راجع به فهم روابط اجتماعی
یکی در صفحه ای از قول آل پاچینو بازیگر مطرح سینما نوشته بود:
آدمهایی که محبت میکنند کم یابند ؛ آدمهایی که قدر محبت را میدانند نایاب!
نمیدانم چرا یاد خودم و خودمان افتادم. خیلی باربط یا بی ربط. ارتباطات اجتماعی چیزی بوده که غالبا من باهاش چالش داشته ام و سود و زیان هایی دیده ام و همیشه دنبال " نقطه ی تعادل" ی بوده و هستم!
من باور نمیکنم کسی بی اعتنا به روابط اجتماعی باشد. اصلا مگر آدمِ تنها داریم؟ مگر زندگیِ انفرادی ممکن است؟ از من و شما همسر و فرزند و رفیق و همسایه و فامیل و همکار و متربی و نیرو و حتی دشمن مان را بگیرند؛ میتوانیم زندگی کنیم و دوام بیاوریم؟ میتوانیم تنهایِ تنها سر کنیم؟ پس مساله فقط محبت داشتن و محبت دیدن و...نیست. مسأله ربط و اتصال به این و آن است که از آن گریز و گزیری نیست. لذا معتقدم همه ی ما بویژه بچه های کارفرهنگی کُن باید در
فهم روابط اجتماعی
در شناخت آدم ها
در نوع تعامل با آنها
در اجتهادات شخصی
در محبت ها
در نگه داشتِ آدم ها و بِداری شان
در تداوم ارتباط
در مساله ی کوچک ترها
در احترام به بزرگترها
در تعامل با نامحرم و حتی محرم
در سلوک خانوادگی
در مواجهه با برادر و خواهر همسایه ها و فامیل ها
و خلاصه در قبالِ محبت ها و دلهایی که به سمت ما آمده ب
اید باید باید تجدیدنظر کنیم
برای من یکی یقین حاصل شده که راهِ ماها و تعاملات مان و محبت ها و ارتباط ها و انتظارات و...پُر از عیب و ضرر و نقصان است! و چقدر همدیگر را آزار می دهیم و خبر نداریم! و مایه ی افسردگی و تنهایی و از دست رفتن اطرافیان مان هستیم و غافلیم. و چقدر کوچک و بزرگ را با بی محلی و بی احتیاطی مان به خرابی و فساد کشاندیم و گردن نمیگیریم! و چقدر کم گذاشتیم و ندیدیم و نرسیدیم و چشم بستیم و گذشتیم. خیلی ها کنار ما خسته شدند و از دست رفتند و ما فهم نکردیم که بخشی از این ها ، به واسطه ی ماست. راه این نیست خلاصه و بیشتر از این هم قابل توضیح نیست البته!
- ۱ نظر
- ۱۳ خرداد ۰۴ ، ۱۳:۰۹