حا.میم

یادداشت های حسن مجیدیان

حا.میم

یادداشت های حسن مجیدیان

حا.میم

نوشتن را دوست دارم همین!

بایگانی

۲۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «انتشارات کتاب نیستان» ثبت شده است

به امین بگو دوستش دارم

دوشنبه, ۲۳ بهمن ۱۴۰۲، ۰۶:۳۸ ق.ظ

 

چند وقتی شبها با این کتاب مشغول بودم تا اتفاقا در روز مبعث حضرت رسول صلوات الله علیه، خواندنش تمام شد. کتابی خواندنی از زبان ۴ شخصیت مهم که حامی پیامبر بوده اند. عبدالمطلب، ابوطالب، جعفر بن ابوطالب و حضرت حمزه ی سیدالشهدا علیهم السلام جمیعا. کتاب را انتشارات کتاب نیستان منتشر کرده و بسیار خوب و درس آموز و پُر از کلمات و تصاویری از حیا و نجابت و راستی و مهربانی و دلسوزی و استقامت حضرت رسول اکرم است در راه مبارکی که طی کردند. در پایان هربخش از کتاب و هنگام ارتحال شخصیت ها، آنها چشم شان به جمال فردِ آشنایی روشن می‌شود که شگفت زده شان میکند. آن شخصیت کیست؟ کتاب را باید بخوانید! کتاب برای نوجوانان هم بسیار مناسب است.

  • حسن مجیدیان

کتاب شهد شوکران

دوشنبه, ۲۳ بهمن ۱۴۰۲، ۰۶:۳۶ ق.ظ

 

این کتاب برخی از کرامات و مظلومیت های حضرات معصوم هشتم و نهم و دهم را به زبان ادبی و از زبان برخی اصحاب و موالیان و زائران و دشمنان حضرات روایت کرده است. خیلی خوب و خواندنی و عبرت گرفتنی و تأثر برانگیز است. البته زبان روایت ها یک جاهایی مغلق و سخت است و شاید همه راحت نخوانند کتاب را. اما خواندنش را توصیه میکنم. از انتشارات کتاب نیستان و از قلم توانمند آقای نصرالله قادری

 

  • حسن مجیدیان

کتاب آواز نیمه شب

چهارشنبه, ۴ بهمن ۱۴۰۲، ۰۸:۵۱ ق.ظ

 

 

من کارهای آقای داوود غفارزادگان را دنبال میکنم. ایشان کارِ نوجوان و کارهای جنگی هم فراوان دارند و یکی از کاردرست ترین نویسنده هاست. آواز نیمه شب یک کارگاه ساده ی نویسندگی است. یعنی یک زندگی معمولی در دهه ی ۶۰ و در دوران بمباران شهرها به زیبایی روایت شده است. در یک خانه ی قدیمی در بن بست آقابالایی چند خانواده باهم زندگی می‌کنند. آسیه دختر کوچک یکی از خانه ها سودای داستان نویسی دارد. پدر با کامیون در بیابان ها و جبهه مشغول است. مادر توراهی دارد. آصف بی اجازه به جبهه رفته و احمد خروسی را به خانه آورده که قبل از بمباران و آمدن جنگنده ها خبردار میشود، مادربزرگ در حال و هوای خودش سیر میکند، آقاماشاالله کله پز که دائم اخبار جنگ را از رادیو می‌شنود و همسایه ها از صدای رادیواش عاصی و کلافه اند کله پزی را رها می‌کند و به جبهه می‌رود. در یکی از روزها مادر بزرگ از دنیا میرود و خبری از آصف و ۲۰ تا از بچه های محل که در عملیات شهید شده اند می‌رسد و.....داستان جذاب و جالب جلو می‌رود و آخرش هم پایانش باز است و معلوم نیست احمدِ خروس باز به جبهه رفته یا...

داستان زندگی های ما هم کم و بیش مثل زندگیِ آقابالایی هاست. ما هم همان خُلق و خوها را از دهه ی ۶۰ تا امروز با خودمان آورده ایم به این روزها و روزگاران. کاش هنر داشتیم و بلد بودیم و می‌نوشتیمش. این کتاب را به نوجوان ها هم پیشنهاد میکنم. کتاب را انتشارات "کتاب نیستان" منتشر کرده است.

  • حسن مجیدیان

پرواز درناها

شنبه, ۲۳ دی ۱۴۰۲، ۰۷:۴۱ ق.ظ

 

در بیکاری و علافی روز پنجشنبه در خانه، این رمان کوتاه را خواندم. رمان مخصوص نوجوان است. ولی منِ میانسال هم از خواندنش لذت بردم. داستانِ چند نوجوان از یکی از روستاهای اردبیل که به مدرسه ی روستای مجاور می‌روند. اما کتک خوردن شان از بچه های آن روستا؛ آن ها را به فکر این می اندازد که در روستای خودشان، یک مدرسه بسازند. همین ایده؛ باعث دردسرها و اتفاقات ِ خواندنی می‌شود. این کتاب درس های خوبی برای دختران و پسران نوجوان دارد. حتی بزرگترها هم بخوانند چه اشکالی دارد!

 

  • حسن مجیدیان

ایستگاه گورخوان

چهارشنبه, ۲۲ آذر ۱۴۰۲، ۰۸:۱۷ ق.ظ

 

این کتاب را در ایستگاه های مترو تهران خواندم. چند داستان تامل برانگیز و بعضا با پایان باز و عموما دردآور. 

بد نبود.

 

  • حسن مجیدیان

کتاب فریاد در خاکستر

يكشنبه, ۵ آذر ۱۴۰۲، ۰۷:۰۸ ق.ظ

اگر حال خواندن رمان یا داستانِ بلند را ندارید، داستان کوتاه می‌تواند جایگزین خوبی باشد تا از قافله ی ادبیات خوان ها جا نمانید. داستان کوتاه ها گاهی حتی در حد یک صفحه و حتی یک پاراگراف هم نوشته می‌شوند. فریاد در خاکستر را نویسنده توانا آقای صادق کرمیار نوشته که احتمالا رمانِ نامیرا را از ایشان خوانده باشید. در این کتاب کوچک هم داستان های جالب و درس آموز و حال خوب کُن و حال خراب کُنی مثل علمدار، فریاد در خاکستر، خشونت خام، بوی شیر، کرانه های کبود و... پیدا می‌شود که خواندنش حتما فایده و رشد دارد. به درد جماعتِ نوجوان هم می‌خورد. اساتید می‌گویند خواندنِ داستان کوتاه، باعث قوت قلم و پویایی ذهن و ایده گرفتن برای خلق داستان می‌شود.

 

 

  • حسن مجیدیان

کتاب تاوان کلمات

دوشنبه, ۲۴ مهر ۱۴۰۲، ۰۷:۰۱ ق.ظ

 

یک وقتی مثل همین روزها آدم حال و حوصله ی مطالعه که ندارد؛ شعر حالی می‌دهد و اندک تسکینی. مجموعه ی شعر تاوان کلمات خیلی شیرین و دردآور و عاشقانه است. اثر طبع استاد عبدالجبار کاکایی، شاعر خوب و خوش قریحه ی ایلامی که کارهای خوب و شاخص کم ندارد و از شاعرانِ سرآمدِ روزگار ماست. کتاب را انتشارات کتاب نیستان چاپ کرده است.

  • حسن مجیدیان

کتاب نان خون

دوشنبه, ۱۷ مهر ۱۴۰۲، ۰۶:۴۵ ق.ظ

یک مجموعه داستان های به هم مرتبط حول و حوش واقعه ی کربلا. داستان ها هر کدام از منظر آدمی است که من و شما هم جزء همان هاییم. نیت ها و نگاه ها هم بامزه است و البته معنا دار است. یکی که کارش پرورش اسب در کوفه است؛ دنبال تصاحب ذوالجناح است و برای همین به کربلا آمده. آن دیگری مادری است جراح که علوی و طرفدار اهل بیت است، اما پای پسرش را با سنگ می شکند تا پسرش به اردوی امام نپیوندد و شهید نشود؛ چون طاقت فراق پسرش را ندارد و نمی تواند مثل ام وهب باشد. آن دیگری یهودی ای است کینه گرفته از مولا علی و بدنبال غنیمت گرفتن ذوالفقار است که در دستانِ پسرِ علی است و... بسیار کتاب کوچک و کم حجم و جالبی است که توصیه میکنم بچه های نوجوان هم بخوانندش. کتاب را انتشارات " کتاب نیستان" به قلم رضاوحید چاپ کرده است.

  • حسن مجیدیان

کتاب باخه یعنی لاک پشت

شنبه, ۸ مهر ۱۴۰۲، ۰۸:۴۹ ق.ظ

به خاطر پروژه ای که در دست دارم، داستان کوتاه را دنبال میکنم. این کتاب کوچک و کم‌حجم را در اواسط ش متوجه شدم که تمام داستان ها را چند زن یا دخترِ آسیب دیده به لحاظ فرهنگی و اجتماعی و عاطفی و خانوادگی و...روایت می کنند. داستان هایی خواندنی و پخته که در لابلای کلماتش، آسیب هایی که به روح و روان خانم ها در خانه و اجتماع وارد می‌شود را روایت می‌کند. در خلال داستان‌ ها میفهمی که آنهایی که بی بهره از تربیت دینی و سنتی و دارای خانواده‌ های از هم پاشیده و والدینِ غیرِ متفاهم هستند؛ چقدر تنها و آسیب پذیرند. باخه شاید به درد آن دسته از دوستانی که در حوزه ی آسیب های مربوط به خانواده و دختران، دغدغه و فعالیت دارند بخورد. سودای آغوش تو، آن مرد طوطی دارد، عطر اندوه، سهمِ دشوارِ ماندن، چند ثانیه تا انتها، بر بلندای سکوت سپید، زنِ بی نام درونم، تمام هستیِ دو زن و....برخی از داستان‌های کوتاه این کتاب هستند. کتاب را انتشاراتِ " کتاب نیستان" منتشر کرده است.

 

  • حسن مجیدیان

کتاب کابوس خانه

شنبه, ۱ مهر ۱۴۰۲، ۰۷:۴۶ ق.ظ

این کتاب را ۱۳ خرداد امسال گرفتم و ۳۰ شهریور تمامش کردم. در طول این سه ماه و خرده ای ، کم کم بالغ بر ۴۰۰ صفحه را خواندم. دوباره به دوستان خوبم عرض میکنم که در حال و هوای شلوغ و پُرمشغله ی ما با همین مطالعات روزانه ی کوتاه و حتی ده دقیقه ای و حتی در متروسواری و...می شود کلی کتاب خواند. رهبر انقلاب جایی گفته اند که کتاب "الاغانی ابوالفرج اصفهانی" که سنگین و ۷ جلدی هست را در ایام تردد از مشهد به تهران داخل قطار خوانده اند. آن هم در اوج مبارزات و شلوغی آن روزهای انقلاب. بهرحال این روش برای مطالعه راهگشاست. حتی می‌توان چند کتاب را همین طور باهم جلو برد. #کابوس_خانه مجموعه ای از داستان‌های کوتاه و خواندنی از آقای #داوود_غفارزادگان است از انتشارات کتاب نیستان. خوبی چنین کتاب هایی این است که هر داستانش را می‌توان مثلا در ۱۰ دقیقه خواند. داستان‌های جالبی در این کتاب وجود دارد که البته همه فهم نیست. بعلت شیوه ی داستان گویی و تعلیق و رمز و رموزی که در برخی داستان ها هست، شاید این کتاب را همه نپسندند. اما داستان آخرش به نام " فال خون" خیلی خواندنی و معنادار است.

  • حسن مجیدیان