حا.میم

یادداشت های حسن مجیدیان

حا.میم

یادداشت های حسن مجیدیان

حا.میم

نوشتن را دوست دارم همین!

بایگانی

۱۸ مطلب در آذر ۱۴۰۲ ثبت شده است

کتاب آواز بلند

شنبه, ۱۱ آذر ۱۴۰۲، ۰۷:۱۱ ق.ظ

کتابی خواندنی با پایانی تلخ و دردآور راجع به روزهای جنگ و بمباران شهرها توسط رژیم صدام در شهر همدان. داستان مفقود شدن دایی هادی و جست و جو برای یافتن او و نجاتش از دست کومله و دلتنگی و انتظار پدر و مادر و داستان‌های فرعیِ دیگری در جنب داستان اصلی. حکایت روحیات و تصمیم‌گیری ها و ثبات و تزلزل آدم ها در موقعیت های خطیر. انگار داستان زندگی ماست. اما آنجا که احساس میکنی با آمدن خبر شهادت هادی داستان به سرانجام خواهد رسید؛ ناگهان بمبی به خانه ای که داستان در آن اتفاق افتاده می افتد و.... کتاب آواز بلند اثر آقای علی اصغر عزتی پاک است از انتشارات شهرستان ادب. کوتاه است و خواندنی.

 

  • حسن مجیدیان

کتاب بی چشمی

شنبه, ۱۱ آذر ۱۴۰۲، ۰۷:۰۸ ق.ظ

 اگر حال داشتید این کتاب خواندنی و مختصر را هم بخوانید. کتابِ بی چشمی از انتشارات معارف. راجع به معماری باخدا به نام رسول از اهالی یزد که الان هفتاد سال دارد و چشمِ دلش باز است و اموات را در این دنیا می‌بیند. داستان ها واقعی است و البته که باورکردنی و مطابق با روایات. راوی زنده است و مطالبش را بصورت داستانی از زبان او نوشته اند. به نظرم درس آموز و هشداردهنده و حال خوب کُن است. به دوستان نوجوان هم سفارش میکنم این کتاب را که خواندنش یک ساعت بیشتر زمان نمی برد را خوب و با دقت بخوانند.

 

  • حسن مجیدیان

زود نگوییم فلانی بی سواد است

سه شنبه, ۷ آذر ۱۴۰۲، ۱۰:۵۱ ق.ظ

 

به گزارش جهان نیوز به نقل از روزنامه جوان، کانال تلگرامی «در محضر استاد عابدی» بخشی از بیانات اخلاقی آیت‌الله احمد عابدی، استاد اخلاق و صاحب درس خارج را درباره ناپسندبودن قضاوت نسبت به علم و سواد دیگران به اشتراک گذاشت. آیت‌الله عابدی در این بیانات که بعد از جلسه درس خارج فقه مورخ ۲۴آبان۱۴۰۲ در حرم مطهر حضرت معصومه (س) ایراد شده است، می‌فرمایند: امروز نکته‌ای می‌گویم که خیلی باعث رنج من می‌شود. گاهی بعضی‌ها خیلی زود نسبت به دیگران قضاوت می‌کنند، مخصوصاً نسبت به علم و سواد دیگران. چرا در حوزه علمیه تا بحث می‌شود، می‌گویند فلانی بی‌سواد است؟ ملاک سواد دقیقاً چیست؟ آیا اگر کسی در مسئله‌ای اشتباه کرد، یعنی بی‌سواد است؟ این حرف‌ها از نظر اخلاقی بسیار زشت و شرعاً حرام است. کسی که ادبیات خوانده است می‌تواند به همه اشکال کند، پس دیگران بی‌سوادند؟ یا یکی فقه و دیگران کلام بلد هستند، یعنی به هم بگویند بی‌سواد؟ اصل این کار خیلی اشتباه است. غیر از اینکه می‌گوییم مردم را دوست بداریم، باید خودمان و استادان خودمان را دوست بداریم. خیلی زشت است همدیگر را متهم به بی‌سوادی کنیم. زشت است که ممتحن شفاهی به طلبه‌ای بگوید بی‌سواد است. ملاک و ضابطه‌ای در حوزه برای سواد و عدمش نیست و یکدیگر را بیجا متهم می‌کنیم. لااقل خودمان عادت کنیم به یکدیگر بی‌سواد نگوییم. یک چیزی من بلد هستم و گفته‌ام، او هم صد تا چیز بلد هست که نگفته و من بلد نیستم، به علم مردم احترام بگذارید! دیگران هم سواد دارند! دیگران هم آگاهی دارند، اما در حوزه تخصص ما نیست. این نسبت ناروا عوارض منفی زیادی دارد. اگر به همدیگر نسبت ناروا مثل «بی‌سواد» بدهیم، یعنی یکدیگر را دوست نمی‌داریم.
 

  • حسن مجیدیان

کتاب لنده ی قناری

سه شنبه, ۷ آذر ۱۴۰۲، ۱۰:۴۸ ق.ظ

خیلی کتاب تلخ و درد آوری است، اگرچه کلا ۵۰ صفحه هم نیست. هیچ کسی مثل محمود گلابدره یی با آن زبان تلخ و رُکش نمی‌تواند بیچارگی و بدبختی قشر کارگر، آن هم در دوره ی سیاه رژیم پهلوی را روایت کند. داستان حسن زغالی که در جنگل‌های مازندران چوب درختان را زغال میکرد و میفروخت و گذران میکرد تا بر اثر حادثه ای می آید ساوه ی تهران و کارگرِ جاروکش کارخانه می‌شود و... با عائله ی سنگین و زبان لکنت دار و زندگیِ پُر از نکبت و بدبیاری و تحقیر و.... با همه ی تلخی کتاب، اما قلم بسیار قوی و توصیفات، کم نظیر است. خواندنش آدم را از خوشی و تنبلی و فراخی شاید جدا کند. راستی این کتاب زمان شاه توقیف بوده و ممنوع!

  • حسن مجیدیان

رمان یاماها

يكشنبه, ۵ آذر ۱۴۰۲، ۰۷:۱۵ ق.ظ

 

یک رمان جالب راجع به جوانی از گرمسار اما به قلم یک خانم و با چاشنی حضور یک موتور یاماها در حاشیه ی داستان. تحولات آدم ها و درونیات شان بسیار خوب در این کتاب که نهایتا منجر به شهادتِ شخصیت اصلی داستان و برملا شدن رازهای بسیاری می شود و...بسیار خوب و روان در این رمان بیان شده است. گریزی به زمان انقلاب و ساواک و جبهه و...دارد که شنیدنی است. نوجوان ها هم می توانند بخوانند و کِیف کنند. البته در ابتدای کتاب نوشته شده که این رمان برداشتی آزاد از یادداشت های یک شهید است. خلاصه یاماها درس آموز و حال خوب کن و عبرت آموز است. البته تام و کامل نیست. مثلا نقش موتور یاماها و یا تعصب و خشکی و ضعف و بی عملیِ پدرِ احمد( شخصیت اصلی داستان) که از قضا روحانی و امام جماعت است را من نتوانستم فهم کنم. در واقع این پدر باعث خراب شدن زندگی محمد و زهرا و احمد می‌شود که واقعا قابل هضم نیست.

  • حسن مجیدیان

رمان مست جنگ یورش سرد

يكشنبه, ۵ آذر ۱۴۰۲، ۰۷:۱۱ ق.ظ

اخیرا این رمانِ خوش خوان و جالب را خواندم. داستانِ حمله ی مغولان به ایران و مقاومت سلطان جوانِ خوارزمشاهی، جلال الدین محمد. سلطانِ خام و عیاش و بدمستی که نیروی عشق او را به دفاع و شمشیرزنی و دوری از باده و میگساری می‌کشاند. قبلا هم اشاره کرده بودم که خاصیت رمان این است که زوایای روحی و درونی افراد و سیر تحول و رشد و سقوط آنها را خوب بازنمایی و روایت می‌کند. در این کتاب شخصیت های تاریخی مثل جلال الدین خوارزمشاه، حسامِ کاتب، ریحانه ی کنیز، ملکشاه، آلپتکین ِ غلام، فدایی اسماعیلی، مامور خلیفه و حتی خواجه نصیرالدین طوسی که اواخر کتاب سر و کله اش پیدا می‌شود؛ انگار آیینه ای تاریخی هستند از خودِ ماها با همان روحیات و جاه طلبی ها و خام اندیشی ها و عصیان ها و.... رمان های تاریخی معمولا طرفداران و خوانندگان بیشتری دارند. شاید چون روایتی از وقایع حقیقی هستند تا تخیلی. کتاب را انتشارات کتابستان چاپ کرده است.

 

  • حسن مجیدیان

کتاب فریاد در خاکستر

يكشنبه, ۵ آذر ۱۴۰۲، ۰۷:۰۸ ق.ظ

اگر حال خواندن رمان یا داستانِ بلند را ندارید، داستان کوتاه می‌تواند جایگزین خوبی باشد تا از قافله ی ادبیات خوان ها جا نمانید. داستان کوتاه ها گاهی حتی در حد یک صفحه و حتی یک پاراگراف هم نوشته می‌شوند. فریاد در خاکستر را نویسنده توانا آقای صادق کرمیار نوشته که احتمالا رمانِ نامیرا را از ایشان خوانده باشید. در این کتاب کوچک هم داستان های جالب و درس آموز و حال خوب کُن و حال خراب کُنی مثل علمدار، فریاد در خاکستر، خشونت خام، بوی شیر، کرانه های کبود و... پیدا می‌شود که خواندنش حتما فایده و رشد دارد. به درد جماعتِ نوجوان هم می‌خورد. اساتید می‌گویند خواندنِ داستان کوتاه، باعث قوت قلم و پویایی ذهن و ایده گرفتن برای خلق داستان می‌شود.

 

 

  • حسن مجیدیان

کتاب او سلمان شد

يكشنبه, ۵ آذر ۱۴۰۲، ۰۷:۰۴ ق.ظ

 

می دانید که در میان اصحاب حضرت رسول و ائمه هدی علیهم السلام، کسی به پا و پایه ی سلمان نمی‌رسد. داستان روزبه ایرانی و فرار از منطقه ی جِی اصفهان و شروع سیر و سلوک و حق جویی او و کلی زحمت و ریاضت و ماجراجویی که خیلی شنیدنی و خواندنی است. این کتاب هم، روان و داستانی و کم حجم است. انتشارات بین الملل چاپش کرده. تمام کتاب را در مترو خواندم.

 

 

  • حسن مجیدیان