شیرین است برای من. روز اولی که قرار شد من در کنار ایشان بخوانم به من گفتند ایشان چشم برزخی دارند و خلاصه حواست جمع باشد! من وقتی وارد حسینیهی ایشان شدم یک مقدار کاهگل در حسینیهی ایشان را زیر حنجره ام گذاشتم و گفتم یا اباعبدالله آبروی مارو حفظ کن.وقتی که من خواندم یکی از آقایانِ علمای حاضر در جلسه گفت من تا حالا ندیدم آیت الله بهاءالدینی سینه بزنند.
اما شما که خواندی ایشان سینه زدند. ایشا ن صله به من دادند اما من صله ی ایشان را هم قبول نکردم؛ ولی دستشان را بوسیدم و گفتم: "آقا دستت رو بکش رو سر و حنجره ی من و این صدای من باشه و بمونه.
نزدیک به ۳۰ سال هم اداره کننده ی جلسات روضة ی حضرت آیت الله نجومی بودم.
من یادم هست وقتی کلاس سوم ابتدایی بودم، چون خداوند لطف کرده بود و هنوز هم آن عنایت هست و صوت زیبایی داشتم، معلم دینی ما میگفت: شما درس تعلیمات دینی را با صوت بخوان! من هم به صورت روضه تعلیمات دینی را میخواندم. الان هم عنایت ویژه ای که به من شده است این است که یک شعر را که نگاه میکنم؛ ۱۰ دقیقه بعد آن را از حفظ میخوانم الحمدلله.
مهمترین عنایتی که به من شد این بود که یک روز با محمد مسلم عزیزم، کنار قبر امام حسین بودیم، من روضهی حضرت علی اکبر خواندم، مسلم دائم میگفت: " حاج آقا نخوان امام حسین ناراحت میشه". من آن جا به امام حسین عرض کردم: " یا اباعبدالله هر امتحانی از من میگیری بگیر اما داغ نشان من نده." ولی تقدیر این بود که داغ جوانم را ببینم.وقتی من داغ محمد مسلم را دیدم، خودم را قانع کردم و گفتم: "تو چطور نوکری هستی و چطور سرپرست هیئت حضرت علی اکبری هستی، تو سرپرست هیئت حضرت علی اکبری در حالی که ارباب تو داغ پسر دیده پس تو سرپرست نیستی الکی میگی وگرنه تو هم باید داغ میدیدی! " از آن زمانی که این حرف را امام حسین در ذهن من گذاشت آرامش پیدا کردم. احساس میکنم همین بهترین مدال و مزد ۶۰ سال نوکری من بود که داغ عزیزی را دیدم. بگذارید این شعر را به این مناسبت اینجا ذکر کنم که:
دل شد از دستم در این ره ترک سر هم میکنم
غیر عشقت ترک هر چیز دگر هم میکنم
بحر من باقی نمانده غیر جان خسته ای
چشم پوشی زین متاع مختصر هم میکنم
اما با وجود این داغ، بهترین مزدی که از اباعبدالله گرفتم وجود فرزندان صالح و اهل بیتی و ولایی است.
*نظرتان درباره مداحیهای امروز چیست؟
من تحلیلم این است که برخی شیوههای امروزی مداحی از نظر علمی قابل قبول نیست. شیوهی مداحی که ما یاد گرفتیم و به ما یاد دادند این بود که مداح اول باید یک پندیات و یا غزل بخواند. بعد آرام آرام درمورد شجاعت اهل بیت بخواند و شعرش منطبق با روایات و احادیث باشد. قدیم ما هم محفوظات داشتیم و هم دفتری مخصوص اشعار. اما الان، هنگام مداحی موبایل دست میگیرند و حتی غلط هم میخوانند! این مداحی نیست. این نوع مداحی را من "خواندن با صدای بلند" میدانم.
و اعتقاد دارم این شورخوانی ها قابل قبول نیست و از هیچ اصلی پیروی نمیکند. حضرت امام و رهبر انقلاب چند باری اشاره کرده اند که روضه باید به شکل سنتی باشد، به همان سیاق سابق. من فکر میکنم برخی از مداحیها به سبک جدید، چندان وجاهت علمی و شرعی ندارد.
وقت آدمها نوعی حق الناس است و ما وقتی یک عدهای جوان را در مجالس مان میپذیریم چه خوب است اول شرعیات و احکام و نماز را برای اینها آموزش دهیم و متذکر شویم.
سبب عزت موجود نماز است نماز
زینت درگه معبود نماز است نماز
روز و شب گر به حسین ابن علی گریه کنی
شرط اول که دهد سود نماز است نماز
اول در مجالسمان نماز بگذاریم و قرآن بخوانیم و بعد وارد مدح و روضهی اهل بیت علیهم السلام شویم. این مهم است که مستمع ما، توشهای از مجالس بردارد. نشود حکایت آن مداحی که ۱۰ شب میخوانده که ذوالجناح ای ذوالجناح و آخر کار هم که دهه تمام شده بود، اینها دعوا کرده بودند که آقا این ذوالجناح کیه بالاخره و کتک کاری و ضرب و شتم و پرونده شأن هم آمده بود پیش ما!
جوان در مجالس ما باید فهمی پیدا کند نه اینکه برای او مثلاً صدبار یا هزار بار اسم حسین و عباس و زینب را تکرار کنیم!
بعد از این معارف حالا جای گریه بر سیدالشهدا ست. گریهی شوق برای اباعبدالله الحسین. و اصول جوانمردی و ولایتمداری را فرا گرفتن.
من بدون وضو تا بحال برای اهل بیت علیهم السلام روضه نخوانده ام. بدون اینکه تربت امام حسین در دستم باشد روضه نخوانده ام، با خودکار بیت المال، شعر برای امام حسین علیه روی کاغذ نیاورده ام. قبل از روضه، اول دو رکعت نماز زیارت امام حسین میخوانم و بعد روضه ام را شروع کنم. تا حالا نشده بدون خواندن نماز زیارت امام حسین شروع بکنم به روضه خواندن در روضه خوانی به قول امروزیها دنبال ترکاندن نبوده ام! در روضه خواندن به بهانهی گریه کردنِ مردم، حرفی خلاف شأن اهل بیت علیهم السلام نزده ام. احساس میکنم چهارده معصوم در مجلس حاضر هستند و نیاز به زمزمهی افراد هم ندارم و نداشتم و از این به بعد هم نخواهم داشت و از این فیلمها هم بازی نم یکنم که آی زمزمه کنید و بلند بگویید و کوتاه بگویید و گریه بکنید. روضه ام رو میخوانم و می آیم بیرون و مزدم را هم از صاحب مجلس میگیرم. اینها را برای این گفتم که جوانان ما توجه کنند و به یاد داشته باشند.
پ ن: گفت و گویی که بنده با سیدمحمدتقی مقدسی پیرغلام عزیز امام حسین علیه السلام داشته ام و خبرگزاری مهر منتشرش کرده است.