حا.میم

یادداشت های حسن مجیدیان

حا.میم

یادداشت های حسن مجیدیان

حا.میم

نوشتن را دوست دارم همین!

بایگانی

کتاب نان خون

دوشنبه, ۱۷ مهر ۱۴۰۲، ۰۶:۴۵ ق.ظ

یک مجموعه داستان های به هم مرتبط حول و حوش واقعه ی کربلا. داستان ها هر کدام از منظر آدمی است که من و شما هم جزء همان هاییم. نیت ها و نگاه ها هم بامزه است و البته معنا دار است. یکی که کارش پرورش اسب در کوفه است؛ دنبال تصاحب ذوالجناح است و برای همین به کربلا آمده. آن دیگری مادری است جراح که علوی و طرفدار اهل بیت است، اما پای پسرش را با سنگ می شکند تا پسرش به اردوی امام نپیوندد و شهید نشود؛ چون طاقت فراق پسرش را ندارد و نمی تواند مثل ام وهب باشد. آن دیگری یهودی ای است کینه گرفته از مولا علی و بدنبال غنیمت گرفتن ذوالفقار است که در دستانِ پسرِ علی است و... بسیار کتاب کوچک و کم حجم و جالبی است که توصیه میکنم بچه های نوجوان هم بخوانندش. کتاب را انتشارات " کتاب نیستان" به قلم رضاوحید چاپ کرده است.

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی