فلسطینیهای بیش از حد مهربان!
زرنگهای حقهباز قصه را از وسط ماجرا میگویند. نیمی از داستان را سانسور میکنند و بعد با اعتماد به نفس مبارزهی مشروع مجاهدان فلسطینی را خشونتطلبی معرفی میکنند. معمارِ امروز، دیروز است. ۷۵ سال اشغال، تعدی، ظلم، غصب، قتل، تجاوز، ترور، تحقیر، اخراج از وطن، نسلکشی و جنایتِ صهیونیستها را سانسور میکنند و در لحظهی اکنون با چشم بستن بر گذشته، حکم به تروریست بودن فلسطینیها میدهند. چنین کلّاشهایی هستند راویان تاریخ به قرائت اربابانِ استعمار. فلسطینیها خشونت به کار بردهاند؟ حمله برای بازپسگیریِ خانه پدری خشونت است؟ سر خم نکردن جلوی غاصب اسمش خشونتطلبی است؟ اگر اینها خشونتطلبی است، پس زنده باد خشونت. زنده باد جنگی که علیه غاصب و متجاوز است. اگر فلسطینیها برای بازگشت به خانهی غصب شده میجنگند و شما آن را «خشونت فلسطینیها» مینامید، پس دمشان گرم. تازه بیشتر از این هم در راه است. ماجرا فقط با «بازگشت» تمام میشود. بازگشت به خانه. بازگشتِ فلسطینیها به فلسطین و بازگشتِ غاصبان فلسطین به همان خرابشدههایی که از آنجا به قصد غصب و دزدی راهی فلسطین شدند. ماجرا دعوای چند کودک وسط بازی فوتبال که نیست، دعوا بر سر غصب یک کشور و اخراج صاحبان اصلی آن است. شما اگر توی صف نانوایی یکی حقت را بخورد از حقت نمیگذری، اگر یکی ده میلیون پولت را سرقت کند، تا پول را زنده نکنی بیخیال طرف نمیشوی. چطور توقع داری ملتی که ۷۵ سال از خانهاش به زور اسلحه اخراج شده، با اشغالگرانِ وطنش با لبخند ژکوند برخورد کند؟ با اشغالگر باید با زبان زور حرف زد، باید اسلحه را روی شقیقهاش گذاشت. با اشغالگری که هر هفته دارد خون کودک میریزد و خانههای فلسطینیها را روی سرشان خراب میکند و به تعدی و غصب رسمیت میدهد، باید فقط با زبان زور حرف زد. قصه را نیمهکاره برایمان گفتهاند. نقطه صفر ماجرا، ۲۰۲۳ نیست، ۱۹۴۸ است. قصه اسرائیل و فلسطین را باید از لحظه آغاز خواند. از قتل عام دیریاسین، از نکبت ۴۸، از فراری دادن مردم به زور اسلحه، از آتش زدن مزارع زیتون، از ۷۵ سال کودککشی. قصه را که از اول بخوانید، میبینید این حملات فلسطینیها در برابر توحش اسرائیل بیش از حد مهربانانه و جوانمردانه است.
علی اکبر آبکار