حا.میم

یادداشت های حسن مجیدیان

حا.میم

یادداشت های حسن مجیدیان

حا.میم

نوشتن را دوست دارم همین!

بایگانی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سید حسن نصرالله» ثبت شده است

تاوان این خون تا قیامت ماند بر ما

يكشنبه, ۸ مهر ۱۴۰۳، ۰۸:۱۶ ق.ظ

حقیقتا در سوگ و رثای سید اصلا بلد نیستم کلمه به کار ببرم.... همین دو عکس به نشانه ی عشق به او تقدیم نگاهتان. تاوان این خون تا قیامت ماند بر ما

 

 

 

 

  • حسن مجیدیان

در صبح بی خبری از سید

شنبه, ۷ مهر ۱۴۰۳، ۰۸:۲۳ ق.ظ

 

خوشا به حال آن ها که ریشه ای دارند. درخت وجودشان پای در قرآن و سنت و ایمان دارد. خوشا به حال آن که در بلاها و سختی ها، وجودشان شاکله و شکلی دارد‌. با تاریخ شیعه جانشان پیوند دارد. من وقتی به چنین حادثه هایی برخورد میکنم بیشترین درد و غصه ام همین بی بنیادی و لنگ در هوا بودن است. خوشا به حال آنها که تاریخ مثل آیینه ای جلوی روی‌شان است. من و امثال من اما چون زندگی شان را به " خبر" گره زده اند و نظام فکر و اندیشه شان شکل نگرفته، مثل پر سبکی که به شاخه ای آویزان باشند، با هر بادی و بلکه با اندک نسیمی، جابجا و لغزان و متحول می‌شوند و از زندگی افتند.

خدا سید حسن نصرالله را برای ما نگه دارد که او تمام وجودش برای اسلام و مقاومت مفید است. قلبا حاضرم و دعا میکنم که از عمرِ بی ارزش من کم شود و او بماند. ولی وقتی در صبحِ بی خبری از او، این همه ویرانم و معطل و لَخت و سرد مانده ام، یعنی ریشه ندارم! یعنی حیات من گره خورده به " خبر" و تحولات روزانه. نمیدانم کجا شنیدم یا که خواندم: " خبر، برای حکیم، موضوعیت ندارد." و این یعنی این زندگی و بودن من، هیچ منشاء و قرار و ثبات و ریشه ای ندارد. درد اینجاست. با رفتن خوبان، این ماییم که فاز غم بر میداریم و دست از زندگی و تحرک و درستی و راستی بر میداریم و مُرده و مردار می‌شویم. اگر سید شهید شود؛ بله خیلی درد و خسارت است، اما جای او پُر می‌شود. وقتی سیدعباس موسوی شهید شد، جایش سید نصرالله نشست که ۳۴ سال بیشتر نداشت و مقاومت رشد کرد و قوی شد. اینها بروند هم زمین از حجت خدا خالی نیست. اما بدا به حالِ ما که حیات و ممات شهیدان ما را تکان نمی‌دهد و به راه نمی اندازد و جریانی در ما نمی آفریند.

درد، فقدان سیدها نیست. درد این نوعِ زندگیِ چندش آورِ ماست که ریشه در باد دارد. درد همین بی دردی و همین بی ثمری است. خوشا به حال با ایمان ها. محکم ها. اهل ذکر و دعاها. اهل ریشه در سنت داشتن ها. اهل دل بستن به وعده های قرآن. اهل پایمردی در احد و خندق و احزاب. اهل ایستادن ها در بلاها. ادامه دادن حتی بی خمینی و بهشتی و سلیمانی و مغنیه و هنیه ها. خوشا به حال آنها که نصر و نصرت خدا را در دلِ همین طوفان ها با نور ایمان می‌بیند. خوشا به به دلِ مصفای سیدعلی خامنه ای. مردِ کوه وارِ زمانه ی ما. در صبح بی‌خبری از سید مقاومت دعا میکنم، خدا ما را بردارد و در خاکِ مقدس و محکمی بکارد و ریشه و بنیه و شاکله ای به ما بدهد تا خوب جان بگیریم و ثمر دهیم و از سردی و سستی به بزرگی و مجاهدت و ایمان برسیم. الهی آمین

همین دیگه!

  • حسن مجیدیان