حا.میم

یادداشت های حسن مجیدیان

حا.میم

یادداشت های حسن مجیدیان

حا.میم

نوشتن را دوست دارم همین!

بایگانی
آخرین مطالب

۲۲ مطلب در اسفند ۱۴۰۳ ثبت شده است

فقط تعجب و افسوس

شنبه, ۱۱ اسفند ۱۴۰۳، ۱۲:۴۵ ب.ظ

 

 

حقیقتا من از سیاست سر در نمی آورم. پیچیده است انصافا و پُرنوسان! اما در اتفاق دیروز که تبدیل به سوژه ی خبری امروز شده به نظرم، هم زلنسکیِ نادان حسابی تحقیر شد و هم ترامپ با نمایشِ خوی آمریکایی، ذات تمدن شان را برملا و رسوا و بازنده کرد و هم پوتین با دمش گردو می‌شکند و هم حقانیت رهبر حکیم ما معلوم تر شد و هم می‌توان کلِ این مشاجره را سیرک و ساختگی دانست. از این پدرسوخته ها همه چی بر می آید! فقط تعجب از آنها که دلبسته ی اینها هستند! و فقط افسوس که بلد نیستیم این واضحات را برای مردم تبیین کنیم!

  • حسن مجیدیان

گزارش به کنسول

شنبه, ۱۱ اسفند ۱۴۰۳، ۱۰:۰۵ ق.ظ

این کتابِ انصافا مفید و جمع جور، حاوی ده داستان خواندنی است که آن را ده نفر از نویسندگان خوب و نامی معاصر آفریده اند. در میان آنها هم شیعه هست و هم سنی. داستان های تامل برانگیز و تلنگرزا راجع به موضوع مهم وحدت و الفتِ این دو طایفه. مطمئن ام با خواندن آن در نیتِ تقریبیِ خود راسخ تر و در حالِ برائتی‌ِ خود، متعادل‌تر خواهید شد.

 

 

  • حسن مجیدیان

حرکت در مه

شنبه, ۱۱ اسفند ۱۴۰۳، ۱۰:۰۳ ق.ظ

اگر دنبال فوت و فن نوشتن و خلقِ یک اثرِ در خور هستید، به این کتاب محتاجید.کتاب مفصلی که نگاهی به کهن الگوها و طبایع دارد و تعریفی خاص از فُرم و درام و سبک و محتوا و پِی رنگ و زاویه دید و ریتم و.... این مجموعه آن همه جامع هست که تا حدودی نیاز آدم برای فهم مسائل کلی و جزئیِ نوشتن را برآورده کند. کار دیدنی ای است در بیش از ۷۰۰ صفحه. شاید نوعی کتاب مرجع به شمار برود برای مراجعه‌ و استعلام و خواندنش یک نفسه، ضرورت نداشته باشد. بهرحال علی رغم ابهت کتاب، اینطور بگویم که شما برای نوشتن و نویسندگی بیش از این که به این دست کتاب ها احتیاج داشته باشید؛ به محمدحسن شهسواری ها محتاجید که از زاویه ی ذهن و نگاه آنها به جهان بزرگ نوشتن و ادبیات و هنر و...بنگرید.

 

  • حسن مجیدیان

دیده شدن! همین و بس

چهارشنبه, ۸ اسفند ۱۴۰۳، ۰۹:۲۱ ق.ظ

دروغ چرا؟ من هم به اندازه ی خودم دوست دارم دیده شوم. تحسین شوم. به قول فلاسفه؛ هر آدمی نیاز به نوازش روحی دارد. اگر در همین کانال خودمانی و جمع و جور ده نفر اضافه شوند؛ آدم چرا خوشحال نشود؟ می‌رود و میگردد و توجیهش را هم پیدا می‌کند که مثلا افرادِ بیشتری از این مطالب استفاده می‌کنند! اما در واقع از اینکه خودش بیشتر مطرح شود؛ لذت می‌برد. این عارضه ی عصرِ ماست. شهوت دیده شدن. شوقِ مطرح شدن. حالا فرقی ندارد که سلبریتی یا مداح یا ورزشکار یا طلبه یا معلم یا هرچی باشم. دوام و بقا و حیات و ادامه ی من به دیده شدن است. لذا هرکارِ خارج از عُرفی میکنم تا مرا ببینند. اگر مداحم، باید طوری بخوانم که رو بورس بمانم. حتی اگر مجلسِ اهل بیت را با لُمپن بازی و قرطی بازی و...آلوده کردم هم مهم نیست. حتی اگر با ریتم نوحه ی من برقصند هم مهم نیست! مهم دیده شدنِ من است. دوری کنید از این ها و مجلس گرم کنِ این خودنماها نباشید. حتی اگر منِ مجیدیانِ کمترین باشم. سیاه لشگر و اعتبار دهنده به آنها که خودشان را عرضه میکنند؛ نباشید.

  • حسن مجیدیان

شهید کسی است که...

چهارشنبه, ۸ اسفند ۱۴۰۳، ۰۹:۲۰ ق.ظ

شهید تنها کسى نیست که در میدان با خونش راه رفته است.شهید کسى است که در خویش، در جامعه، در تاریخ و در هستى حضور دارد. در خودش حضور دارد؛ صادرات و واردات وجود خویش را مى‌شناسد. رفت و آمدهاى درونى خویش را کنترل مى‌نماید و بر آنچه که در او جریان دارد، ناظر است و شاهد و در نتیجه، مغبون نمى‌شود و ضرر نمى‌بیند. در جامعه حضور دارد. هر حرکتى، هر عقب گردى، هر رکودى را مى‌یابد و هر بدعت و هر سنّتى را شاهد است و کارها را مى‌بیند. در تاریخ حضور دارد و زندانى دیوارهایى که او را از گذشته و آینده جدا کنند نیست و پرده‌ها بر او نیفتاده‌اند. و در هستى حضور دارد؛ که از حصارها رهیده و با چشم دیگر و گوش دیگر و دست دیگرى همراه گردیده است. با این چنین شهود و شهادتى است، که یک حادثه را در یک لحظه نمى‌بینند و فتوحات چشم‌گیر و غنائم بى‌حساب، خوشحالشان نمى‌کنند.

استاد علی صفایی حائری

 

  • حسن مجیدیان

جسم پاکترین ها

چهارشنبه, ۸ اسفند ۱۴۰۳، ۰۹:۱۷ ق.ظ

 

 

حرف‌های ما هنوز ناتمام…

تا نگاه می‌کنی وقت رفتن است،

باز هم همان حکایت همیشگی پ

یش از آنکه باخبر شوی

لحظه عزیمت تو ناگزیر می‌شود آی…

ای دریغ و حسرتِ همیشگی

 

ناگهان چقدر زود دیر می‌شود! (قیصر امین پور) این‌ها جسم پاک‌ترین انسان‌ها را در بر می‌گیرند و بر دستانی آسمانی خواهند برد، چقدر دلم می‌خواست آنجا بودم و چقدر دلم می‌خواست دستی به تبرک می‌کشیدم...

  • حسن مجیدیان

زنده کن مرده ها

دوشنبه, ۶ اسفند ۱۴۰۳، ۱۰:۱۶ ق.ظ

امروز که روز تشییع سیدحسن و سید هاشم است و فضاهایی که غالبا ما دنبال میکنیم؛ پُر است از عکس و نماهنگ و مطلب در این باره؛ چه حرفی و چه درسی برای من و شما راهگشاست؟ من وقتی صادقانه در خودم نگاه کردم به این نتیجه رسیدم که: امروز سید دفن می‌شود و من به زندگی ادامه می‌دهم و ادامه می‌دهم و ادامه می‌دهم و... یعنی می‌دانم که این حادثه و این اتفاق از سرِ من خواهد گذشت و من با کمی تاثر یا هیجان یا حتی شوق، ساعاتی را سپری خواهم کرد و بعد همانم که بودم و همانم که هستم! همه این هم به خاطر آن رسوباتِ غلیظِ زندگی و روزمرگی‌ها یی است که سال‌ها ست به آن مبتلا هستم. کاش برای همه و مخصوصا شیفتگان سید و عاشقان شهادت و مقاومت، روز تشییع سید، مبدأ حرکت و رشد و پوست اندازی باشد. می‌شود. اگر کسی قلبا بخواهد می‌شود. هرچند من از خودم ناامیدم ولی چه روزِ بزرگی است امروز برای آدمِ دیگری شدن. تشییع شهدا، زنده کُنِ مُرده هاست...

  • حسن مجیدیان

شماره سوم مجله ی مدام

شنبه, ۴ اسفند ۱۴۰۳، ۰۹:۲۴ ق.ظ

 

اگر سراغِ کتاب های داستان و ادبیات نمی روید؛ ولی دوست دارید گزیده ای داستان های ادبیِ معاصر را بخوانید؛ مشترک دوماهنامه ی ادبیات داستانی مدام بشوید. این مجله در هر شماره سوژه ای را می‌گذارد وسط و مرتبط با آن مطالب و داستان های خوبی را ارائه می‌دهد. ادبیات نمی‌تواند جایش در زندگی ما خالی باشد‌.
 

  • حسن مجیدیان

هشت توصیه برای روزهای آخر ماه شعبان

شنبه, ۴ اسفند ۱۴۰۳، ۰۹:۲۱ ق.ظ

 

سرفرصت و با آرامش و تأمل بخوانید

هشت توصیه امام هشتم برای روزهای آخر شعبان:

اباصلت می‌گوید در آخرین جمعه شعبان خدمت امام رضا علیه‌السلام رسیدم؛ فرمود: ای اباصلت، بیشترِ ماه شعبان سپری شده و امروز آخرین جمعه شعبان است، پس در روزهای باقیمانده کوتاهی‌های روزهای گذشته را جبران بکن و باید به آنچه برایت مهم است اقدام کنی:

۱. زیاد دعا کن.

۲. زیاد استغفار کن.

۳. زیاد قرآن تلاوت کن.

۴. از گناهانت به درگاه خدا توبه کن تا خالصانه به ماه خدا وارد شوی.

۵. هر امانتی که گردنت هست ادا کن.

۶. تمام کینه‌هایی که در دلت نسبت به مؤمنان داری، از دل بیرون کن.

۷. هر گناهی که به آن مبتلا هستی از آن دست بکش و تقوای خدا پیشه کن و در آشکار و پنهان بر خدا توکل کن...

۸. و در روزهای باقیمانده این ماه بسیار بگو: اللَّهُمَّ إِنْ لَمْ تَکُنْ غَفَرْتَ لَنَا فِیمَا مَضَی مِنْ شَعْبَانَ فَاغْفِرْ لَنَا فِیمَا بَقِیَ مِنْهُ... خداوندا اگر در روزهای گذشته شعبان ما را نیامرزیدی، پس در روزهای باقیمانده بیامرز...

 عیون اخبار الرضا / ج ۲ / ص ۵۱

  • حسن مجیدیان

بهت شهادت سید

شنبه, ۴ اسفند ۱۴۰۳، ۰۸:۰۹ ق.ظ

نیست از این کاروان دلخسته تر

ساربانا لحظه ای آهسته تر...

راست ش من فکر میکنم ما داغ سید و بهت بزرگ شهادت او را فرستاده ایم آن پسِ نهانخانه ی ذهن و قلبمان تا بعدا به آن فکر کنیم و بعدها در سوگ او بنشینیم. الان اصلا به هر دلیلی نمی‌خواهیم برویم سمت فهم و هضم این مسأله. مثل مادر شهیدی هستیم که هنوز به انتظارِ پسرِ مفقودش، خانه را آب و جارو می‌کند. ما و یا لااقل خودِ من در این مدت حسی گنگ و مبهم و ناباورانه از شهادت سید حسن نصرالله داشته ایم و من که دائم با خودم میگویم: باور نکن! مگر می‌شود نصرالله نباشد بین ما؟ چه بدانم! هنوز آدم نمی‌تواند حول و حوش این داستان، چیزی بگوید و بنویسد.

  • حسن مجیدیان