حا.میم

یادداشت های حسن مجیدیان

حا.میم

یادداشت های حسن مجیدیان

حا.میم

نوشتن را دوست دارم همین!

بایگانی
آخرین مطالب

سکوت

دوشنبه, ۱۷ دی ۱۴۰۳، ۰۸:۰۵ ق.ظ

 

صمت و جوع و سهر و عزلت و ذکری به دوام‌ /

ناتمامان جهان را کند این پنج تمام‌

 

صَمت، یعنی سکوت در غیر موارد ضروری. اگر ما یک نگاهی به خودمان بکنیم، اصلا بنای ما بر صحبت کردن است، مگر وقتی که دیگر توانمان تمام بشود! یا طرف بلند شود برود! مثلا می‌رویم دیدن رفیق: خب حال شما خوب است؟ خب احوال؟ چه خبر؟ اوضاع، احوال، دیدن رفیق که این حرف‌ها را ندارد!. انگار باید دائما صحبت کرد! هیچ ما یاد نگرفته‌ایم که اصل را سالک باید بر سکوت قرار بدهد. از این حرف زدن تا حالا چه چیزی گیرمان آمده؟ مخصوصا سر سفره! سر سفره تا یک غذا می‌خوریم: دائما شروع می کنیم به صحبت کردن! بابا! داریم غذا می‌خوریم، بگذار بدانیم چه می‌خوریم! اولًا صحبت کردن موقع غذا کراهت دارد و هم اینکه برای خود انسان، برای معده ضرر دارد؛ غذایی که بدون صحبت انسان بخورد، خیلی راحت‌تر هضم می‌شود تا اینکه صحبت کند، چون انسان همراه با غذا هوا می‌بلعد و این برای معده خوب نیست. رسول خدا، ائمه، بزرگان، اولیاء، در سر سفره صحبت نمی‌کردند. ما بودیم در سر سفره اینها. در سفره‌های مرحوم حدّاد، در سفره‌های مرحوم علامه طهرانی؛ آنچه را که از اخبار شنیدیم، آنچه را که در کتب دیدیم، این بود که صحبت نمی‌کردند. همین غذا را می‌خوردند و حرفی هم نمی‌زدند. تمرین کنیم در ارتباطات خودمان؛ وقتی که صحبت می‌شود، یک اثر عجیبی دارد، البته خب حالا این مطلب را ان‌شاءاللَه بعدا در جلسات عنوان به طور تفصیل عرض می‌کنیم که کسی که صحبت می‌کند، از نفسش یک خمیرمایه‌ای خارج می‌شود و نفسش را تهی می‌کند، کم می‌کند و خالی می‌کند. افرادی که صحبت نمی‌کنند، پُرند. افرادی که ساکتند، اینها یک استقرار دارند، یک اطمینان دارند. نه اینکه انسان در موارد ضروری هم حرف نزند و مثل برج زهرمار یک طرف بنشیند که: دستور داریم حرف نزنیم! نه آقا این‌طوری هم که نیست. ضرورت مشخص است، ضرورت را انسان خودش تشخیص می‌دهد، در کجا حرف بزند، در کجا حرف نزند. معمولا مردم اصل را در ارتباطات بر صحبت کردن گذاشته‌اند؛ این غلط است. در سیر و سلوک، یکی از مبانی سیر و سلوک در ارتباطات این است که اصل بر سکوت است! حرف نزنید! علامه طباطبایی رضوان اللَه علیه در جلساتی که می‌آمدند یا ما خدمتشان می‌رسیدیم، ایشان تشریف می‌آوردند منزل ما، ما رفتیم منزل ایشان، تا وقتی که از ایشان سؤال نمی‌کردیم همین‌طوری ساکت بودند. یکی‌ دو مرتبه اتفاق افتاد، که ایشان خودشان مستقیما با بنده صحبت کردند، بدون اینکه من سؤال کنم؛ خیلی به ندرت. تا وقتی که کسی از ایشان سؤال نمی‌کرد حرفی نمی‌زدند. چقدر سنگین! چقدر متین! چقدر این نفس نفس مطمئن، و چقدر پُر. اما اگر نه، انسان بخواهد حرف بزند، این مدام نفسش به دنبال این باشد که وقتش را به صحبت بگذراند، این حال، خودش ضرر دارد. یعنی حال انتظار اینکه که یک چیزی بگوییم! این حالی که یک چیزی بگویید، این خودش، حرف هم نزنید این حال بد است، چه حرف بزنید چه حرف نزنید. بنا را بر این بگذارید وقتی در یک جا هستید همین‌طوری ساکت باشید. امتحان کنید! خب برای بعضی‌ها یک خورده مشکل است دیگر! ولی باید تمرین کنند. مگر اینکه خب صحبتی پیش بیاید، سؤالی از شما بشود. در این سه ماه بزرگان توصیه می‌کردند این مسئله بیشتر رعایت بشود. حتّی‌الإمکان در منزل نه اینکه اصلا صحبت نکنید، نه! آنکه اصلا به طور کلی غلط است ولی این مطلب را خلاصه رعایت کنیم؛ چه صحبت کردن، و چه شنیدن. البته صحبت کردن باز آثارش بیشتر از شنیدن است. فرض کنید که آدم در منزل می‌رود، رادیو دارد همین‌طوری یک چیزی پخش می‌کند و دائم به گوش آدم می‌خورد. خب آقاجان! آدم نیاز به سکوت دارد، آدم نیاز به آرامش دارد. آخر بیرون، خیابان، سر و صدا، در خانه هم آدم می‌آید سر و صدا! یا مثلا یک کسی حرف می‌زند. این مطلب را بهتر است که، در این سه ماه به خصوص، بیشتر رعایت کنیم و خودمان آثارش را هم می‌بینیم.

از بیانات مرحوم استاد سیدمحسن حسینی طهرانی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی