حا.میم

یادداشت های حسن مجیدیان

حا.میم

یادداشت های حسن مجیدیان

حا.میم

نوشتن را دوست دارم همین!

بایگانی
آخرین مطالب

شما در قلبت خود یک ظالم هستید

شنبه, ۲۲ مهر ۱۴۰۲، ۱۲:۳۱ ب.ظ

شما در قلب خود یک ظالم هستید!

 

ای کاش جمهوری اسلامی کودکان فلسطینی را قتل‌عام کند، شاید اینطوری خیلی‌ها دل‌شان به حال آنها بسوزد. افرادی که سال‌هاست در برابر کودک‌کشی‌ها در فلسطین و یمن و افغانستان و... کور و لال بودند و حالا دو سه روز است می‌گویند: اوه مای گاد. آخه اون بچه‌ها چه گناهی دارن؟ انسانیت چی میشه؟ هشتگ نو وار. هشتگ کوفت. ای کاش جمهوری اسلامی برهنگی را اجباری کند بلکم بعضی‌ها به خاطر مبارزه با جمهوری اسلامی هم که شده دیگر حداقل شرت خود را پایین نکشند. ای کاش جمهوری اسلامی آب کرفس را حرام اعلام کند تا بعضی‌ها دبه دبه آب کرفس در زیرزمین جاساز کنند و خودشان را با خوردن آن خفه کنند. ای کاش جمهوری اسلامی حاج‌آقا پناهیان را اعدام کند تا فلان دافِ شیطان‌پرستِ همیشه لخت، برایش های های گریه کند و استوری «راهت ادامه دارد علیرضا جان» بگذارد. ای کاش جمهوری اسلامی با آمریکا جی‌جی باجی بشوند و لاو بترکانند تا روشن‌فکران ایرانی و براندازان در روز ۲۲ بهمن مرگ بر آمریکا سر بدهند و پرچم آمریکا را پهن کنند زیر پایشان و آن را لگد کنند. ای کاش جمهوری اسلامی راهپیمایی اربعین را ممنوع کند تا سال بعد مهناز افشار و حمید فرخ‌نژاد در عمود ۳۱۳ کباب ترکی بدهند دست ملت و احسان کرمی جلوی موکب داد بزند: هلابیکم زوار...  برزو ارجمند هم برای زائران خسته باسنش را قر بدهد. بالاخره در این مسیر هرکه هرچه دارد را با خود می‌آورد. ای کاش جمهوری اسلامی تلویزیون را فیلتر بکند تا مصی علینژاد بنشیند پای برنامه سمت خدا، سالومه برای محمدرضا شهبازی فن‌پیج بزند، فرح پهلوی اسم پسرش را بنویسند برای شرکت در برنامه اعجوبه‌ها و گلشیفته زنگ بزند به ۱۶۲ و بگوید: با تشکر از برنامه‌های خوب‌تون. لطفا سریال گاندو رو بازپخش کنید. خلاصه که برخی از موضع‌گیری‌های ما از بغض معاویه است نه حب علی، نه علایق شخصی، نه قانون، نه عقلانیت، نه منطق و نه حتی انسانیت. دوستان عزیز من، شما حق دارید منتقد جمهوری اسلامی باشید. می‌توانید مخالفش باشید یا حتی می‌توانید با آن مبارزه کنید. اما حق ندارید به خاطر دشمنی با جمهوری اسلامی جای ظالم و مظلوم را با هم عوض کنید. اینطور شاید جمهوری اسلامی روی کاغذ ظالم باشد ولی شما حتما در قلب خود یک ظالم هستید.  

 

 

محسن فراهانی

  • حسن مجیدیان

حال مادران فلسطین

شنبه, ۲۲ مهر ۱۴۰۲، ۱۲:۳۰ ب.ظ

حالم حالِ مادرانِ فلسطین است*

 

من سیاست را بلد نیستم. و هرکس که حتی کمی با من معاشرت داشته این را به خوبی می‌داند. سیاست برایم قابلِ اعتماد نیست و هیچ وقت، سعی نکرده ام دنبالِ قائله اش باشم. بلد نیستم سیاسی بنویسم و کلمات و جملات را سیاسی وار پشتِ هم بچینم. چه کنم‌. دستِ خودم نیست. در مکتبی که بزرگ شده ام سیاست را یادم نداده اند.( حتی سیاست در زندگی را )  اطرافیانم همیشه از دور برایِ سیاست دست تکان داده اند. اخبار در خانه ی ما کمترین مخاطب را داشته. من اینگونه بزرگ شدم و غریب الوقوع است خواندنِ متنِ سیاسی از من! اگر از اطرافیانم باشید و حرفِ سیاسی از من شنیدید احتمالا باید سر به کوه و بیابان گذارید. موضعِ سیاسی ام اما روشن تر از آفتاب است. حالم اما برایِ مردمِ سیاست زده بد می شود. دلم برایِ سیاسی ها می‌سوزد. برایِ آنها که قربانیِ سیاست شده اند. برایِ پسربچه ای که کوله‌اش را برای مدرسه آماده می‌کند و حتی نامِ رئیس جمهور کشورش را نمی‌داند. اما محکوم است در راهِ مدرسه بمباران شود. برایِ طفلِ شش ماهه ای که صمیمی ترین رفیقش ترس است. قلمِ سیاسی نویسی ام از آنجا می‌جوشد و غلغل می کند که پدری نوزادش را درآغوش می گیرد و لالاییِ مرگ می‌خواند... که مادری از زندگی سیر شده است. که جوانی توئیت می کند ما را یکباره بکشید... که مردمی خسته شده اند از چندبار مردن... من سیاسی نیستم. نبوده ام و نخواهم بود. اما حالم حالِ مادرانِ فلسطینی‌ست. مادرانی که دستِ لطیفِ فرزندانِ وحشت زده شان را فشار می دهند و از کوچه های وطن شان خداحافظی می کنند و پدرانی که مانده‌اند... که وطن یا فرزند؟... که فرار یا مرگ؟... من سیاسی نیستم. اما انسانم. از من نخواهید زخمِ بمباران هایِ پی در پی را بر تنم احساس نکنم... از من نخواهید حالم خوب باشد، وقتی شیطان، روحِ دنیا را می لرزاند... اسرائیل حسابش از سیاست جداست. از همه حسابش جداست. اسرائیل ذاتِ شیطان است ...

علی اکبر آبکار

 

  • حسن مجیدیان

قدی مظهر جراحت قلب اسلام

شنبه, ۲۲ مهر ۱۴۰۲، ۱۲:۲۷ ب.ظ

قدس، مظهر جراحتی است که بر قلب امت اسلام وارد شده است و این جراحت را جز به‌ خون نمی‌توان شست. قدس جلوه‌ی برکت خدا و پله‌ی نخستین معراج انسان است و مسلمین برای دستیابی به اهداف نهایی اسلام، چاره‌ای ندارند جز اینکه بر قدس شریف دست یابند، و راه قدس نیز از کربلاست که می‌گذرد. راه ما به سوی قدس که معرج نخستین معراج تکامل انسان است، راهی کربلایی است و راه کربلایی، راهی است که با تحمل مشقات و از خود گذشتگی همراه است. راه قدس، مرد جنگ می‌خواهد و مرد جنگ نیز کربلایی است و کربلایی، مرد میدان عشق است و از سختی‌ها و مشقات و سرباختن‌ها و جان‌دادن‌ها نمی‌هراسد.

 

سیدمرتضی آوینی

  • حسن مجیدیان

سکوت از سر بزدلی

شنبه, ۲۲ مهر ۱۴۰۲، ۱۲:۲۶ ب.ظ

 

به گمان من در #خاورمیانه هرچقدر که #مردم به زندگی چسبیده‌اند و دارند برای حراستش تا پای جان می‌جنگند، #اهل_هنر و #نویسنده و #روشنفکرش مرده‌اند و دارند در زل آفتاب می‌پوسند. وجودهایی خودباخته و پوشالی که آنقدر بیچاره و حقیرند که حتا توان دفاع کلامی از #حیثیت خودشان را هم ندارند. اگر پی‌گیر رفتار و گفتار اهل هنر این جغرافیا باشید، خواهید دریافت که #اسرائیل پیش از خاک #فلسطین ذهن #مُثقّفین این ملت‌ها را #اشغال کرده است و عقل و عاطفه‌شان را به یغما برده. پس از آخرین صداهای غیرتمند بازمانده از میانه‌های سده‌ی میلادی گذشته، آنچه سربرآورد، مشتی موجود بی‌وجود بود که چشمانشان به دستان مجامع ضد صلح و انسانیت #اروپا و #آمریکا بود تا افاضات صدمن یک غاز آنها را در دفاتر سراسر پوچ شعر و داستان و... ببیند و تندیس بی‌عرضگی در کفشان بگذارند. این مردان و زنان #سانتیمانتال مفلوک، کشته شدن هزاران هزار کودک و زن و پیر و جوان خود را در خانه نادیده گرفتند اما با ریخته شدن خون از دماغ #سروران_اروپایی ماتم گرفتند و شعر و گل تقدیم کردند. #سکوت از سر #بزدلی ویژگی اهل هنر این دوران #خاورمیانه است که آیندگان از آن داستان‌ها خواهند گفت. لطفا جمع ببندید؛ کشته‌های #فلسطین را با #سوری‌ها و #عراقی‌ها و #افغانی‌ها و #یمنیان، و مقایسه کنید با آنچه که آمار #هولوکاست است. چند برابر شد؟ حالا ببینید آنان چه کردند برای کشته‌های‌شان و ما چه کردیم و چه می‌کنیم! و آیا قرار است چندبرابر کشته بدهیم تا مگر رگ غیرتمان بجنبد و تکانی بخوریم و فریاد بزنیم این همه نامردمی و جنایت را؟ البته که بر اهل تامل پوشیده نیست که آنان با کدام شعبده مُهر زدند بر دهان‌ها و چشم‌ها، و این چنین به لالمانی وادار کردند ما را؛ از راه غلبه‌ی فکری و فرهنگی، و نفوذ دادن اندیشه‌های مروج #مواجهه_رمانتیک با همه‌ی پدیده‌های عالم! ولی چه کسی است از ما که بپذیرد #سانتیمانتالیزم برآمده از مطالعه‌ی آثار ادبی مزورانه و تماشای فیلم‌های متظاهرانه غربی‌ها نمی‌تواند صلح و سلام را برای ما و یا هر ملت دیگری تضمین کند در بزنگاه‌های بزرگ؟ آنان خود اینگونه نیستند، پس روا نیست ما باشیم. واقعیت جهان #تلختر از اندیشه‌های نازک ماست؛ بسیار تلختر. یک جفت گوش شنوا و یک جفت چشم بینا اگر داشته باشیم، شواهد از در و دیوار می‌بارد... سخنان این روزهای صاحبان دولت‌های مدرن غرب علیه #غزه _بزرگترین زندان دنیا _ و محبوسان جان‌به‌لب رسیده‌اش را خوب گوش کنید و اقداماتشان را تماشا کنید... اما بی‌تردید خواهند رسید راویان این احوال؛ چنانکه #فردوسی و #آوینی، و چنانکه #غسان_کنفانی و #محمود_درویش و...

 

علی اصغر عزتی پاک

  • حسن مجیدیان

کتاب کوچ اصوات

دوشنبه, ۱۷ مهر ۱۴۰۲، ۰۶:۴۸ ق.ظ

 

داستان کوتاه برای آنها که حوصله ی رمان یا داستان بلند را ندارند، مناسب است. کتاب کوچ اصوات هم چند داستانِ خواندنی دارد که برخی از آنها به غایت تلخ اما واقعیت جامعه ی ما و آدم های تنها و آسیب دیده ی آن است. کتاب را انتشارات سوره مهر چاپ کرده و در آن داستان هایی مثل صدای اشیاء، خواجه عبدالله، سوم شخص، نسخه های صامت، مرگبان، راه بند، هفت پشت تنهایی، خوشه های خارک، جناب کبریایی و... را می‌توانید بخوانید.

 

  • حسن مجیدیان

کتاب نان خون

دوشنبه, ۱۷ مهر ۱۴۰۲، ۰۶:۴۵ ق.ظ

یک مجموعه داستان های به هم مرتبط حول و حوش واقعه ی کربلا. داستان ها هر کدام از منظر آدمی است که من و شما هم جزء همان هاییم. نیت ها و نگاه ها هم بامزه است و البته معنا دار است. یکی که کارش پرورش اسب در کوفه است؛ دنبال تصاحب ذوالجناح است و برای همین به کربلا آمده. آن دیگری مادری است جراح که علوی و طرفدار اهل بیت است، اما پای پسرش را با سنگ می شکند تا پسرش به اردوی امام نپیوندد و شهید نشود؛ چون طاقت فراق پسرش را ندارد و نمی تواند مثل ام وهب باشد. آن دیگری یهودی ای است کینه گرفته از مولا علی و بدنبال غنیمت گرفتن ذوالفقار است که در دستانِ پسرِ علی است و... بسیار کتاب کوچک و کم حجم و جالبی است که توصیه میکنم بچه های نوجوان هم بخوانندش. کتاب را انتشارات " کتاب نیستان" به قلم رضاوحید چاپ کرده است.

  • حسن مجیدیان

ای محمد

چهارشنبه, ۱۲ مهر ۱۴۰۲، ۱۰:۰۵ ق.ظ

بگذار دستانم را در دستانت بگذارم؛

شاید، این زغالِ آتش گرفته، خنک شود.

بگذار در بهشت، در " سدره المنتهی " تو را طواف کنم؛ اوج بگیرم.

بگذار استشمامت کنم؛ ای محمد!

بگذار نام شیرین و بدونِ القابت را تکرار کنم.

بگذار بارها بگویم: ای محمد!

ای محبوبِ من!

ای محمد!

ای فرستاده ی خدا!

ای رسولِ خوبِ خدا....

  • حسن مجیدیان

ترجمه ی کتاب الغارات

چهارشنبه, ۱۲ مهر ۱۴۰۲، ۱۰:۰۳ ق.ظ

 

در روزهای متبرک به نام حضرت رسول اکرم روحی فداه، ترجمه ی کتاب الغارات که سالهای روایت نشده ی حکومت مولی الموالی امیرالمومنین علیه السلام را متذکر شده است؛ خواندم. عجب کتاب خوبی. چقدر شیرین بود. چقدر روان و ساده و پُر از اطلاعات نشنیده و نخوانده بود. فکر می‌کنم یکی از ساده ترین و مفیدترین کتاب ها راجع به حضرت باشد که خواندنش برای نوجوانان هم خوب و نافع است. باید ممنون بود از مجموعه ی آقای پناهیان برای معرفی و چاپ و عرضه ی این اثر که از جمله کتاب های سفارش شده توسط شهید سلیمانی عزیز هم هست. یکی از خوبی های کتاب، ذکر نامه ها و خطبه‌ هایی از حضرت است که در کمتر جایی آمده است. حتما اگر کتاب را خواندید به جملات مولا به همان زبان عربی توجه کنید و اکتفا به ترجمه‌ نکنید. کتاب پُر است از مظلومیت و تنهاییِ عجیب ِ علی، از بن بست خوردن مولا در جمع کردنِ لشگر برای جلوگیری از غارت های معاویه، از پُررویی و زبان درازی برخی از جهال و بی معرفت ها و حرص علی را درآوردن، از دغلکاری و پلشتیِ فوق العاده ی معاویه ی ملعون و خونریزیهای بسیار او توسط عمالش، از تلون مزاج و سستی و بی وفایی و بی غیرتی کوفیان، از روشن بینی مالک، از وفا و غیرت برخی اصحاب مثل معقل بن قیس ریاحی و محمد بن ابی بکر و جاریه بن قدامه و در عین حال خیانت و دنیاطلبی برخی از یاران و فرار آنها به سمت معاویه. اما یک چیزِ این کتاب برایم درس بود. آن هم قاطعیت و بی ملاحظگی مولا در راه حق. اصلا تعارف و ملاحظه و در نظرگرفتنِ رفیق و برادر و...در قاموس علی نبود. علی دیپلمات نبود! وقتی یکی از سرداران ِ ترسوی حضرت، قافیه ی جنگ را به خاطر ترس و ملاحظه ی قوم و قبیله اش می‌بازد و برمیگردد پیشِ حضرت، مولا همان جا با تازیانه ی کوچکش بر سر طرف می‌کوبد و حسابی طرف را میشورد و بی حیثیت می‌کند. علی در راه حق سخت و بی اعتنا به غیر و محکم بود. جان فدای علی.

 

  • حسن مجیدیان

کتاب شجاعت زیستن

دوشنبه, ۱۰ مهر ۱۴۰۲، ۱۱:۱۷ ق.ظ

 

این کتاب می‌خواهد از منظر فلسفه ی غرب در باب زندگی و مرگ حرف هایی بزند. اما عمدتا حرف ها همه فهم و به کارآمدنی نیست. دو فصل آخرش را هم اجمالی نگاه کردم. اما فصل‌ های ابتداییِ کتاب شامل بحث هایی پیرامونِ زیستن، رنج کشیدن، مردن، مقاومت و ایستادگی و...خواندنی تر است. این کتاب را ۲۱ مرداد امسال گرفته بودم و در طول این ۵۰ روز ۱۰۲ صفحه اش‌ را تمام کردم. باز هم اگرچه تکراری است اما عرض میکنم بصورت مطالعه ی کوتاه و به فواصل، می‌توان کلی کتاب خواند. بدون خستگی و بهانه هایی همچون کمبود وقت و سرشلوغی. امتحان کنید.

  • حسن مجیدیان

روپوش مدرسه ی آن دختر یا کتاب خریدن من؟

يكشنبه, ۹ مهر ۱۴۰۲، ۰۷:۲۳ ق.ظ

من که در این میان خودم را آدم نمی بینم به خدا. این مطلب را هم که می‌نویسم حمل بر این نیست که من خودم خیلی اهل درد و اهل انسانیتم. نه! منم از بی خیال ها و بی دردها شده ام ظاهرا! ولی غصه میخورم وقتی متوجه می شوم در کنارم دوستی هست که دخترش را به خاطر نداشتن پول ِ تهیه روپوشِ مدرسه نتوانسته به مدرسه بفرستد! و آن وقت من میروم کتاب میخرم که از جریان ادبیات کشور عقب نیفتم.... این ها از آن دست مسائلی است که بازخواستمان می‌کنند. ان شاالله حواس ما باشد به رفقا.

  • حسن مجیدیان