در کنار آقای جانباز
امروز درگیرِ یک معامله در تهران بودم و خسته شدم و آخرش هم جور نشد و چِندِشم شد از طمع و دغلِ آدم ها.
اما غروب با محمد حاجی مقصودی رفتیم زیارت جانباز سرافراز آقاعنایت اقبالی. از وجنات و نشانِ مجاهدتش هم روح گرفتم و هم از دنیامالیدگی خودم شرمسار شدم. الحمدلله حال عمومی دوست ما خوب است و نیاز به دعا هم البته برقرار.
این هم از عُمر شبی بود که حالی کردیم!
- ۰ نظر
- ۱۸ شهریور ۰۴ ، ۰۷:۱۵