نوشتن به چه درد میخورد؟
در میان رفقا و اطرافیان کسی را پیدا نمیکنم که اندازه ی خودم بنویسد. نوشتن در من شوق یا مرضی بوده از نوجوانی از سن راهنمایی. چقدر کاغذ سیاه کرده ام و جوهر از خودکار بیرون کشیده ام؛ خدا میداند! چقدر به این و آن، کلمات نثار کرده ام. برای خدا و امام و شهید و رفیق و زنده و مرده و...نامه ها نوشته ام. هنوز هم مبتلا هستم. یا معتادش. نوشتن برایم مخدر و مُسکن و التیام و راه و بهانه و دلگرمی بوده و هست. الان هم در دلِ کاغذها در گوشه ی کتاب ها در وبلاگ در مجازی و گاهی در روزنامه و مجله ای مینویسم!
نوشتن التیام است
نوشتن درمان است
نوشتن هنر است
نوشتن گره گشایی و راه نُمایی است
نوشتن تخلیه است
نوشتن وظیفه است
نوشتن تمرکز می آورد
نوشتن شخصیت میسازد
نوشتن گاهی همه چیزِ آدم میشود!
من به همه ی دوستانم خوبم توصیه میکنم یکی از شئونات شان را "نوشتن" قرار بدهند.
- ۰ نظر
- ۰۴ خرداد ۰۴ ، ۰۹:۳۱